28/07/2024
رنج مردم از بیکاری و فقر فزاینده و نا امیدی از آینده !
زیر پوست شهر و لایه های یک جامعه .....😢
امروز یکشنبه ۷ اسد ۱۴۰۳ وقتی نماز پیشین را در مسجد محل مان ادا نمودیم فورا یک جوان با صدا و گلوی پر از بغض و چشمان اشک آلود فریاد کشید آی مسلمانان و برادران محترم !
من از کارمندان نهادهای دولتی دوره جمهوری هستم و اکنون بیکار و نادار ... باور کنید در چای صبح چیزی نداشتیم بخوریم و من شکم گرسنه برآمدم تا چیزی کمک دریافت کرده و به خانه و خانواده ببرم .... من گدایگر ویا بی غیرت نیستم اما کار و حرفه ای نیست تا من کار کنم.
دست نیازمند من و دربار الله و دامن شما برادران.....
این وضعیت خیلی غم انگیز فقر و شدید و گسترده که دامنگیر مردم ماست و هر روز به شمار بیکاران و آواره گان و نادران جامعه افزوده میشود.
روز جمعه گزشته پیاده گردی کنار جاده را داشتم و دیدم چندین فروشگاه و دوکان های که با شغل و کسب و کار شان به مردم خدمات عرضه میکردند و یک لب نانی به خانه های شان میبردند ... اما اکنون بسته و خالی شده بودند.
در روزگار کنونی کشور فقط آنانی که وظايف خوب رسمی ویا تجارت پر رونقی دارند زنده گی با معیشتی دارند ویا آنانی که اعضا و بستگان شان در خارج هستند و کمک در یافت مینمایند شاید قدری زنده گی نسبتا" مطلوبی داشته باشند و بلآخره آنانی با کار و شغل های کوچک مانند معلمی، ماموریت، منشی گری، راننده گی و اجیر بودن در بخش های خصوصی و کسبه کاری شاقه که عواید نا چیز روز و شب میگزرانند و اما بقیه مردم همه بیکار و نادار و بدبخت اند و توانایی خوردن غذای معمولی را ندارند و حتی به مشکلات و بیماری ها خود شان در طی ماه ها و سالها رسیده گی کرده نمیتوانند تا نزد داکتر و شفاخانه بروند ....
اینجا سرزمبن گرسنگان و ماتمکده ای است که اگر یک بنده خدا ده تا نان خشک را به صدقه و خیرات بگزارد صدا ها نفر گرسنه و نیازمند به سویش هجوم میبرند.
از همه دردناک تر آن که صد ها و هزار ها خانواده هستند که به حالت خیلی فقر و بیکاری و ناداری زنده گی میکنند و با خیلی نا چیز شب و روز میگزرانند اما صدا و سخن به لب نمیآورند ....