هدف ما نشان دادن مناطق دیدنی استان گیلان و جذب مسافرین ?
26/09/2014
شیمی کوچه دخترانم شیمی سایه رو غش کونیدی ؟؟؟؟
07/08/2014
امی کوچه دختران می سایه رو غش کونیدی
27/06/2014
بفرمایید !! :D
10/06/2014
بفرمایید ناهار :D
09/06/2014
اینم یه روش خوب تقلب !!! فصل امتهانات هم هس خوب استفاده کنید
بردن هرگونه وسایل جز آب معدنی سر جلسه امتحان ممنوع است!
یک آب معدنی بخرید ! جلد روی آن را بِکنید ! داخلش قسمت سفید آن تقلب خود را بنویسید ! دوباره آن را بچسبانید!
توجه داشته باشید داخل شیشه ی آب باید تا نصفه آب باشه ! آن را کمی کج کنید تا نوشته ها معلوم بشه! فقط به هیچ وجه همه ی آب را نخورید ! چون شیشه بخار کرده ، قطرات آب داخل دور شیشه باقی می ماند و مانع دید شما به نوشته می گردد!
اگر پسندیدی لایک کن و به اشتراک بذار
06/06/2014
فصل کاشت برنج جاده های گیلان هوا و بوی زندگی میده جای همتون خالی !!!
30/05/2014
دوستان لطفا عکس دوستمونو باز کنید و لایک کنید :)
29/05/2014
خلاصه بعد از تلاش در فضاهای مجازی خبرگذاری ایرنا دست به کارشد.
انزلی - ایرنا - ناپدید شدن دختر بچه هفت ساله ای در روز یکشنبه چهارم خرداد از جلوی مدرسه ای در انزلی، علاوه بر رنج و عذاب فراوان برای خانواده کودک ، مردم این شهر گردشگرپذیر را به شدت نگران کرده است .
ماجرا از این قرار است که ˈمائده کبرایی ˈ دانش آموز کلاس اول دبستان حدود ساعت 10 و نیم صبح از مقابل مدرسه ﺷﻬﯿﺪ ﺟﻌﻔﺮﯼﻧﯿﺎ در خیابان ﻣﻌﻠﻢ از مناطق پرجمعیت شهر و به فاصله حدود 300 متری با محل سکونت خود و خانواده اش، مفقود شد و با وجود تلاش های پلیس تاکنون هیچ اثری از او به دست نیامده است .
این مساله موجب نگرانی خانواده ها ، ایجاد جو ناامنی در سطح این شهر ساحلی و شایعات بسیار شده و مردم خواهان پیگیری سریع مساله ، یافتن کودک ، مشخص شدن مقصرین این قضیه و برخورد با آنها هستند.
روز یکشنبه و دوشنبه حتی اهالی محل برای یافتن کودک در حوالی منطقه بسیج شده و فعالان فضای مجازی نیز با انتشار عکس و خبر برای یافتن او تلاش کردند .
*عدم مسئولیت پذیری و حساسیت لازم
نخستین مساله مورد انتقاد از سوی خانواده کودک مفقود شده و شهروندان انزلی، تعطیل کردن مدرسه در ساعت 10 و نیم صبح و فرستادن کودکان خردسال به بیرون مدرسه و فقدان نظارت بر این امر از سوی مسئولان مدرسه است .
ˈ بهزاد کبرایی ˈ پدر کودک مفقود شده عصر پنجشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با بیان این که از زمان گم شدن فرزندم زندگی برایمان جهنم شده، ...
28/05/2014
لطفا به اشتراک بذارین
26/05/2014
بفرمایید :D
25/05/2014
25/05/2014
نمایی زیبا از روز و شب در یک عکس از بلوار بندر انزلی
عکس های خاص و زیباتونو برای ما بفرستید تا با اسم خودتون تو پیج بذاریم
15/05/2014
نمایی زیبا از پل بندر انزلی و دریا
20/04/2014
جمعیتشناسی گیلان
جمعیت استان گیلان در سال ۱۳۸۹ برابر ۲،۴۸۰٬۸۷۴ نفر است و ۰٫۹ درصد از مساحت و ۳٫۳ از جمعیت ایران را در بر میگیرد. نرخ رشد جمعیت در گیلان به طور پیوسته کمتر از رشد کل کشور ماندهاست، میانگین رشد جمعیت استان گیلان در دورهٔ پنج سالهٔ ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ با اختلاف ۰٫۶۷ درصدی نسبت به کل کشور، ۰٫۶۲ درصد بود. میانگین کل ایران، ۱٫۲۹ درصد میباشد.[۴۰] از سوی دیگر تراکم جمعیت (شمار ساکنین در کیلومتر مربع) در گیلان همیشه بالاتر از متوسط کل کشور بودهاست. این رقم در حال حاضر ۱۷۷ در مقابل ۴۶ نفر در کیلومتر مربع کل کشور میباشد.[۴۰] بُعد خانوار در گیلان، با ۳٫۲ نفر در هر خانواده، کمترین میزان در کل کشور را داراست. میانگین کشوری ۳٫۵۵ نفر در هر خانواده میباشد. از سوی دیگر گیلان با ۸٫۱ درصد در گروه سنی ۶۵ سال و بالاتر مسنترین استان کشور است. کمترین میزان استفاده از شبکه آبرسانی عمومی در کشور، مربوط به استان گیلان است که بلافاصله پس از آن استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته که با سهولت دسترسی به منابع آب در گیلان قابل توجیهاست[۴۰]. بیش از ۵۳ درصد مردم در روستاها زندگی میکنند. جمعیت متوسط روستا در گیلان همواره از متوسط کشور بالاتر بودهاست. در ۱۹۹۶ این رقم برای گیلان ۴۴۱ و برای کشور ۳۳۸ بود. در گیلان به طور متوسط در هر ۵٫۲ کیلومتر مربع یک سکونتگاه وجود دارد که این رقم برای کل کشور ۲۴٫۲ است. در حال حاضر ۳۴٫۵ درصد از جمعیت گیلان زیر ۱۵ سال و ۵۹٫۸ درصد آنان بین ۱۵ تا ۶۴ سال دارند و ۵٫۷ درصد بالای ۶۵ سال. مقایسه نسبت افراد زیر ۱۵ سال در سرشماریهای مختلف نشان میدهد جمعیت در حال پیر شدن است و ساختار سنیش در حال متوازنتر شدن. بنا به سرشماری سال ۱۳۹۰، گیلان و خراسان شمالی تنها استانهایی از کشور بودند که نسبت تعداد زنان کمی بیشتر از مردان بوده[۴۰]و ساختار جنسیتی گیلان هم با نوسان نسبت مرد/زن در بازه ۱۰۲٫۵ و ۱۰۴٫۳ در برابر هر ۱۰۰ مرد متوازن است. با توجه به روندهای مهاجرتی و سرشماریهای قبلی این رقمها قابل قبولند. در ۱۹۹۶ ۵۶٫۳ درصد مردان و ۶۱ درصد زنان بالای ده سال ازدواج کرده بودند که نسبت به بیست سال قبل اندکی کاهش را نشان میدهد.[۴۱]
برای بازه سی ساله ۱۹۹۱-۲۰۲۱ سه فرضیه وجود دارد. طبق فرض شدید، نرخ رشد متوسط سالانه جمعیتهای شهری و روستایی گیلان به حدود ۲٫۹۶ و ۱٫۱۶ درصد خواهد رسید. طبق دو فرضیه دیگر این نرخها کمتر خواهند بود. به نظر میرسد فرض دوم واقعی تر باشد و رشد جمعیت شهری به ۲٫۵ و روستایی به زیر ۱ درصد نزدیکتر باشد. در سال ۲۰۰۶ تعداد روستاهای مسکون به ۲۶۸۶ کاهش یافت چرا که ۸ تایشان شهر شده و ۲۴۱ تایشان نامسکون شدند. نرخ باروری (تعداد زایمان زنده در ۲۰۰۶ برای هر ۱۰۰۰ زن در سن تولید مثل) در گیلان ۱٫۴۴ و نرخ تولد خام در کل استان ۱۳٫۸ محاسبه شدهاست. در بازه ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۶ ۱۷۷٬۷۰۷ نفر از گیلان مهاجرت کرده و ۲۰۲٬۳۸۶ از سایر استانها بدان مهاجرت نمودند. پیش بینی شده نرخ باروری در گیلان تا ۲۰۲۶ ۱٫۴۹۲ در شهرها و ۱٫۵۹۲ در مناطق روستایی باشد. پیش بینی شده مهاجرت هم افزایش یابد. پیش بینی شده نرخ رشد جمعیت سالانه گیلان با کاهشی شدید از ۰٫۸۵ درصد به ۰٫۵۸ درصد برسد.[۴۱]
25/03/2014
عکسی بسیار زیبا از يكي از بزرگترين دژهاي كشور يعني قلعه رودخان واقع در 20 كيلومتري فومن
25/03/2014
تاریخچه شهر رشت :
رشت، ابتدا شهری بود كه در ميان دو رودخانه گوهررود و سياهرود قرار داشت و از اين جهت نيز قدمت ديرينه دارد، اولين بار حمدا... مستوفی، در قرن هشتم هجری، از اين شهر نام برده است. نام قديمی رشت دارالمرز يا دارالامان بوده كه قبل از اين دو، به آن بيه می گفته اند. نام قديمی محلات شهر رشت، كه اكثراً بيانگر پيشه ساكنين آن است، در سفرنامه ها نيز آمده و جز دو سه مورد از آنها بقيه به همان نامهای قديمی خود مشهور و معروف هستند كه عمده ترين آنها عبارتند از: ساغريسازان ـ رودبارتان ـ خميران زاهدان ـ دباغيان ـ كوزه گران ـ خميران چهل تن ـ چله خانه ـ چمارسرا ـ استادسرا ـ پاسكياب ـ سرخبنده ـ آتشگاه بيستون ـ صيقلان ـ زرجوب ـ كياب ـ سبزه ميدان ـ دو برادران (چهار برادران) كه از جمله محلات قديمی شهر رشت محسوب ميشود. اين بافت قديمی، جزئی از ميراث فرهنگی است و آثار و بقايا و سنن وآداب و رسوم دوران قديم را تداعی می كند.
رشت از سال ۱۰۰۴ هجری قمری به فرمان شاه عباس مرکز گيلان و مركز معاملات نوغان و ابريشم شد كه در آن زمان محصول اول گيلان بود و پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی آن نیز از این سال به بعد آغاز گردید. اين امر موجب شد كه مالكان بزرگ و بازرگانان ايرانی، روسی، يونانی و ارمنی كه تاجر نوغان ابريشم بودند به اين شهر توجه كنند و شهر رشت رشد چشمگيری پيدا نمايد. ملگونف، جهانگرد روس كه در سال ۱۲۷۵ هجری قمری به رشت سفر كرده بود، در خاطرات خود نوشته است كه اين شهر در آن روزگار دارای ۵۴۶۳ خانه ۱۰۲۱ مغازه و ۲۷۳۱۴ نفر جمعيت بوده است. در نظر او رشت شهری بود بسيار خوش وضع با خانه های زيبای رو به دريا كه بازرگانان از هند، بخارا، روم و عثمانی به سودای ابريشم به آن سفر می كردند. در دوران مشروطه و بعد از آن، گيلان به يكی از كانونهای تحولات سياسی، اجتماعی و اقتصادی ايران تبديل شد. نهضت استقلال طلبانه جنگل، گسترش شهرها، تاسيس آموزشگاه های متعدد و ارتقای سطح فرهنگ شهروندان رشت، اين شهر را در زمره پيشروترين شهرهای كشور قرار داد.
با انتخاب این شهر به عنوان مرکز حکومت کل گیلان بود که شهرهای لاهیجان و فومن- دو ناحیه حاکم نشین قدیم گیلان- که هر کدام مرکزیت و تختگاه بخشهای گیلان شرقی و غربی را بر عهده داشتند، مرکزیتشان را از دست دادند و شهر رشت که در ناحیه میان دو رودخانه پسیخان در غرب و سپیدرود در شرق قرار داشت و تا آن زمان قصبه ای از قصبات گیلان و به عبارت دیگر، یک روستای مطلق به شمار می رفت، با عنوان یک شهر نوپای تجاری، مرکز معاملات منطقه گردید و از آن پس، فصل نوین ترقی و پیشرفت آن آغاز و اندک اندک رو به توسعه نهاد.
پس از عهد صفویان، در دوره نادر شاه افشار، تجارت و بازرگانی در رشت رونق بیشتری گرفت و در دوره کریم خان زند نیز به سبب بازرگانی زیاد، این شهر شهرت فراوان یافت. با روی کار آمدن سلسله قاجار گیلان ثبات نسبی پیدا نمود و پس از مدتی، گیلان میدان ستیز دو نیروی بزرگ استعمارگری روس تزاری و انگلیس گردید که در این وقت، تا حد بسیاری آرامش نسبی برخی از ولایات گیلان برهم خورد و شهر رشت از نظر بازرگانی از رونق افتاد. بعد از جلوس ناصرالدین میرزا در سال 1264 ه.ق و همزمان با حکومت وی، بر اثر بهبود روابط ایران با همسایه شمالی خود، یعنی روسیه، تجارت در رشت مجددا رونق گرفت و مرکز مبادلات خارجی گردید. در این دوره بود که به سبب موقعیت عالی شهر که سر راه اروپا قرار داشت، پای تجاران و سوداگران اروپایی به این شهر باز شد و دفاتر تجاری متعددی در این شهر دایر و مبادله کالاهای بازرگانی فراوانی صورت گرفت. در این وقت کالاهای وارداتی با کشتی های کوچک بخار به گمرک غازیان می رسید و از آنجا با یک نوع از قایقهای باری بزرگ موسوم به "کرجی" از راه مرداب انزلی به بندر کوچک پیربازار حمل و از آنجا به وسیله حیوانات بارکشی مانند اسب و همچنین راه آهنی که در اواسط دهه 1290 ه. ش راه اندازی شده بود، به رشت وارد و به سوی انبارهای آن سرازیر می شد.
همچنین در این دوره بود که این شهر "دروازه اروپا" لقب گرفت، چه اینکه تنها پل ارتباطی و بازرگانی ایران از طریق بندرانزلی به روسیه و کشورهای اروپایی بود و بزرگترین دروازه تجارتی ایران، در شمال به شمار می آمد. بعد از پیروزی انقلاب اکتبر 1917 میلادی (آبان 1296 شمسی) روسیه به رهبری لنین که موجب پیروزی بلشویک ها بر تزار و به وجود آمدن نخستین حکومت کمونیستی و سیاست سوسیالیستی در جهان شد و سرانجام زوال آن با فروپاشی شوروی در دسامبر 1991 اعلام گردید، رشت رونق بازرگانی و تجاری خود را به تدریج از کف داد و پس از دهه چهارم قرن بیستم، کاملا متوقف شد. در این وقت بندر کوچک پیربازار که وجودش به صادرات کالا و مسافرتهای میان این کشور با دیگر ممالک جهان، بویژه روسیه وابسته بود، روی به افول نهاد و به خاموشی قطعی محکوم گردید.
همزمان با این تغییر و تحولات، بافت معماری شهر هم به کلی تغییر و تحول اساسی در نوین سازی آن صورت گرفت. در اوایل دوره پهلوی، با ورود موجی از هنر معماری جدید، بویژه معماری اروپا شرقی، تا حدودی شهر مزبور جامه تجدد پوشید و از بافت معماری قدیم خود خارج شد و خیابانهایی از مبادی ورودی به این شهر، یعنی راه تهران و قزوین از "پل عراق" ، راه مازندران از "پل زرجوب"، راه بندرانزلی از "پل بوسار" و راه فومن از "پل چمارسرا" به سوی میدان مرکزی شهر احداث گردید و بسیاری از محلات و کوچه های قدیمی در مسیر این خیابانها، دستخوش تغییر و دگرگونی و در مجموع چهره شهر، شکل تازه ای به خود گرفت.
در فاصله سال 1304 تا دهه سی، رشد و توسعه فیزیکی شهر، بیشتر در امتداد خیابانهای جدیدالاحداث ادامه یافت و در مسیر خیابانهای مزبور، ساختمانها و کارخانجاتی احداث و ساخته شدند. از دهه بیست تا سی، شهر مزبور از سمت جنوب، جنوب شرقی و جنوب غربی، بیشتر از سایر جهات توسعه فیزیکی پیدا نمود و تا سالهای 1350، توسعه شهر در حد شرقی متوقف و در جهت غربی و شمال شرقی متمایل شد. در این دوره بود که با توجه به رشد سریع شهرنشینی، باغات و مزارع شهر از بین رفتند و به تدریج با قطعه قطعه شدن آنها، این نواحی به واحدهای تجاری و مسکونی مبدل شدند. در دهه 1350، بویژه در اوایل این دهه، در سمت شمال شمال غربی آن گسترش چشمگیری در آن حاصل گردید. در این وقت، شهرکهای جدیدی چون شهرک بوسار که بعدها به گلسار تغییر نام داد، در شمال شهر، ساخته شد و اراضی کشاورزی واقع در صفحات شمال غربی آن نیز، به تدریج به واحدهای مسکونی تبدیل شد. در این دوره، یعنی تا سالهای انقلاب بود که شهر رشت در زمره هفت یا ده شهر بزرگ کشور به شمار می رفت و افزایش جمعیت و مهاجرپذیری در آن، یکی از عوامل موثر در رشد و توسعه فیزیکی هر چه بیشتر آن گردید.
برگرفته از کتاب رشت در آینه تاریخ – کیوان پندی
22/03/2014
كاشتن سبزه
ماه اسفند، ماه كاشتن دانه، غله هاست.در استان سر سبز گيلان همانند ساير استانهاي كشور، كاشتن سبزه صورتي نمادين دارد امروزه در تمامي خانه ها رسم است كه ده يا پانزده روز مانده به نوروز، در ظرف هاي كوچك و بزرگ و كاسه ها و بشقاب و كوزه ها، ابتدا گندم يا عدس و تخم شاهي و . . . را در ظرفي خيس مي كنند. پس از آنكه اين دانه ها جوانه زد، آن را در ظرف جداگانه اي مي ريزند و روي آن را با پارچه هاي نازكي مي پو شانند و اعتقاد دارند كه اگر چشم ناپاكي بر آن افتد، سبزه رشد نمي كند و سبز نمي شود. سبزه هنگام تحويل سال نو به خوبي رشد كرده و به سفره ي «هفت سين زيبايي و طراوت خاصي مي بخشد. مردمان سرزمين گيل و ديلم همانند ساير هموطنان كشورمان سبزه را تا آخرين روزهاي تعطيلات نوروز (يعني سيزده بدر) نگه مي دارند و بعد آن را به آب روان رودخانه مي سپارند.
20/03/2014
نوروز خواني در گيلان:
نخستين روزهاي اسفند ماه نوروزخوانها به در حالي كه خسته هستند، ولي با چهره ي گشاد و روحيه ي بسيار خوب. اينان بيشتر از مناطق رودبار به ويژه( جلگه ي سرسبز گيلان و مناطق كوهستاني ديلم مي روند و لهجه ي خاص خود را دارند كه اين لهجه شباهت بيشتر به لهجه ي مردمان مناطق «شهر خورشيد»(خورگام)، ديلمان، امام كجيد، شوييل، كليشم، اشكور بالا و پايين، سيار ستاق دارد كه در كوچه ها شنيده مي شود. نوروزخوانها سراسر خاك سرزمين گيل و ديلم را زير پا مي گذارند و نيز نيمي از بخش هاي مناطق كوهستاني و جنگلي استان مازندران را، بخش هاي عمارلو و تا مناطق كجور را كه از لحاظ فرهنگي در يك خطه قرار گرفته اند درمي نوردند.آنها به ترجيع كه مي رسند، آن را دو نفري تكرار مي كنند مي خوانند.
در نوروزخواني، كه ترجيعش با باد بهاران آمده آغاز مي شود، سطرهايي در ستايش يا نكوهش «صاحبخانه » مي سرايند و گاه مقداري پول برنج، چاي يا تخم مرغي را كه مي خواهند در شعر قيد مي كنند و چنين مي خوانند:
«بخوانم من امام اولين را شه كشور اميرالمؤمنين را
وصي جانشين يعني علي را به ياسين و الف لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز امام دومين هم دسته ي گل
شفاعت مي كند او بر سر پل اما سومين شاه جهان است
بود نامش حسين شاه يگانه و . . . . »
آنها اين اشعار را تا امام دوازدهم تكرار مي كنند.
«امام دوازدهم مهديش نام است تمامي كل عالم را امام است
بدانيد حضرت صاحب الزمان است به ياسين و الف و لام و به فيروز
دهيد مژده كه آمد عيد نوروز خدايا صاحبخانه را خوشحال گردان
جوانان را داماد گردان عروسش صاحب اولاد گردان
به ياسين و الف و لام و فيروز دهيد مژده كه آمد عيد نوروز
هوا سرد است و بگرفته صدايم كه چند تا تخم مرغ باشد دوايم
ايا همشيره ي فرخ لقايم بكش زحمت بيار عيدي برايم
جوانب خير ببينيد از دعايم و . . . . »
نوروزخوانها كه در گذشته خبردهندگان و پيام آوردن نوروز بودند، امروزه در بسياري از مناطق روستايي و كوهستاني گيل و ديلم كار خود را ادامه مي دهند. نوروزخوانها معمولاً در شب حركت مي كنند و فانوس و چراغي همراه دارند. از فانوس براي ديدن راه و از چماق براي زدن حيواناتي نظير سگها و شغالها استفاده مي كردند و از محله اي به محله ي ديگر و از خانه اي به خانه ي ديگر سر مي زدند بنابراين نوروزخوانها در جلوي هر خانه شعرهايي براي خوشامد صاحبخانه مي خواندند. مثلاً دعا مي كردند پسرهاي خانه داماد شوند و روزي سعادت و نيكبختي براي اهل خانه آرزو مي كردند كه صاحب خانه ها هم هديه اي مانند تخم مرغ، برنج، شيريني، پول و . . . به نوروزخوانها مي دادند.
18/03/2014
چهارشنبهسوری یکی از جشنهای ایرانی است که در شب آخرین چهارشنبهٔ سال (سهشنبه شب) برگزار میشود.
در شاهنامهٔ فردوسی اشارههایی درباره بزم چهارشنبهای در نزدیکی نوروز وجود دارد که نشاندهندهٔ کهن بودن این جشن است. مراسم سنّتی مربوط به این جشن ملّی، از دیرباز در فرهنگ سنّتی مردمان ایران زنده نگاه داشته شدهاست.
واژهٔ «چهارشنبهسوری» از دو واژهٔ چهارشنبه — نام یکی از روزهای هفته — و سوری که در زبان کُردی و پشتو و چند زبان دیگر ایرانی به معنی «سرخ» است ساخته شده، که اشاره به سرخی آتش دارد. آتش بزرگی که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته میشود که این آتش معمولاً در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند آغاز میشود و در زمان پریدن میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من». این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاکسازی مذهبی است که واژه «سوری» به معنی «سرخ» به آن اشاره دارد.به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد. چهارشنبهسوری جشنی نیست که وابسته به دین یا قومیّت افراد باشد و در میان بیشتر ایرانیان رواج دارد.
برخی معتقدند در سالهای اخیر چهارشنبهسوری با حرکت به سوی خشونت، تحریف و استحاله شدهاست و از اصالت خود فاصله گرفتهاست.امروزه، استفاده از مواد محترقه و آتشزا که بعضاً دستساز و خطرناک هستند بسیار رایج است و جایگزین آیینهای کهن شدهاست. در چند سال گذشته، این شب همواره دارای آمار آسیبدیدگی و گاهی دارای تلفات جانی بودهاست. به عنوان مثال در سال ۱۳۸۹ طبق گفته رئیس اورژانس کشور، ۵ فوتی و ۱۵ معلولیلت در حوادث این مراسم رخ داد.
برگزاری چهارشنبهسوری با آلودگی صوتی، آسیب به تابلوها و دیوارهای شهر و ایجاد فضایی خشونتآمیز و تنشزا همراه است به طوری که برخی شهروندان از رفتوآمد در خیابانها بیم دارند.
15/03/2014
اولین جام های حذفی مال انزلیچی هاست...
تبریک میگم به شیر زنان انزلیچی ... اینان به معنای واقعی غیرت را معنی کردند با هزار نوع مشکلات ساختند ...از هزار نوع مانع گذشتند... باورتون میشه اون اوایل زمین تمرینشون رو خودشون با دستاشون از سنگ و نخاله تمیز کردند وتوی اون زمین تمرین میکردند... خودشون کارهای تیم رو میکردند چون نمیخواستن هزینه ها بالا بره و یه وقت تیم بانوان رو منحل کنن ... تو اردوی مازندران خودشون مرغ و برنج و ... خریدند خودشون آشپزی کردند ... الان هم قهرمان شدند... با کفش های پاره، با دستکش پاره ، با پیرهن دو سال پیش ملوان...
میدونید چرا ؟ چون عاشق ملوانانن ... چون عاشق شهرشونن... ایول الله دارن بخدا ... امروز داشتن با جام عکس میگرفتند داد میزدن سه تا هم کمشون بود ... غیرت یعنی این... فقط باید بگیم دمتون گرم...
این اولین دوره ی جام حذفی بانوان بود که ملوان قهرمان شد ، جالب اینجاست که اولین دوره جام حذفی آقایان هم با قهرمانی ملوان به انجام رسید..
متن بر گرفته از پیچ علیرضا زارع
14/03/2014
موجشکن انزلی
موجشکن انزلی نام اسکلهای است در بندر انزلی از استان گیلان ایران.
قبل از اینکه موج شکنهای انزلی احداث گردد کانال مابین انزلی و غازیان همانند خلیجی بود که کشتیهای تجارتی به منظور تخلیه و بارگیری و یا مصون ماندن از امواج وطوفان دریا در آنجا پناه آورده به اسکلهها پهلو گرفته و یا روی لنگری میایستادند. اما امواج دریا، تاداخل کانال را میکوبید و به شناورهای مستقر در خلیج آسیب میرسانید. از این رو نیاز به احداث موج شکنها احساس گردید ودر نتیجه قرارداد این بنای عظیم که از شاهکارهای معماری درنوع خود است در سال ۱۳۱۳ هجری قمری برابر ۱۸۹۵ میلادی و ۱۲۷۴ شمسی بین دولت ایران وکمپانی (احداث راه انزلی - قزوین) منعقد گردید.
طول موج شکن غازیان ۷۵۰ متر و موج شکن انزلی نیز ۵۲۰ مترمیباشد و کار ساختمان آن در سال ۱۹۱۴ میلادی ۱۲۹۳ شمسی کاملاً پایان پذیرفت. به منظور احداث موج شکنها به طول ۱۴ کیلومتر راه آهنی از کوههای پونل تالش تا انتهای غرب خلیج کپورچال در مرداب کشیده شد وسنگها، از کوههای پونل استخراج و پس از تراشیده شده به اسکله کپورچال حمل و از انجا وسله کرجیهای بزرگ که وسیله قایقهای موتوری یدک میشد. به محل احداث موج شکنها و اداره بندر تخلیه میگردید. موج شکنها زیر نظر دو نفر مهندس روسی به نامهای علی اف و پلاناتوف بنا گردید و این بنای عظیم را روی تیرهای چوبی که در کف دریا به ردیف کوبیدهاند ساخته شدهاست.
سال ۱۳۰۶ شمسی که تأسیسات اداره بندر، از شوروی به ایران تحویل گردید، اداره بندر و کشتیرانی در تعمیر و نگهداری آن اقدام و در سال ۱۳۱۴ شمسی به منظور مصون ماندن موج شکنها از ضربات امواج دریا، مکعبهای بتونی موجود را در جلو و اطراف موج شکنها قرار دادند و بعدهای طرفین و زیرموج شکنها که خالی بوده با بتون پوشانیده شدهاست. گردش روی موج شکنها وتماشای منظره دریا و کانال وساحل انزلی و بلوار، از فراز آن خاطره فراموش نشدنی در بیننده باقی خواهد گذارد.
13/03/2014
" دانای علی " از بقعه های معروف شهر رشت و از مراکز گردشگرپذیر گیلان است
" دانای علی " که از بقعه های معروف شهر رشت است سالانه میزبان زائران زیادی بوده و به نوعی گردشگرپذیر مذهبی استان گیلان محسوب می شود.
وی در سال ۱۲۱۲ هجری قمری در خانواده ای مذهبی در روستای سیاه اسطلخ در حومه رشت به دنیا آمد. تحصیلات وی اطلاعی در دست نیست و آنچه از لابلای روایات بر می آید این است که وی عارفی وارسته و مردی متقی و پرهیزگار بوده که به مقام " ابدالی " رسیده بود، که در عرفان به معنای انسان کامل است، که در این راستا لقب دانا که مترادف " انسان کامل " است را به خود اختصاص داد.
از کرامات این بزرگوار طیر الارض و آگاهی کامل به اسماء اعظم بوده است، گفته اند وی نماز ظهر را در رشت و نماز عصر را در مکه معظمه می خواند، مرقد مطهر وی در خیابان طالقانی رشت قرار دارد.
13/03/2014
بام سبز محلی تفریحی در شهر لاهیجان در استان گیلان ایران است.
این فضای مسطح در مسیر بالای شیطانکوه وجود دارد و به بام سبز لاهیجان مشهور است. این محوطه سبز به وسیله گذرگاهی به قسمت جنوبی پای کوه منتهی میشود. از بام سبز حدود هزار پله سیمانی تا پای کوه تعبیه شده که یکی از مسیرهای منتهی به بام سبز است.
در کنار بام سبز طرح تلهکابین بام سبز لاهیجان به عنوان نخستین تلهکابین گیلان راهاندازی شدهاست. این طرح با هدف توسعه گردشگری ایجاد شده و ظرفیت جابهجایی سالانه ۹۶۸ هزار نفر برای آن پیشبینی شدهاست. مسیر حرکت تلهکابین به نحوی طراحی شده که از داخل کابینها نمای زیبایی از شهر و طبیعت چشمنواز اطراف دیده میشود. [۱] نام قدیم این منطقه که هم اکنون به محله ای در لاهیجان اتلاق میگردد کوبیجار است.
Be the first to know and let us send you an email when امی خوشگله گیلان posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.