05/09/2022
طالبان در معرض انزوای جهانی
گروه طالبان گنجینه قدیمی پاکستان و یک دسته افراطی و وحشت گر که مفکوره شان بنا بر آیدلوژی اسلامی افراطی و دیوبندی و پشتونوالی استوار است با شعار تطبیق احکام اسلامی با حمایت کشورهای عربی همچون عربستان, قطر و پاکستان و گروه های تروریستی همچون القاعده که طلبه های مدارس کویته و پشاور بودند درست در سال ۱۳۷۳ دقیقا ۲۶ سال بعد از تشکیل پاکستان منحیث یک گروه مستجر و متعفن زیر نام طالب در قندهار افغانستان و به نام های دیگر در خاور میانه و جهان که شاخه از سازمان آی.اِس.آی این کشور است عرض اندام نمودند. در دهه ۱۹۹۲ میلادی با سقوط دولت داکتر نجیب الله و پیروزی مجاهدین به رهبری پروفیسور استاد برهان الدین ربانی و شهید احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور , نهایتا این گروه در سال ۱۹۹۶ با سقوط دولت مجاهدین الی ۲۰۰۱ میلادی در جغرفیایی به نام افغانستان با ایجاد وحشت و مفکوره افراط گرایی دینی و ظلم های فراوان در مغایرت با اسلام را انجام داده و حکمرانی کردند که سرانجام دوباره در دهه ۲۰۰۱م توسط مجاهدین به رهبری پروفیسور استاد برهان الدین ربانی و قهرمان ملی کشور مرد فقید شهید احمدشاه مسعود که یکی از سه متخصص جنگ های چرکی در جهان شناخته میشود دولت این گروه سرنگون و مجاهدین پی هم داخل شهرهای بزرگ افغانستان شدند و دقیقا در همین سال( ۲۰۰۱م) با همکاری نهادهای بین المللی قرار شد تا جلسه ی برای تشکیل حکومت موقت بعد از سه دهه جنگ خون آشام در کشور که نتیجه اش ویرانی و بدبختی در کشور بود در شهر بن آلمان تدویر یابد که در این نشست سرنوشت ساز و خطیر نمایندگانی از اقوام و احزاب سیاسی مختلف حضور پر رنگ داشتند و تصمیم بر این شد تا حامد کرزی که در اصلیت از ولسوالی کرز قندهار و از قبیله درانی و یکی از اعضای مجاهدین بود منحیث رئیس حکومت موقت تعیین شود، و این بود شروع داستان مخدوش و منزجر بحران و آغاز یک نبرد زبانی و قبیلوی در همه ای کشور خصوصا مناطق شمال و شمال شرق که در آن اکثریت اقوام تاجک، ازبک و هزاره ساکن بودند، آقای کرزی در سالهای ۱۳۸۰ و درست در اوایل حکومت اش بعد از اولین دور انتخابات در سال ۱۳۸۳ که رسما رئیس دولت وقت گردید برنامه های برای ظهور دوباره طالبان با استفاده از منابع مالی و سیاسی خارجی در کشور را چید و درست همان ماجرای مهاجرت یهودیان به مناطق تحت سیطره فلسطین اواسط دهه ۱۸۱۸ را با مهاجرت گروه های کوچک زیر نام جوگی و گجر در ساحات شمال، شمال شرق و قسمت های از حوزه غرب با کمک حامیان خارجی اش تدارک دید، گرچند در بعضی مناطق برای این گروه ها اجازه ورود داده نشد اما در قسمت های نزدیک به این مناطق مسکن گزین شدند و بعد از گذشت چند سال خواهان اخذ تابعیت و مالکیت این مناطق شدند که آقای کرزی با حرفهای عوام فریبانه و خاصیت مداری گونه اش بزرگان همه اقوام را خرید و برای یک تعداد از اینها تذکره تابعیت توزیع کرد در حالیکه اکثریت آنها افرادی بی آشیانه ساحات گجرات، خیبرپشتونخواه، پنجاب و قسمت های مرزی پاکستان با افغانستان بودند که نه آنها را پاکستان منحیث شهروند میشناخت و نه افغانستان اما آقای کرزی بنا بر همان حس تملک گرایی و تعصب گرایی زبانی و قومی با معامله ی برای کوتاه کردن دستان اقوام دیگر بر اریکه قدرت برنامه ریزی کرد و خیلی خوب هم رهبران ما را به بهانه های مختلف خرید و آنکه یوغ اسارت را نپذیرفت از میان برداشت تا راه برای تحقق و موفقیت این استراتژی هموارتر شود که خیلی هم خوب بلد بود چی کار انجام دهد و من در این مورد تحسین اش میکنم حد اقل مانند رهبران ما که سالها مبارزه کردند و بلآخره در معاهده بُن همه چیز را که با قیمت خون هزارها جوان, پیر و زن این سرزمین یکجا با آرمان های قهرمان ملی به باد معامله و فنا دادند، برای قوم خود کارهای انجام داد. بنا بر این بعد از انتخابات سال ۲۰۱۴ که طنین رفتن آمریکا در گوش شهروندان کشور داشت نواخته میشد، یه هوی سر و کله آقای اشرف غنی که اصالتاً پشتو زبان و از قوم صدوزایی، تحصیل کرده و بزرگ شده ی آمریکا و به گفته بعضی مریدان و کاه خوران کاهدان وی او یک متفکر بود پیدا شد و در یک معامله با آمریکا در ۲۰۱۵ که ایجاد پایگاه های نظامی بیشتر آمریکا در کشور و تمدید اقامه حضور آنها در کشور بود با کمک منابع مالی و سیاسی خارجی بر اریکه قدرت افغانستان تکیه زد. بعد از انتخابات ۲۰۱۴ و برنده شدن آقای غنی که با بدست آوردن کمترین رای و تقلب میلیونی و گوسفندی رئیس اداره کشور گردید، سطح بحرانها در کشور به اوج خود رسید و سرزمین رخمی و تکه پاره ما دوباره مبدل به میدان نبرد های منطقوی گردید، و خزانه های افغانستان همه توسط تیم فاشیست و حلقات داخلی و مستکبران قرن به تاراج رفت و کمک های خارجی به جیب های همین حلقه مفلوک و منفور سرازیر شد و در این مدت کشور نه تنها ثبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود را از دست داد بلکه در گرداب تعصب های قومی و زبانی معامله گران قرن غوطه ور شد و فقر امنیتی و اقتصادی در کشور داشت بیداد میکرد که ناگهان آقای غنی در کمال ناباوری در یک معامله پشت پرده با برادران یا مخالفین سیاسی اش بیعت کرد و وطن را با همه دست آوردهای مشقت بار که در طول این مدت یعنی از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۲۱ با قیمت خون هزارها جوان، زن و کودک این سرزمین بدست آمده بود را به فنا داد و یک گروه منفور و افراط گرا که از دین استفاده ابزاری کرده اند و وحشت و دهشت کار شان است قدرت را در ظرف ۱۵ روز گرفتند و حالا هم بالای قشر با سواد و آزادیخواه این سرزمین دارند حکمرانی میکنند، اما طالبان این را بهتر از همه میدانند که این افغانستان کشور دهه ۸۰ نیست و دیگر مردم به عقب بر نخواهند گشت و برای این آرمان که همانا آزادی و تحقق عدالت اجتماعی است به هر نحوی مبارزه خواهند کرد، سپس طالبان یک رویکرد جدید و مکارانه را با مشاوره باداران خاجی شان در پیش گرفتند که گویا اینبار با تغییراتی ذهنی در استراتژی حکمرانی شان میخواهند تشکیل دولت دهند، اما در این کار موفق بدر نیامدند و هر روز بیشتر از گذشته مردم را مورد آزار و اذیت قرار میدهند که این در اصل آن چیزی که کشورهای اروپایی و خصوصا آمریکا به دنبال اش بودند را به خطر می اندازد و خلاف تعهدات شان در برابر جوامع بین المللی دارند به پیش میروند که این خود یکی از نشانه های زوال طالبان در امر به رسمیت شناختن آنها در جهان است و قطعاً بر مزاج جوامع بین المللی این رفتارشان خوش نخواهد خورد. بنا بر همین ملحوظ طالبان با حرف های عوام فریبانه شان در برابر ملت میخواهند خاک بر چشمان شان بزنند و نمایان کنند که گویا تغییر کرده اند در حالیکه حقیقت چیزی دیگری است و آن معامله پشت پرده با آمریکا و باداران خارجی شان است که هیچ گاه خواهان صلح و ثبات در کشوری به نام افغانستان نیستند، و این یکی از اصول جنگ سیاسی است که باید برای تحکیم ثبات در داخل یک کشور جنگ را در مناطق مرزی و کشورهای همسایه رهبری و تشدید کرد تا خود در ثبات و آرامش باشند، که طالبان یک گروه بی منطق و نادان و کم خرد آله دست استخبارات منطقوی قرار گرفته اند و ازشان به نحو احسن استفاده میکنند، اما این جا ملت زخمی و خواب برده به جز یک تعداد نسل روشن فکر و با سواد که زیر سلطه این غداران قرن کنیزی را نپذیرفتند و رفتند در مقابل اینها قرار گرفتند و مبارزه میکنند، متباقی نسل ضعیف و فقیر این جامعه زخمی قربانی این سیاست ها در چند دهه گذشته شدند و حالا هم این روند ادامه دارد. بنا بر این طالبان فعلا از اعتبار جهانی فاقد اند و تا زمانیکه به خواست های مردم افغانستان و نهادهای بین المللی و جامعه جهانی لبیک نگویند به این حکومت متعصب و قومگرا و بی سواد و جنگلیان پنجاب پاکستان مردم آزاده و دلیر این سرزمین را رهبری کرده نخواهند توانست، طالبان در مدت کوتاهی که قدرت مرکزی را به دست گرفتند جنایات بشری متعددی را از کوچ اجباری اقوام شریف هزاره در ولایات بلخ ،غور، غزنی و تخار گرفته تا قتل عام مردم شجاع و آزاده پنجشیر و دیگر ساحات کشور انجام داده اند یک بار دیگر ثابت ساختند که از دین استفاده کرده و میخواهند مفکوره های متعفن و مستبدانه خود را بالای مردم بقبولانند که خود بهتر میدانند با زور و فشار و وحشت نمیتوانند به چنین چیزی دست یابند.
بنا میتوانیم چند فکتور مهم زوال طالبان را نام ببریم
۱: مفکوره تعصب گرایی زبانی و قومی و سمتی
۲: ایجاد وحشت و کشتار سه دهه اخیر این گروه در کشور
۳: نداشتن مشروعیت سیاسی و منطقوی در جهان
۴: نداشتن حمایت مردمی در کشور
۵: شناخته شدن آنها منحیث یک گروه افراطی و تندرو و تروریستی در نزد اکثر ممالک جهان
گزینه های فوق یکی از اساسی ترین نکات مشروع نبودن حکومت این گروه در نزد جهانیان است. لذا لازم میدانم که برای همه شهروندان کشور این حقیقت را بیان کنم که طالبان هیچ گاه برای تحقق شریعت اسلامی و قوانین الهی نه بلکه برای اهداف استخبارات منطقه به کشور پا گذاشتند و ما و شما هر روز به هر بهانه ای قربانی این جنگ خونین خواهیم شد، پس لازم است همه شهروندان کشور از خواب غفلت بیدار شوند و در برابر این گروه مستبد و مفلوک قرن انقلاب کرده و یکبار دیگر به این خائینین و وطن فروشان و باداران خارجی شان نشان دهند که این نسل حماسه آفرین و راه رو شهید مسعود تک قهرمان و مبارز و ناجی اصلی آزادی و عدالت اجتماعی هموز هم دارند در این کشور نفس میکشند و حتا به پرنده های آسمان هم اجازه تخریب کشتزارهای شان را نمی دهند و با مفکوره های انقلابی و انسان دوستی خود این وطن را از بحران کشتار انسانی و عقب گرد به سه دهه گذشته مانع شوند در غیر آن ما همیشه غلام، غلامان خواهیم بود و سر نخواهیم کشید برای استرداد حق بر باطل، هنوز هم زمان داریم تا از این مشکلات بدر آیم و یک آینده روشن که در آن ارزش های دینی واقعی و انسانی و اجتماعی دیده شود را رقم بزنیم.
زنده باد افغانستان.... زنده باد مردان مبارز و سلحشور سرزمین ام.