دل بریدم از تمام زندگی ، در تو گم گشتم به نام زندگی
با تو بودن شد برایم هر نفس ، معنی ناب کلام زندگی
موج خواهش های تو اما کشید عاقبت ما را به کام زندگی
به نام زندگانی حرامم شد جوانی ، به نام زندگانی حرامم شد جوانی
نوش دارویم بمان ، تلخی نکن ، تا ننوشم زهر جام زندگی
معنی هر دل بریدن مرگ بود ، تو نبودی التیام زندگی
به نام زندگانی حرامم شد جوانی ، به نام زندگانی حرامم شد جوانی
با تولد رنج ما آغاز شد ، رنج افتادن به دام زندگی
با تو بودن شد برایم هر نفس ، معنی ناب کلام زندگی
موج خواهش های تو اما کشید عاقبت ما را به کام زندگی
به نام زندگانی حرامم شد جوانی ، به نام زندگانی حرامم شد جوانی
13/01/2014
با تو روینده و رویانم من
بی تو سوزنده و سوزانم من
چه کنم عاشق ایرانم من
وه چه گمگشته سری دارم من
یوسف رفته ز کنعانم من
همچو فرزند جدا از مادر
در هوای تو پریشانم من
مگرم نیست بجز تحفه جان
شرمسار از همه یارانم من
چه کنم عاشق ایرانم من
گاه گاهی که تو غمناک شوی
گریه ابر بهارانم من
گریه ام دست خودم نیست از اوست
پس نپرسید چه گریانم من
دلکی دارم و انسانم من
چه کنم عاشق ایرانم من
13/01/2014
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تا طلوع صبح خورشید و دمیدن
ای همه خوبی همه پاکی
تو کلام آخر من
ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من
اسم تو هر چی که میگم
همه تکرار تو حرفهای دل من
چشم تو هر جا که میرم
جاری تو چشمهای منتظر من
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن
تو رو اون لحظه که دیدم
به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم
که اون و هیچ جا ندیدم
تو رو از نگات شناختم
قصه از عشق تو ساختم
تو رو از خودت گرفتم
با تو یک خاطره ساختم
ای تو بهانه واسه موندن
ای نهایت رسیدن
ای تو خود لحظه بودن
تو طلوع صبح خورشید رو دمیدن
ای همه خوبی همه پاکی
تو کلام آخر من
ای تو پر از وسوسه عشق
تو شدی تمامی زندگی من
13/01/2014
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
میخوامکه رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
تا دنیا دنیاست تو مال منی
تو سرنوشتها، تو فالِ منی
به باغ و بُستان من گُل نمیخوام
تو بهار هر سالِ منی
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
اگه هر لحظه با من قهر کنی
زندگی رو به کامِ من سخت کنی
اگه با بهانه های جورواجور
مَنو رسوا تو این شهر کنی
دل پر از غصه و غم نمیشه
عشقِ من ذرّه ای کم نمیشه
من فدای قهرو آشتیاتم
به خدا دوسِت دارم...همیشه
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
تا دنیا دنیاست تو مال منی
تو سرنوشتها، تو فالِ منی
به باغ و بُستان من گُل نمیخوام
تو بهار هر سالِ منی
میخوام ازَت دور شم اما نمیشه
مثل تو مغرور شم اما نمیشه
هزار هزارون بار دل و شکستی
می خوام که رنجور شم اما نمیشه
آخه دوسِت دارم، تویی بال و پرم
دنیای منی، ای تاج سرم، دردِت به سرم
13/01/2014
آینده مون آینده ای روشن
حرف جدائی رو نزن با من
فردای خوبی پیش رومونه
دنیا به رفتار تو مدیونه
حالا که خوبیت عاشقم کرده
این عاشقه دور تو می گرده
از هرکس و هرچیز بهتر باش
با من از این هم مهربونتر باش
ترکم نکن
من بی تو بیمارم
دیوونه وار دوست دارم
من پیشتم تنهات نمی ذارم
تا با منی هیچکی نمی تونه
قلب تورو از غم بلرزونه
تا با منی پشت سرت کوهه
روزای تو بی درد و اندوهه
هرچی که تو دستامه می بخشم
دنیای من شعرامه می بخشم
می بخشم از عمرم به تو حتی
وقتی نباشی میرم از دنیا
ترکم نکن
من بی تو بیمارم
دیوونه وار دوست دارم
من پیشتم تنهات نمی ذارم
13/01/2014
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی
دلت آخر به سرگردانیم سوخت
نگاهم را به زیبایی گشودی
13/01/2014
غم میون دوتا چشمون قشنگت لونه کرده
شب تو موهای سیاهت خونه کرده
دوتا چشمون سیاهت مثل شبهای منه
سیاهی های دو چشمت مثل غم های منه
وقتی بغض از مژه هام پایین میاد بارون میشه
سیل غم آبادیمو ویرونه کرده
وقتی با من میمونی تنهاییمو باد میبره
دوتا چشمام بارون شبونه کرده
بهار از دست های من پر زد و رفت
گل یخ توی دلم جوونه کرده
تو اتاقم دارم از تنهایی آتیش می گیرم
ای شکوفه توی این زمونه کرده
چی بخونم جوونیم رفته صدام رفته دیگه
گل یخ توی دلم جوونه کرده
چی بخونم جوونیم رفته صدام رفته دیگه
گل یخ توی دلم جوونه کرده.....
13/01/2014
ه دانستم که این سودا مرا زینسان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون
چه دانستم که گردابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون
زند موجی برآن کشتی که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد زگردشهای گوناگون
نهنگی هم برآرد سر خورَد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان شود بی آب چون هامون
چو این تبدیلها آمد نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بیچون
که چون غرق است در بیچون
13/01/2014
بردی از یادم دادی بر بادم با یادت شادم
دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم
دل به تو دادم فتادم به بند ای گل بر اشک خونینم بخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز چشم من باشد به راهت هنوز
چه شد آن همه پیمان که از آن لب خندان
بشنیدم و هرگز خبری نشد از آن
کی آیی به برم ای شمع سحرم
در بزمم نفسی بنشین تاج سحرم تا از جان گذرم
پا به سرم نه جان به تنم ده چون به سرآید عمر خبرم ده
نشسته بر دل غبارغم زانکه من در دیارغم گشته ام غمگسارغم
امید اهل وفا تویی رفته راه خطا تویی آفت جان ما تویی
بردی از یادم دادی بر بادم
با یادت شادم
دل به تو دادم در دام افتادم از غم آزادم
دل به تو دادم فتادم به بند
ای گل بر اشک خونینم بخند
سوزم از سوز نگاهت هنوز
چشم من باشد به راهت هنوز
13/01/2014
چرا تو جلوه ساز این بهار من نمی شوی
چه بوده آن گناه من که یار من نمی شوی
بهار من گذشته شاید
شکوفه ی جمال تو ، شکفته در خیال من
چرا نمی کنی نظر ، به زردی جمال من
بهار من گذشته شاید
تو را چه حاجت نشانه من
تویی که پا نمی نهی به خانه من
چه بهتر آن که نشنوی ترانه من
نه قاصدی که از من آرد ، گهی به سوی تو سلامی
نه رهگذاری از تو آرد ، گهی برای من پیامی
بهار من گذشته شاید
غمت چو کوهی به شانه ی من
ولی تو بی غم از غم شبانه ی من
چو نشنوی فغان عاشقانه ی من
خدا تو را از من نگیرد ، ندیدم از تو گر چه خیری
13/01/2014
13/01/2014
اگه دیوونه ی مست دوره گردم
می دونی اسیر عشق اسیر دردم
می دونی که می نخورده مست مستم
با خیال تو یه پیمونه به دستم
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
من می خوام با تو همش
تو این قشنگی بمونم
دورم از رنگ و ریا
اهل عشقم به خدا
اهل عشقم به خدا
اهل عشقم به خدا
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
عکس تو تو جام من
عشق تو کلام من
تو تموم زندگی
اسم تو سلام من
حس من حس قشنگ عاشقونه
میگه عاشق می رسه به آشیونه
میگه گل وا میشه رو شاخه ی خسته
میگه مهتابی میشه ایوون خونه
میگه مهتابی میشه ایوون خونه
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
عکس تو تو جام من
عشق تو کلام من
تو تموم زندگی
اسم تو سلام من
حس من حس یه شاعر یه رنگه
که می گفت غصه نخور دنیا قشنگه
قلب من به من میگه هنوز تو دنیا
می خوره سنگ به دلی که مثل سنگه
می خوره سنگ به دلی که مثل سنگه
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
چه قشنگه عاشقی
وای چه قشنگه عاشقی
13/01/2014
دیگه دست از سرم بردار برو می خوام که تنها شم
منو راحت بذار می خوام که تو حال خودم باشم
خودت بی حوصلم کردی برو دست از سرم بردار
به جای بی خیالی ها نشد درکم کنی یک بار
تو خواستی یه پریشونم تو خواستی
تو خواستی رو بگردونم تو خواستی
تو خواستی یه پریشونم تو خواستی
تو خواستی رو بگردونم تو خواستی
تو حالم رو نمی فهمی تو حالم رو نمی دونی
نه احساس و نه حرفامو تو از چشام نمی خونی
اگه با سنگ و با دیوار من احساسم رو می گفتم
صدایی لااقل مثل ترک خوردن رو می شنفتم
تو خواستی یه پریشونم تو خواستی
تو خواستی رو بگردونم تو خواستی
تو خواستی یه پریشونم تو خواستی
تو خواستی رو بگردونم تو خواستی
13/01/2014
نمی دونم که این روزا، توی دلت چی میگذره
من هنوزم فکر توام، اما دلت بی خبره
نمی دونم چطور باید، حرفمو راحت بزنم
فقط بدون تو قصّمون، من دلتو نمی شکنم
قشنگ ترین لحظه ی عمر، لحظه ی با تو بودنه
حتی اگه نباشی تو، عطر تن تو با منه
احساس قلب من شده، بودنِ با تو تا ابد
نمی شه حتی توی خواب، قید نگاه تو رو زد
خوب می دونم که گوش تو، از حرف عاشقی پره
اما بدون که سرنوشت، بی تو رقم نمی خوره
تو شک نکن به حسّ من، تا غم تو دنیا نشینه
من از تو عاشق تر شدم، فرق من و تو همینه
قشنگ ترین لحظه ی عمر، لحظه ی با تو بودنه
حتی اگه نباشی تو، عطر تن تو با منه
احساس قلب من شده، بودنِ با تو تا ابد
نمی شه حتی توی خواب، قید نگاه تو رو زد
نمی دونم که این روزا، توی دلت چی میگذره
من هنوزم فکر توام، اما دلت بی خبره
نمی دونم چطور باید، حرفمو راحت بزنم
فقط بدون تو قصّمون، من دلتو نمی شکنم
13/01/2014
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
من در پس مژگانت همواره به زندانم
اسرار دل خود را آنجاست که می خوانم
اسرار دل خود را آنجاست که می خوانم
از درد تحمل من پاپوش غزل سازم
بر گرد ضریع تو خود در تله اندازم
از شرح رخت گویم در خانه تورا جویم
پیراهن سبزت را با یاد تو می بویم
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
ای با خود من چون من دشمن شده ای با من
پرسم ز چه افتادی در دام چنین دشمن
چون زائر بی کعبم با من تو چه ها کردی
دیوانه آن لحظه مانم که تو برگردی
چون تا نفس آخر من صبرم و با نیت
بر حال نحیف من سوزد دل جمعیت
با مثنوی ام هر بیت زنجیر جنون بافم
در بند کشم خود را وین سینه چو بشکافم
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
ای با خود من چون من دشمن شده ای با من
پرسم ز چه افتادی در دام چنین دشمن
چون زائر بی کعبم با من تو چه ها کردی
دیوانه آن لحظه مانم که تو برگردی
تعریف تنت رازم من با تو نمی بازم
گر بار دگر خواهی طرحی دگر اندازم
از شرح رخت گویم در خانه تورا جویم
پیراهن سبزت را با یاد تو می بویم
من خاطره می گریم در بستر تنهایی
می گریم و می میرم نزدیک نمی آیی
نزدیک نمی آیی
نزدیک نمی آیی
13/01/2014
به دلم افتاده امشب که به یاد من نشستی
پلک تو سنگین خوابه اما چشماتو نبستی
به دلم افتاده امشب که دلت هوامو کرده
میون خاطره هامون داره دنبالم می گرده
همه خاطره ها رو دوره کن مثل من امشب
تو به خواب من تنها نازنین سر بزن امشب
همه خاطره ها رو دوره کن مثل من امشب
تو به خواب من تنها نازنین سر بزن امشب
شبا هرشب یه دل سیر خالی از بغض تو میشم
عکستو بغل می گیرم آخ که جات خالیه پیشم
دست من نیست اگه دستم همش از تو می نویسه
اگه دلتنگم و چشمم هرشب از یاد تو خیسه
همه خاطره ها رو دوره کن مثل من امشب
تو به خواب من تنها نازنین سر بزن امشب
همه خاطره ها رو دوره کن مثل من امشب
تو به خواب من تنها نازنین سر بزن امشب
13/01/2014
باورم نمیشه دستات
توی دست من نباشن
رو در و دیوار خونه
گرد تنهایی بپاشه
تو همونی که می گفتی تو دنیا
هیچ کی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که می گفتی قلبم
مال تو باشه واسه همیشه
باورم نمیشه چشمات
بره مال دیگرون شه
با غریبه اشناشه
با غریبه مهربون شه
تو همونی که می گفتی تو دنیا
هیچ کی مثل من پیدا نمی شه
تو همونی که می گفتی قلبم
مال تو باشه واسه همیشه
تو همونی که می گفتی تو دنیا
هیچ کی مثل من پیدا نمیشه
تو همونی که می گفتی قلبم
مال تو باشه واسه همیشه
مال تو باشه واسه همیشه
13/01/2014
شب و نگاه خیس تردید پشت حصار لحظه هاست
بال و پرت اگر که بسته س شوق پریدنت کجاست؟
نذار که شعله نگات خونه رو آتیش بزنه
عروسک کوچیک تو تو قاب آینه بشکنه
غرور آسمونو بشکن قفس برای تو کمه
رو زخم کهنه دل تو فقط رهایی مرهمه
غرور آسمونو بشکن قفس برای تو کمه
رو زخم کهنه دل تو فقط رهایی مرهمه
13/01/2014
تو بی نهایت شب وقتی نگاهت می خندید
چشمهای خیره من اندوهتو نمی دید
چرا غریبه بودم با غربت نگاهت
اسیرمو ندیدم تو چشم بی گناهت
کاشکی برای قلبت یه آسمون می ساختم
روح بزرگ تورو چرا نمی شناختم
آینه گریه می کرد وقتی تورو شکستم
ستاره پشت در بود وقتی درارو بستم
تو بودی و سکوت و غروب سرد پاییز
باغچه رو زیر و رو کرد برگای زرد پاییز
حالا من غریبه دنبال تو می گردم
با قلب آسمونی کمک کن تا برگردم
13/01/2014
توی کوچه ی دلم فقط صدای تو میاد
صدای خوبو همیشه آشنای تو میاد
وقتی بارون میزنه تو کوچه ی ساکت ما
پنجره فکر می کنه فقط صدای تو میاد
صبح دیدم خورشید داره یواشکی به کوه می گه
که فقط به کوچه ی ما به هوای تو میاد
این نسیم سحری که غرق عطر و شبنم
می دونم به شهرما فقط هوای تو میاد
13/01/2014
تو اون کوه بلندی که سر تا پا غروره
کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره
تو تنها تکیه گاهی برای خستگی هام
تو می دونی چی می گم
تو گوش می دی به حرفام
به چشم من
به چشم من ، تو اون کوهی
پر غروری، بی نیازی ، با شکوهی
طعم بارون ، بوی دریا ، رنگ کوهی
تو همون اوج غریب قله هایی
تو دلت فریاده اما بی صدایی
تو مثل قله های مه گرفته
منم اون ابر دلتنگ زمستون
دلم می خواد بذارم سر رو شونت
ببارم نم نم دلگیر بارون
تو اون کوه بلندی که سر تا پا غروره
کشیده سر به خورشید غریب و بی عبوره
تو تنها تکیه گاهی برای خستگی هام
تو می دونی چی می گم
تو گوش میدی به حرفام
13/01/2014
میون یه دشت لخت زیر خورشید کویر
مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر
منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدام
داغ خورشید به تنم زنجیر زمین به پام
من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم
شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم
اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر
اما از بخت سیام راهم افتاد به کویر
چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند
اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند
توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد
آسمونم نبارید اونم سرگرونی کرد
حالا یه مرداب شدم یه اسیر نیمه جون
یه طرف میرم تو خاک یه طرف به آسمون
خورشید از اون بالاها زمینم از این پایین
هی بخارم می کنن زندگیم شده همین
با چشام مردنمو دارم اینجا می بینم
سرنوشتم همینه من اسیر زمینم
هیچی باقی نیست ازم لحظه های آخره
خاک تشنه همینم داره همراش می بره
خشک میشم تموم میشم فردا که خورشید میاد
شن جامو پر می کنه که میاره دست باد
13/01/2014
اگه دستم به جدایی برسه
اونو از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تمومه ادم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به اسمون
با ستاره ها قیامت میکنم
نمی ذ ارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت میکنم
وقتی گاهی من و دل تنها می شیم
حرفهای نگفتنی را میشه دید
میشه تو سکوت بین ما دوتا
خیلی از ندیدنی ها رو شنید
قصه جدایی ما آدم ها
قصه دوری ماست از خودمون
دوری من و تو از لحظه عشق
قصه سادگی گمشدمون
اگه دستم به جدایی برسه
اون از خاطره ها خط می زنم
از دل تنگ تموم آدم ها
از شب و روز خدا خط می زنم
اگه دستم برسه به آسمون
با ستاره ها قیامت می کنم
نمی ذارم کسی عاشق نباشه
ماه و بین همه قسمت می کنم
13/01/2014
امروز و فردا
دنبال کی می گردی
عشق تو روبروته
هر چی دلت خواست بگو
چه موقع سکوته؟!
این روزا فرصت کمه
پیش اومد از دست نده
وقتش اگه بگذره
واسه دو تامون بده
چیزی نگفتی اما
یک چیزایی فهمیدم
با یه سوال شروع کن
جوابت رو من میدم
دارم میام پا به پات
این پا و اون پا نکن
تکلیف تو معلومه
امروز و فردا نکن
شانس در هر خونه رو
فقط یه بار می زنه
ببین حالام اومده و
وایساده جار می زنه
در رو اگه واکنی
خودش میاد تو خونه
خوب تا کنی قول میدم
کاری کنم بمونه
دنبال کی می گردی
عشق تو روبروته
هر چی دلت خواست بگو
چه موقع سکوته؟!
این روزا فرصت کمه
پیش اومد از دست نده
وقتش اگه بگذره
واسه دو تامون بده
چیزی نگفتی اما
یک چیزایی فهمیدم
با یه سوال شروع کن
جوابت رو من میدم
دارم میام پا به پات
این پا و اون پا نکن
تکلیف تو معلومه
امروز و فردا نکن
دل تو دلم نیست به خاطر تو
دل تو دلت نیست به خاطر من
از چی می ترسی هواتو دارم
به من نگا کن حرفتو بزن
13/01/2014
از اول هم من و تو ما نبودیم
من و تو مال یک دنیا نبودیم
از اول هم تومون سر درگمی بود
می گفتیم با همیم اما نبودیم
تمومش کن بیا از هم جدا شیم
بیا اینقدر تکراری نباشیم
تمومش کن تا همینجا توی لحظه
از این تنهایی با هم رها شیم
تمومش کن ته این جاده بسته
تهش ماییم که قلبامون شکسته
بگو اینجا کجای قصه ماست
نگاه کن اول راهیم و خسته
نترس از این که حرفام دلنشین نیست
تموم سهم ما از عشق این نیست
ما عشق اول هم بودیم اما
همیشه عشق اول بهترین نیست
تمومش کن بیا از هم جدا شیم
بیا اینقدر تکراری نباشیم
تمومش کن تا همینجا توی لحظه
از این تنهایی با هم رها شیم
تمومش کن ته این جاده بسته
تهش ماییم که قلبامون شکسته
بگو اینجا کجای قصه ماست
نگاه کن اول راهیم و خسته
تمومش کن بیا از هم جدا شیم
بیا اینقدر تکراری نباشیم
تمومش کن تا همینجا توی لحظه
از این تنهایی با هم رها شیم
13/01/2014
من جون پناه خودت کن برو ، بذار پای این آرزو واستم
به هر کی بهم گفت ازت رد شده ، قسم می خورم من خودم خواستم
من جون پناه خودت کن برو ، من از زخم هایی که خوردم پرم
تو باید از این پله بالا بری ، تو بالا نری من زمین می خورم
درست لحظه ای که تو باید بری ، اسیر یه احساس مبهم شدیم
ببین بعد یک عمر پرپر زدن ، چه جای بدی عاشق هم شدیم
برای تو مردن شده آرزوم ، یه حقی که من دارم از زندگیم
نگاه کن تو این برزخ لعنتی ، چه مرگی طلبکارم از زندگیم
به هرجا رسیدم به عشق تو بود ، کنار تو هرچی بگی داشتم
ببین پای تاوان عشقم به تو ، عجب حسرتی تو دلم کاشتم
اگه فکر احساسمونی برو ، اگه عاشق هردومونی برو
تو این نقطه از زندگی مرگ هم ، نمی تونه از من بگیره تو رو ...
13/01/2014
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته
تو را می سپارم به مینای مهتاب
تو را می سپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را می سپارم به رویای فردا
به شب می سپارم تو را تا نسوزد
به دل می سپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار
13/01/2014
چندتا عکس یادگاری
با یه بغضو چندتا نامه
چندتا آهنگ قدیمی
که همه دلخوشیامه
آینه ای که رو به رومه
غرق تو بهت یه تصویر
بارونای پشت شیشه
من و تنهایی و تقدیر
دست من نیست نفسم
از عطر تو کلافه می شه
لحظه ای که حسی از تو
به دلم اضافه می شه
باور نمی شه اما
این تویی که داره می ره
خیره می مونم به چشمات
حتی گریه ام نمی گیره
چشای مونده به راهو
شب تنهایی و ماهو
یه دل بی سرپناهو
من و خونه
ساعت های غرق خوابو
این منه بی تو خرابو
یادت هرگز نمی مونه
نمی مونه نمی مونه
دست من نیست نفسم
از عطر تو کلافه می شه
لحظه ای که حسی از تو
به دلم اضافه می شه
باور نمی شه اما
این تویی که داره می ره
خیره می مونم به چشمات
حتی گریه ام نمی گیره
چشای مونده به راهو
شب تنهایی و ماهو
یه دل بی سرپناهو
من و خونه
ساعت های غرق خوابو
این منه بی تو خرابو
یادت هرگز نمی مونه
نمی مونه نمی مونه
من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم
الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم
من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری
دو سه روز پیدام نشه تا ببینم چه حالی داری
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم.
من فقط عاشق اینم ، روزایی که با تو تنهام
کار و بار زندگیمو بزارم برای فردا
من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافم
بشینم یه گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم
عاشق اون لحظه ام که .... پشت پنجره بشینم ،
حواست به من نباشه دزدکی تو رو ببینم
من فقط عااشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم
اینقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
Be the first to know and let us send you an email when موزیک های گلچین posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.