شعر و ادب فارسی

  • Home
  • شعر و ادب فارسی

شعر و ادب فارسی اگر که تدبیری باشد ، در درک منصق هنر است .

در هنر می توان نوای هستی را شنید .

معراج در این عرصه روی میدهد .

پروازی به فرازستان معنا ...

22/01/2015

بهشت جاودان آن جاست
جهان آنجا و جان آنجاست...
نه فریادی نه آهنگی نه آوایی
نه دیروزی نه امروزی نه فردایی
جهان آرام و جان آرام
زمان در خواب بی فرجام
خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند

22/01/2015

سیری مباد سوخته ی تشنه کام را
تا جرعه نوش چشمه شیرین گوار توست

بیچاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست

02/04/2014

ای سایه صبر کن که برآید به کام دل

آن آرزو که در دل امیدوار توست

21/01/2014

مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم

25/09/2013

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر

عجبا ، هیچ نیرزید که بی سیم و زرم

14/09/2013

عشق میورزم و امید که این فن شریف

چون هنر های دگر موجب حرمان نشود

23/06/2013

در این خیال بسر شد زمان عمر و هنوز

بلای زلف سیاهت بسر نمی آید

حافظ

23/06/2013

چه خوش باشد! که دلدارم تو باشی

ندیم و مونس و یارم تو باشی

دل پر درد را درمان تو سازی

شفای جان بیمارم تو باشی

فخرالدین عراقی

15/06/2013

آن سرخ و سبز سایه بنفش و کبود شد

14/06/2013

غم از آن دارم که بی تو همچو حلقه بر درم ...

02/05/2013

شرط است سعدیا که به میدان عشق دوست

خود را به پیش تیر ملامت سپر کنی

22/04/2013

دل از من برد و روی از من نهان کرد

خدا را با که این بازی توان کرد

شب تنهاییم در قصد جان بود

خیالش لطف‌های بی‌کران کرد

چرا چون لاله خونین دل نباشم

که با ما نرگس او سرگران کرد

که را گویم که با این درد جان سوز

طبیبم قصد جان ناتوان کرد

14/04/2013

دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم ، خطا

سوختم خود را برای او غلط کردم ، غلط

01/04/2013

زندگي جيره مختصريست

مثل يك فنجان چای

و كنارش عشق است

مثل يک حبه قند

زندگی را با عشق

نوش جان بايد كرد

سهراب سپهری

29/03/2013

ارغوان

اين چه راز ي است كه هر بار بهار

با عزاي دل ما مي آيد ؟

كه زمين هر سال از خون پرستوها رنگين است

وين چنين بر جگر سوختگان

داغ بر داغ مي افزايد ؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان كه كبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله مي آغازند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگير

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب كه هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بيرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار مني

ياد رنگين رفيقان مرا

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

ه الف سایه

24/03/2013

همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس

که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

21/03/2013

بهارا ، شاد بنشین ، شاد بخرام

بده کام گل و بستان زگل کام

اگر خود عمر باشد، سر بر آریم

دل و جان در هوای هم گماریم

میان خون و آتش ره گشاییم

از این موج و ازین طوفان برآییم

دگر بارت چو بینم ، شاد بینم

سرت سبز و دلت آباد بینم

به نوروز دگر ، هنگام دیدار

به آیین دیگر آیی پدیدار

"هوشنگ ابتهاج"

12/03/2013

گر من از عشق غزالی غزلی ساخته ام

شیوه تازه ای از مبتذلی ساخته ام

گر چو چشمش به سپیدی زده ام نقش سیاه

چون نگاهش غزل بی بدلی ساخته ام

شکوه در مذهب درویش حرامست ولی

با چه یاران دغا و دغلی ساخته ام

شهریار

09/02/2013

چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی

چون که به بخت ما رسد این همه ناز میکنی

سعدی شیرین بیان

03/02/2013

عشق هایی کز پی رنگی بود

عشق نبود ، عاقبت ننگی بود

13/01/2013

گوش کن ، با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

"سایه"

09/01/2013

بخت از دهان دوست نشانم نمی دهد ...

03/01/2013

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت

ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت

24/12/2012

تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

22/12/2012

شادی نماند و شور نماند و هوس نماند

سهل است این سخن که مجال نفس نماند

فریاد از آن کنم که فریاد رس رسد

فریاد را چه سود چو فریاد رس نماند

19/12/2012

روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم

که پریشانی این سلسله را آخر نیست

13/12/2012

جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید

دل به جان آمد و او بر سر ناز است هنوز

06/12/2012

تو را سری است که با ما فرو نمی آید

مرا دلی که صبوری از او نمی آید

01/12/2012

همه کس نصـیب دارد زنـشاط و شـادی امـا

به من غریب و مسکین غم بی حساب دادی!!!

فیض کاشانی

22/11/2012

هر که آمد بار خود بست و برفت

ما همان بدبخت و خوار و بی نصیب

اخوان ثالث

22/11/2012

در نواخانه قلبش اثری از ما نیست

گرهی در کار است، دلش با ما نیست

گر گنه کردم و این عاقبت جور من است

از منش دور بدار کو طلبش بر ما نیست !

pasha sadinejad

16/11/2012

شرمم کشد که بی تو نفس میکشم هنوز

تا زنده ام بس است همین شرمساری ام

13/11/2012

از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل

اما چه غم ، غمی که خدا می دهد به دل

شهریار

05/11/2012

آشفته تر ز آشفگان روزگارم

از غم به زنجیرم .... مرا مگذار و مگذر

Address


Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when شعر و ادب فارسی posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Videos

آواز : محمد معتمدی آهنگساز : علی قمصری شعر : مولانا آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست ؟ آنکه بيرون کند از جان و دلم دست کجاست ؟ آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم آنکه سوگند من و توبه ام اشکست کجاست ؟

Shortcuts

  • Address
  • Alerts
  • Videos
  • Claim ownership or report listing

  • Want your business to be the top-listed Media Company?

Share