Al Ahwaz News Magazine مجلة الأحواز الأسبوعية

  • Home
  • Al Ahwaz News Magazine مجلة الأحواز الأسبوعية

Al Ahwaz News Magazine  مجلة الأحواز الأسبوعية Contact information, map and directions, contact form, opening hours, services, ratings, photos, videos and announcements from Al Ahwaz News Magazine مجلة الأحواز الأسبوعية, Media, .

قاوم العدو بالحفاظ علی أسماء مدنكبرخی اسمهای اصلی شهرهای عرب نشین که ازدوره رضاشاه تاالان تغییر یافتندتعرف علی بعض اﻷسما...
21/03/2020

قاوم العدو بالحفاظ علی أسماء مدنك
برخی اسمهای اصلی شهرهای عرب نشین که ازدوره رضاشاه تاالان تغییر یافتند
تعرف علی بعض اﻷسماء التي تم تغييرها منذ حكم رضاه شاه حتى اﻵن
تعلمها و إستخدمها بمحادثاتك و حتى كتابتك بالفارسية و إحتفظ بها و علمها ﻷطفالك و من حولك.ﻷن إهمالك سيعطي مشروعية للزيف و التزوير.

1- عربستان الي خوزستان
عام 1925الموافق لعام1304شمسي(راجع كتاب 500سال تاريخ خوزستان عبدالنبي قيم)
2- شط العرب إلى اروندرود
3- قصبة النصار(الگصبة) إلى اروند كنار
4- رامز إلى رامهرمز
5- الصالحية(نسبة للشيخ صالح الزهيري)إلى انديمشك
6- الخلفية إلى رامشير
7- القوماط إلى هفت تپه
8- خور موسى إلى بندر شاپور ثم بندر امام و قسم منه إلى سربندر
9- حي الخزعلية إلى دروازة
10- جزيرة صلبوخ(في المحمرة) إلى جزيرة مينو
11- عين إدويه(حي العين)إلى عين دو و كوي همت
12- چم خلف عیسی إلى زهرة
13- قرية أم سراج إلى فروزان
14- قرية السابلة(في البستين)إلى قدرت آباد
15- قرية الهوفل(في البستين)إلى علي آباد
16- حديقة الگمبوعة إلى کامپوزیا ثم پارک امام رضا
17- قلعة إحمود إلى زيتون كارمندي
18- زوية عچرش إلى ملى راه.
19- العصب إلى يزدنو
20- دچة العباس إلى دشت عباس
21- المددي أو آل جمال إلى انديكا
22- الميناو إلى ميان آب
23- گرانة إلى پاستوریزه
24- شلاحي إلى زيناوند
25- ميسان إلى دشت ميشان ثم دشت آزادگان
26- العبارة إلى آخر اسفالت
27- الفاخري إلى زيتون كارگری
28- الناصرية إلى نادري
29- حي أم الحيار إلى يوسفي
30- سوق الحاج زكي إلى خيابان24مترى
31- ام الغزﻻن(مقابل حي اگرانه) إلى كوى فرهنگیان
32- مسجد الهنود في حي العامرية(مسجد اهل السنة) الى مسجد شهيد جعفري
33- بروال إلى على آباد
34- زوية عامري أو حي الشعب الى كوروش ثم كوى ملت
35- الچنیبة الى معين زاده
36- الكواخة الى چهار راه زند
37- دار هيچل(هیکل)إلى ﻻلي
38- الهويرة الى سپیدار
39- كواخة الجبل الى آل صافي
40- إبو إنخيﻻت الى زردشت
41- الصفاء الى آهن افشار
42- سيد لفتة الى چهار راه آبادان
43- مﻻگط الى منبع آب
44- الصخيريات الى سلطان منش
45- أمنية الى امانيه
46- الهيالة الى پادادشهر
47- بیت سيد نعمة الى كوي مجاهد
48- بيت حردان أو العزيزية(اﻹسم الذي إختاره الناشطين) إلى خشايار
49- قرية أم صليبيخات إلى كوپال
50- حي الدايرة إلى شلنگ آباد ثم کوی علوی

امثال و حکم احوازية .. 9حميد عاشورإذا طـَلـَعت من إلرعيـّه ، لا تـْسايـّل من رعاها .. !إذا طلعـت من إلرعيـّه .. إذا خرجت...
21/03/2020

امثال و حکم احوازية .. 9
حميد عاشور
إذا طـَلـَعت من إلرعيـّه ، لا تـْسايـّل من رعاها .. !

إذا طلعـت من إلرعيـّه .. إذا خرجت من المرعى .
لا تسايـل من رعاها .. لا تسأل من الـذّي كان راعيها .. الراعي هوَ الـذي يرعى الغنم في الشتاء والصيف ولا يحصل إلا ّ على قليلا ًمن الأكل والشرب والنوم [البيتوتة] .
ويبقى مرؤوسا ً، محكوم عليه في الطاعة والخضوع لأصحا ب الغنم .
إذاً صاحب المثل ، يأخـذ من مسيرة حياة الراعي المريرة ،رمزاً لكي يُحـّذر مخاطبه الـذي قد يكون في وضع ٍكـوضع (راعي الغنم) .
ويقول له : بعد أن خرجت من وضع ٍ مؤلم ٍ ومأساوي ،لا داعي لـك في التفكيـر فيه ولا بما سيحـدث بـعـدك .. !
1 ــ يقال: عايش بس عله [على] بطنه. وحين ما يمرض ويتوّسد الفراش، يقولوا له: إكـل ونام يا غنـّام ..
2ــ رباعيـّات الخيام: ما فـا تـك مـضـى ومـا سـيـأتـيـك عـينهُ...فقم وستغنم الفرصة بين العدمين .
امثال و حکم احوازية .. 10
لِسانك حصانك،إن صِنتهْ صانك. وإن هِنتهْ ، هانك ْ..!
.. قائل هذا المثل ، خيـّال عبقري. يعرف الخيل وركوب الخيل جيّدا *
يعلم أنه قبل ركوب الخيل عليه أن يَرشِم ( يلجـِم ) الفرس . ويتأكـّد من ربطة حزام السرج، ومن ثمة ركوبه .
ويعرف كيف يتصرف مع جواده،فيبدأ :
الف – يزّف .. وهي المشية الهادءة ، وتشبه الموج !
ب – الخـَبْ (الهرولة) .. وهي بين الركض والمشي الهادئ !
ج – الگفع أو(الگصع) .. الركضة السريعة !
د – الوقوف الطارئ ..
على الخيـّال أن يصون حصانه أو فرسه ويرعاه. يعلفه ويسقيه (يرويه)
وللسان ايضا ً مؤهلات وشروط. صاحب اللسان عليه أن يتعلم ويتمرّن (الفصاحة والبلاغة) ويعرف بأنّ لكل حدث حديث ومتى وكيف ينطق، ومن هو مخاطبه ولا يتناسا بأن يكلم الناس على قدر عقولهم. فإذا تلاسن مع السفيه،خسر. وإذا تحدّث مع العاقل، تعقـّل. وايضا ً،الحديث إخذ وعطاء .. !
* من انواع الخيل المعروفة عندنا.. الكديشهْ ،الكحيلهْ ، الصگلاويهْ ، وذنهْ و عفرة و ..
امثال و حکم احوازية .. 11
إلسالفهْ إلـَكْ ، والمعنى لغيرك .. !



إلسالفهْ إلـَـك .. الحكاية لك
والمعنى لغيرك .. والمعنى الى شخص آخر.
هذا المثل يتطابق مع المثل العربي الفصحوي الشائع " إليکِ أحکي و سمعي يـا جارة ".. يروى انّ عجوزة كانت جالسة مع إبنتها وكـُنـّتها [ زوجة إبنها ]
وكانت تتحدث مخاطبة إبنتها: يـُمـّا خوفك من الكنـّة إذا لم تكن بنت حلال، تـُشيب زوجها واهل الدار.. يـُمـّا خوفك من كـُنات هذي إلسنين، لا عندهـن رَحـَم ولا حنين.. يـُمـّا بختنا ما ساوا المسعدات، لكن هذا النصيب والفات مات !
وحينما اعترضت الكـُنـّة على ما قالته عمـّتها [ ام زوجها ــ حماتها ] . ..
غضبت العجوز وظهرت بمظهر الانسان البرئ وقالت: يا ..عمـّة كأنك تريدي الطلايب .. انا أتحدّث مع إبنتي .. لماذا تأخذي الكلام على نفسك وتتهميني في البهتان !.. المقصود من هذا المثل هو الكلام المقنـّع،الملتبس.تلك الطريقة للتـحدث مع الاخرين، تظهرلنا مدى إزدواجية المتحدّث. وملأ الصدور من وسواس وخنـّاس ..!

زندانیان زن احوازی و ضرورت  بسیج جهت آزاد کردن آنها خالق جرفیشهدا و زندانیان سیاسی احوازی بشکل عام و زندانیان زن احوازی ...
21/03/2020

زندانیان زن احوازی و ضرورت بسیج جهت آزاد کردن آنها
خالق جرفی

شهدا و زندانیان سیاسی احوازی بشکل عام و زندانیان زن احوازی بطور ویژه، حق بنیادین بر گردن تمام ملت احواز دارند. چه آنانکه در کار سیاست هستند، فعالیت سیاسی یا فرهنگی و یا صنفی دارند و چه آنانی که در زندگی روزمره و عادی خود، بسر می برند، وام دار و بدهکار این قهرمانان در زنجیر هستند. اگر این قهرمانان در زنجیر و شهدای سرفراز نبودند، اینک در خانه های تک تک ما، در این یا آن شهر، و در این یا آن روستا، کسان دیگری ساکن می بودند. اگر این قهرمانان نبودند، بسیاری از ما ساکنین احواز و شهرها و مناطق آن، اینک در شهرک های دور افتاده این یا آن استان فارس نشین، زندگی بی هویتی می داشتیم. و باید منتظر می ماندیم تا به فاصله یک تا دو نسل، به سرنوشت همان قبایل و عشایری دچار می شدیم که نه هویت ملی خود را توانستند حفظ کنند و نه در جامعه و فرهنگ فارس توانستند ادغام شده و یا حل شوند. شاهد مدعا بسیار است، کافی است به مهاجرین عرب به استان های فارس نشین نگاهی بیاندازیم تا تلخی تهی ساختن اجباری از هویت خود را فهم و "حس" کنیم.
بیش از هزاران زن و مرد احوازی، در طی فعالیت های مسالمت آمیز، از سال های پیش، در زندان بسر می برند. زندانیانی که با آنها همچون اسیر جنگی رفتار می شود. در این سال های اسارت، چه بسیار خانواده ها که بهمین خاطر درهم شکسته و متلاشی شدند و چه بسیار کودکان که مجبور شدند تاوان این اسارت ها را با یتیمی خود بپردازند.
حال اینک این پدران و مادران داغدیده هستند که فراخوان همیاری می دهند. پدران و مادران زندانیان سیاسی نا امید از همه جا، در ترس و نگرانی از بیماری مهلک کرونا، جهت سالم و زنده نگه داشتن فرزندان دلبندشان، به ما ملت احواز، سیاسی و غیر سیاسی، روی آورده است. و این ما هستیم که باید به این فراخوان و ندی لبیک بگوییم. با جان و دل و با شرمندگی از سال های سکوت در قبال همرزمان هم زنجیرمان.
در این شکی نیست که رژیم جنایتکار آخوندی، هرگز علیه ماهیت سرکوبگر خود اقدام نخواهد نمود، اما همین آخوند و پاسدار جنایتکارش به خوبی به این مساله آگاه هستند که تا یک جاهایی می توانند فضای رعب و وحشت را آهنین اداره کنند، از حد که بگذرد، انفجار روی خواهد داد که دیگر باید با کشتار حل و فصل شود. کشتاری که هر آن می تواند به پاره کردن و گسستن زنجیره و سیکل دوار "قیام، کشتار، سکوت" بیانجامد و راه به یک نبرد و "قیام قهرآمیز" ببرد.
در یک نبرد سازمان یافته، چه بسا می توانستیم، "زندان" و "زندانی" را به حربه ای علیه این دیکتاتوری بدل کنیم. اما تا آن نقطه هنوز راه های زیادی مانده است.
حال، خانواده صهباء شروع کننده این دور از فراخوان به فزعه مردمی است، وظیفه عنصر آگاه، گسترش دامنه آن است. باید تا آنجا که می توان صهباء های دیگر را وارد میدان کرد. دشمن بیرحم و ستمگر، هرکاری که خواسته و یا توانسته با ملت شریف و ستمدیده و البته آزادی خواه احواز انجام داده است.
اینک ما هستیم و دهها "صهباء"ی چشم انتظار فریاد و تلاش ما. پس به این فراخوان لبیک می گوییم و در همه زمینه ها به فعالیت جهت آزاد سازی تمام زنان در زنجیر احوازی خواهیم پرداخت. با کمک های مالی، با تظاهرات در داخل، با فعالیت سازمان های سیاسی و حقوق بشری در خارج. باید یک دور بسیج و فعالیت ما این باشد تا بتوانیم فشار لازم برای آزادی خواهران و همسران و دختران و مادران در بند و زنجیر خود را ایجاد کنیم.

فراخوان به ماندن در خانه و  مشکل اقشار فقیر خالق جرفی  در روزهای اخیر و پس از افشای پنهانکاری رژیم در اطلاع رسانی نسبت ب...
21/03/2020

فراخوان به ماندن در خانه و مشکل اقشار فقیر
خالق جرفی



در روزهای اخیر و پس از افشای پنهانکاری رژیم در اطلاع رسانی نسبت به شیوع ویروس کرونا، هشتک هایی مبنی بر "در خانه بمانید" یا "ابقی في البیت" شروع به نشر شدن کرد. این درخواست و فراخوان بدنبال هشدارهای سازمان بهداشت جهانی مبنی بر تبدیل این بیماری به یک وباء شکل جدی تری یافت.
کشورهای مختلف شروع به قرنطینه کردن شهرها و مناطق نمودند. دولت چین توانست با قرنطینه کردن، به نبرد با این بیماری برخیزد و آن را کنترل نماید. تقریبا در کشورهایی که دولت های آن در قبال مردم خود احساس مسئولیت می کردند این فراخوان جدی تلقی شد و به آن جواب مثبت داده شد. اما در ایران این امر با مخالفت دولت مواجه شد. و این شروع فاجعه گسترش این بیماری در شهرها و مناطق مختلف شد. در مقابل اما، نیروی ملت دست به کار شد و با هشدار به همدیگر، اقدام به یکسری کارها کردند. "ابقی في البیت" و در خانه بمانید، از اقدامات خودجوش ملت است.
متقابلا در مناطق احواز و از طرف تعدادی از فعالین هشتک دیگری در کنار "ابقی في البیت" "در خانه بمانید"، نشر شد "لا تنسوا الفقراء" - "فقیران ر ااز یاد نبرید" - که در آن به مساله فقر توده ملت که در تناقض با خانه ماندن است، اشاره می کند.
واقعیت این است که اکثریت ملت احواز در فقر و زیر خط فقر بسر می برد. سیاست در فقر نگه داشتن ملت احواز از سیاست های شناخته شده رژیم حاکم بر ایران است. ماندن در خانه برای این قشر که قوت لایموت خود را روزانه حل می کند، بمعنی تحمل زجر گرسنگی است. در کشورهای دمکراتیک و مردمی که در آن دولت ها مسئول هستند، اصولا با چنین پدیده ای مواجه نخواهیم بود. و بهمین دلیل مردم به راهنمایی های دولت و فراخوان های موسسات دولتی گوش داده و بدان عمل می کنند. اما در ایران چنین چیزی امکان پذیر نیست. بهمین دلیل راه کار ها هم با هم فرق اساسی پیدا می کند.
راه کار در احواز، همچون بسیاری از حوادث اخیر در بسیج مردمی بوده، هست و خواهد بود. این راه حل ها در فزعه های انقلابی است که کسوت کمیته های مردمی و محلی به خود می گیرد. در شرایط فعلی، این بهترین و عملی ترین شیوه مبارزه با هرگونه حوادثی است. با این کمیته های مردمی می توان به جنگ تضاد خانه ماندن و از گرسنگی تلف نشدن هم رفت و این مشکل را همچون تمامی مشکلات دیگر در حد نسبی حل نمود.
طبعا این کمیته ها همچون تمامی اقدامات و کارهای خودجوش مردمی که مستقل از دولت و ارگان های دولتی به خدمت مردم می پردازند، با مشکلات بسیاری مواجه بودند، هستند، و خواهند بود که مهمترین آن را می توان در نگاه "امنیتی" است که نیروهای امنیتی به آنها دارد. این نگاه امنیتی باعث شده و می شود که این کمیته های خود جوش نتوانند بشکل درست کار کنند و یا نیرو وارد صحنه سازند. و ترس از دستگیری و اتهامات ساختگی و ربط دادن این کارهای مردمی به تشکل های سیاسی و اهداف سیاسی دامنه فعالیت آنها را محدود می سازد. برای نیروهای فعال و دست اندرکاران این کمیته ها در این زمینه، - که در خود جوش بودن آنها هیچگونه شکی وجود ندارد - ، قرار نگرفتن در جو سیاسی و تبلیغات سیاسی ، کاری درست و هوشیارانه خواهد بود. ملت اکنون به کمک نیاز دارند. شک نیست که ملت ستمدیده احواز، این همیاری و کمک کردن را می بیند و آن را مورد تقدیر قرار می دهد. و شک نیست که از درون این رابطه سالم و درست، پتانسیلی در مردم به حرکت در خواهد آمد.
برهمگان روشن است که رژیم تلاش می کند تا از این فرصت برای مایوس کردن و منفعل ساختن مردم استفاده کند. اما حضور کمیته های مردمی در مناطق مورد نیاز بویژه مناطق محروم و دادن کمک های لازم به محرومین، می تواند نقش بسیار تعیین کننده ای در آینده رابطه این قشر محروم با کمیته های مردمی خواهد داشت.
کمیته های مردمی قبل از هر کاری می بایست در امر اطلاع رسانی کوشا باشند. رژیم با دروغ‌گویی، لاپوشانی و مینیمیزه کردن این بیماری، تلاش می کند تا ناتوانایی خود در کنترل وضعیت و مقابله با این ویروس را بپوشاند.
همزمان باید بتوانند مواد مورد نیاز قشر محروم جامعه را تهیه و در اختیار آنها قرار دهند. طبعا همه می دانیم که انبارهای سپاه، محل احتکار تمام این اجناس است. و این بدان معنی است که اگر وضعیت به نقطه بحرانی برسد، باید با تاکتیک دیگری وارد غلبه بر این بحران شد. ولی در حال حاضر باید کمک های مردمی را فعال نمود.

ايران في ميزان منظمة السلام الدولية  لحماية حقوق الإنسان WJPعادل عبدالرحيم صياحي هي منظمة مستقلة غير ربحية  تعنى بتطبيقا...
21/03/2020

ايران في ميزان منظمة السلام الدولية لحماية حقوق الإنسان WJP
عادل عبدالرحيم صياحي



هي منظمة مستقلة غير ربحية تعنى بتطبيقات حقوق الإنسان في دول العالم وتقييم الجانب القانوني وتعزيز سيادة القانون في كل العالم.
من أهداف هذه المنظمة والتي هي متعددة الأختصاصات:
-تقليل الفساد الإداري والقانوني
-الحد من الفقر ومحاربته
-محاربة الأمراض الخطيرة
-الدفاع عن العدالة ومحاربة مخترقيها
-حث الدول على احترام جميع القوانين ومسائلتها في حال عدم مراعاة حقوق الشعوب صغيرة كانت أم كبيرة.
ما يهمنا من تقارير هذه المنظمة وضع ايران في أسفل جدول الدول التي تقييمها WJP حول مواضيع حقوق الإنسان عامة.
فمنذ عام ٢٠١٥:
في جانب الفساد ايران بالمرتبة ٦٤ بين ١٠٢ دولة
عام ٢٠١٦ رتبة ٥٧
عام ٢٠١٧-٢٠١٨ رتبة ٥٢
عام ٢٠١٩ رتبة ٧٠
عام ٢٠٢٠ رتبة ٧٦
وفِي جانب آخر، هناك مؤشر على انفتاح الحكومات علی صعيد:
البيانات الحكومية
القوانين المعلنة
آليات الشكوى
ايران في هذا المجال في الرتب المتدنية التالية:
عام ۲۰۱۵ رتبة ٩٩ من بين ۱۰۲ دولة
٢٠١٦ رتبة ١١٦ من بين
- ٢٠١٧ مرتبة ١٠٢ ٢٠١٨
٢٠١٩ رتبة ١٢١
٢٠٢٠ رتبة ١٢٤
في الحقوق الاساسية التي تشمل القضايا التالية :
المساواة في المعاملة وغياب التمييز
ضمان سلامة الفرد وأمنه
الإجراءات القانونية الواجبة وحقوق المتهم
حرية التعبير
حرية الاعتقاد
حرية التجمع
وقضايا أخرى مرتبطة بحقوق الإنسان داخل ايران في المرتبة:
الأخيرة وبأسواء الحالات.
وبما أن الشعب العربي في الأحواز هو أحد ضحايا هذا النظام الفاشي فأن الرتب التي تتوسطها ايران في خرق وانتهاك حقوق الإنسان الجزء الأكبر منها يتحملها الشعب العربي من خلال الظلم المضاعف والقتل وعمليات التهجير.
-مجزرة معشور
-سد كافة النشاطات السياسية والإجتماعية
-انتهاك حقوق المعتقلين السياسيين العرب
-سياسة تكميم الأفواه وأجواء الأمنية
كلها تدخل ضمن هذه التقارير وعلى النشطاء والمتابعين التركيز على مثل هذه المنظمات التي تدعمها مؤسسات رديفة أخرى تعمل لحفظ وصيانة الحقوق والدفاع عن حقوق الإنسان.

أسباب وتداعيات الصراع القبلي في الأحواز علي الفرهود زيدان عملت السلطات الفارسية وعلى مدى تسعة عقود من الاحتلال ، على تغذ...
21/03/2020

أسباب وتداعيات الصراع القبلي في الأحواز
علي الفرهود زيدان

عملت السلطات الفارسية وعلى مدى تسعة عقود من الاحتلال ، على تغذية الصراعات وإشعال نيران الفتنة والاقتتال والتناحر بين القبائل الأحوازية وزرع بذور الانقسامات الإجتماعية بين فئات الشعب الأحوازي. وسعت السلطات الإيرانية من وراء تلك السياسة الخبيثة إلى إضعاف المجتمع الأحوازي وضربه ببعضه من خلال استحضار خلافات قديمة من جهة، وخلق عداوات جديدة بين القبائل من ناحية أخرى.
وعلى مدى سنوات ماضية شهدت مناطق الأحوازية صراعات وتناحرات عدة بين قبائل وأسر أحوازية راح ضحيتها العشرات من الأحوازيين ما بين قتيل وجريح، كان الأخير منها وليس آخرها، وفق ما ذكرته مصادر محلية في دچه العباس، الصراع الذي يدور حاليًا بين قبيلتين في منطقة الدچة العباس والذي أشعلت فتيل نيرانه محاكم النظام.
وأكدت المصادر المحلية ارتفاع وتيرة الصراع بين قبيلتين السرخة الشبيچه و الخرسان في قرية صالح الداوود التابعة لقضاء دچة العباس الواقعة شمال غرب الإقليم ، وسط غياب قوات الأمن لهذا الصراع الذي اندفع مطلع الأسبوع الحالي، وما زالت رحاه مستمرة حتى اليوم. وأن الاشتباكات بالأسلحة النارية ما تزال مستمرة بين قبيلتي السرخة و الخرسان في دچة العباس وبحسب المصادر، فقد أدت الاشتباكات إلى مقتل المواطن علي لفتة السرخي بمدينة الشوش بهجوم مسلح، من قبل أفراد من أبناء قبيلة الخرسان .
وتطرقت المصادر المحلية في الأحواز إلى أن المواجهات المسلحة خلال الفترة القليلة الماضية بين السرخة و الخرسان خلفت بعض القتلة و الجرحى من الطرفين وتضرراً ودماراً في منازل المواطنين وممتلكاتهم في قرية صالح الداوود.
كما هو معروف لدى الأحوازيين أن قوات النظام تغذي الصراعات القبلية التي تشتعل فتيل نيرانها بين الحين و الآخر ، بين قبائل في الأقليم وتدعم البعض منها ضد أخرى بطرق مباشرة وغير مباشرة. وكذلك اتخاذ سياسة (فرق تسد)إلى ضرب الأحوازيين ببعضهم تحت أسماء عدة قبلية ومناطقية. في الوقت ذاته كما حذر ناشطون في الداخل جميع الأحوازيين من مغبة الانجرار وراء مخططات النظام الخبيثة الرامية لإشعال فتيل الاقتتال والتناحر بين أبناء الوطن الواحد.
استطاع النظام الإيراني وعبر تغذية الصراعات والتناحر، جعل مجموعة من صغار الشيوخ وزعماء القبائل في الأحواز يتهافتون على الارتماء في أحضانه لتعزيز مكانتهم ونفوذهم القبلي والاستقواء به على الآخرين، في حين تقوم اجهزة النظام بالضغط عليهم في عمليات الحشد للمناسبات و الاستعراض المسرحي في شوارع طهران و المناسبات الحكومية على حساب الشعب الأحوازي وتعزيز شرعيته المنهارة وسط الشارع الأحوازي .
ومن أهم الأسباب التي أدت إلى انتشار العنف العشائري في الفترة ألأخيرة:
1- تردي الوضع الإقتصادي في الأحواز وهذا يرجع لعدة أمور لعل أبرزها السياسات التمييز العنصري.
والوضع الإقتصادي السيئ للفرد الأحوازي تبعاً الأحوال الإقتصادية المتردية التي يمر بها الأحواز والبطالة و فقدان العمل هي أسباب كلها تؤدي لحالات نفسية أولاً وفراغ ثانياً وحاجة ثالثا وقيام الفرد بالبحث عن طرق أخرى لتمويل نفسه وإعالة أسرته وربما يتخذ الطرق السيئة لفقد الوازع الأخلاقي والوطني.
2- عدم وجود مؤسسات المجتمع المدني بعيدة عن سيطرة السلطة تساهم بتوعية وتثقيف المواطن الأحوازي .
3- شيوع النعرات العشائرية وهيمنة العادات والتقاليد المتخلفة، و استعمال الغير مسؤل لشتى أنواع الأسلحة من بنادق في المدن والمناطق الريفية .
4- ضعف الخطاب السياسي والتنظيمي الأحوازي وغياب الإعلام الوطني وقلة برامج الترويج لقيم الوطنية والتآخي والتراحم ونبذ العنف من خلال النشاطات الثقافية والعلمية والإعلامية كالسينما والأعمال التلفزيونية والدرامية وغيرها من البرامج والتحذير من تأثيرها على المجتمع وسلبيتها وإيذائها للناس واعتدائها على حرية الأفراد أو كرامتهم أو إنسانيتهم أو سلبهم أرواحهم .
5- وجود أجندة أمنية إيرانية وواجهات محلية تسعى لتنفيذ مخطط يسعى لتفتيت بنية المجتمع الأحوازي .

رفتار جمعی ملت الاحواز در مقابله با بیماری کروناابو عباس الکنانی مردم احواز به دلایل مختلف که بارزترین آنها اشغال سرزمین...
21/03/2020

رفتار جمعی ملت الاحواز در مقابله با بیماری کرونا
ابو عباس الکنانی



مردم احواز به دلایل مختلف که بارزترین آنها اشغال سرزمین و به تاراج بردن ثروتها و منابع طبیعی آنها توسط حکومتهای فارس فاشیستی پهلوی و همچنین نظام ضد اسلامی کنونی است، طی نزدیک به یک قرن اخیر از فقر تحمیلی و غیر انسانی رنج میبرد. فقری که در دو پهنه مالی و فرهنگی گریبان گیر این ملت مبارز و مقاوم شده است.
آن قشر از مردمی که با فقر مالی دست و پنجه نرم میکنند، در برابر بحرانهای گوناگون، لاجرم در صف اول آمار تلفات قرر دارند و همیشه شاهد از دست دادن جان و مال این قشر از جامعه هستیم. آخرین نمونه این تلفات سیل سال قبل است که تقریبا ۹۰درصد مال باختگان سیل قشر زحمتکش و فقیر بود و اندک دارایی هم که عمدتا احشام بود را از دست دادند و تاکنون هم قادر به جبران آن نشدند.
در بحران کنونی یعنی بیماری کرونا دوباره شاهد آن هستیم که به دلیل فساد حکومتی و اداری و به دنبال آن کمبود اقلام بهداشتی و تورم قیمت آنها به ۵ الی ۱۰ برابر قیمت واقعی، این قشر فقیر و آسیب پذیر است که باید زیر چرخ ارابه های مرگ نظام فاسد نژاد پرست له شود زیرا خانواده هایی که مشکل اساسی آنها گرسنگی و تنگدستی مفرط است توانایی رعایت نکات بهداشتی و خرید اقلام مربوطه را که امری به اصطلاح لاکچری به شمار میرود را ندارند.
نباید بر کسی پوشیده بماند، که ملت احواز در مقابله با مشکلات و بحرانهای پیش آمده چنان اتحاد و انسجام غیرت مندی از خود نشان میدهند که دشمن نادان و حقیر خود را انگشت به دهان خواهد کرد، امروز همه ما مسئولیم، مسئول در برابر حفظ جان و مال همدیگر، مسئول در برابر صیانت از سرزمی، مسئول در برابر ظلم ستیزی نژادی که اکنون دشمن اشغال گر با تمام عناد و خباثت آن را در شکل علنی به صحنه آورده است. و این وظایف ما را دو چندان می کند.
وظیفه هموطن احوازی :
اختصاص مبلغی ناچیز جهت تامین اقلام بهداشتی برای کمک به قشر ضعیف، تشکیل کمیته های محلی (مردمی) توسط نیروی جوان و فعال و لو با اندک امکانات موجود جهت توزیع مواد ضد عفونی کننده و آموزش شیوه استفاده از آن به مردم و همچنین ضد عفونی کردن محله ها و مناطق احواز به وسیله پمپک های سیار.

و اما مسئله دوم و آن فقر فرهنگیست
در حالی که فقر مالی تمام مناطق حاشیه نشین احواز را فراگرفته است، فقر فرهنگی هم مضاعف عمل کرده و در شیوع این بیماری در بین این قشر تاثیر گذار بوده و خواهد بود.
طرز تفکر ناشی از فقر فرهنگی که متاسفانه عمدتا شاهد آن هستیم به این گونه به زبان می آورند: ای بابا حالا کی ویروس گرفته کی مُرده؟، اصلا کی حوصله داره که هی ضد عفونی استفاده کنه؟، مگه میشه تو خونه بشینی و نری بیرون؟، نمیتونیم مراسم عروسیمون رو تا بعد از این بحران به تعویق بندازم و انتظار دارم که همه حاظر بشن و....
خیلی از مشکلات را میخواهند به اصطلاح عشایری حل کنند یا اینکه منتظر باشند حکومت فاسد کاری کند و یا اینکه این بیماری را به دور از خود میبینند، تزهای مُهلک را راه درمان و یا پیشگیری قلمداد میکنند همین یک هفته پیش بود که به خاطر طرز تفکر غلط و عدم آگاهی از فرصت طلبی نظام در ماهی گرفتن از آب گل آلود و مصرف الکل صنعتی به جای الکل طبی تعداد زیادی از جوانانمان را از دست دادیم.
به راستی چرا باید بی اطلاعی یا کم اطلاعیمان از تله های نظام باعث دادن تلفات جانی تا این حد شود؟
وظیفه ما در به حداقل یا حتی به صفر رساندن تلفات در مقابله با بیماری کرونا:
خانه نشینی تا حد المقدر و تا اتمام کامل این بحران، استفاده از دستکش و مواد ضد عفونی کننده به طور مدام، رعایت و تشدید بهداشت فردی و عمومی که قبلا نیز به آن عمل میکردیم، دوری از هرگونه تجمع ضروری و غیر ضروری، اطلاع رسانی به نزدیکان و دوستان از طریق فضای مجازی و گوش زد کردن نکات بهداشتی، به تعویق انداختن مراسم مختلف و عدم برگزاری دورهمیهای خانوادگی.
رعایت همه این نکات در حفظ جان خود و عزیزانمان و ناامید کردن دشمن و سرافراز بیرون آمدن از این ورطه ناخواسته تاثیر بسزایی دارد.

زن احوازی و مسیر رهایی - قسمت دوم –خالق جرفی در قسمت اول نوشته اشاره نمودیم که تقسیم کار در مناسبات بشری  و بدست گرفتن ن...
21/03/2020

زن احوازی و مسیر رهایی - قسمت دوم –
خالق جرفی

در قسمت اول نوشته اشاره نمودیم که تقسیم کار در مناسبات بشری و بدست گرفتن نقش اصلی در تولید بدست مردان باعث شد که زن از گردونه اصلی ایجاد ثروت خارج شده و به کنج منزل و کارهای حاشیه ای بپردازد و این امر سرآغاز ایجاد نابرابری های بعدی شد. با خروج زن از صحنه تولید و کار تولیدی و خانه نشین شدن، مرد توانست خود زمام امور تولیدی را یکه و تنها بدست گیرد و زن را به لحاظ اقتصادی، وابسته به خود سازد. از آن زمان کارهای خانه و خدمتکاری مرد، وظیفه اصلی زن شد. و نوعی تقسیم کار بوجود آمد که مرد کار بیرونی را که امرار معاش بود را بر عهده بگیرد و زن کار خانه داری و بچه داری که خدمتکاری مرد می باشد را برعهده گرفت. و بدین ترتیب در اقتصادی که زن نقش فرعی پیدا کرد، بتدریج در یک موقعیت وابسته و بی حقوق قرار گرفت و تبدیل به برده مرد شد.
در اینجا به دو نکته مهم در تسریع روند برده شدن زن در قبیله اشاره کوتاهی می کنیم.
-مادر بودن و بچه داری
“مادر شدن”، زن را در يک موقعيت خاص قرار ‌داد که بعدها، منشا و اساس تقسيم کار برحسب جنسيت شد. زنی که تا قبل از پیدایش مالکیت، مادر بودن برایش مزیتی برای تسلط اقتصادی بر دیگران بود، با پیدایش مالکیت و پیدایش عنصر جدیدی در کار و فعالیت تولیدی - مرد - که اساس معیشت خانواده و قبیله بر دوش او بود، مادر بودن یک نقطه ضعف برای زن شد و او را مجبور ساخت تا بیشتر در خانه بماند و علاوه بر نوکری مرد، نقش رسیدگی به بچه را بر عهده بگیرد. این امر بعدها بوسیله مذاهب و آئین های مردسالارانه تبدیل به فرهنگ و قوانین قبیله ها گشت و جنبه تئوری پیدا کرد و نقش تقدس پیدا نمود.
-جنگ و جنگاوری مرد و ثروت اندوزی و گرفتن موقعیت برتر
جنگ و غارت در طول تاریخ یکی از ابزار ثروت اندوزی و اقتدار بود. نیروی جنگنده که می بایست به لحاظ جسمی توان بالایی می داشت را بطور معمول مردان تشکیل می دادند. جنگ ها در طول تاریخ زمینه ای فراهم نمود که مرد بتواند موقعیت برتر خود را بیشتر افزایش دهد. یورش به قبایل دیگر برای گرفتن برده و استفاده از آنها در مزارع و یا معادن، شامل زنان هم می شد. ربودن زنان و برده ساختن و خرید و فروش آنها، ضربه سنگین دیگری به موقعیت آن وارد کرد. خرید و فروش زن برده بر خلاف مرد برده، فقط منحصر به کار در مزارع نبود، بلکه تبدیل آن به وسیله ای جهت تمتع جنسی مردان شد، بطوریکه بمرور ارزش آن را فقط در همین موضوع خلاصه نمود. و البته این قدم مهمی بود برای از بین بردن اعتماد بنفس زن هم بحساب می آمد. از طرف دیگر ترس از ربودن زنان در هنگام جنگ در خود قبیله به ایجاد حصارهای تازه ای دور زن انجامید و زن را بیشتر محدود نمود. این محدودیت، هم روحیات زن و هم روحیه قبیله نسبت به زن و ضرورت حفاظت از آن را بشدت تغییر داد.
جنگ و غارت دو نتیجه مستقیم بر روی زن می گذاشت. اول اینکه عنصر جنگده که همان مرد است را تقویت می کرد و اين يعني قبیله ای که مردان بیشتر دارد را در زمره قبیله قوی قرار می داد و معنی آن ارزشمند بودن مرد است، از طرف دیگر در جنگ مستقیم، بدلیل مرگ مردان جنگجو، از تعداد مردان بطور مستمر کاسته می شد. این امر ضرورت جایگزین را بشدت ترویج می کرد. و از همین رو عنصر ولادت پسر بجای دختر وارد معادلات قبیله شد. خانواده ای که پسر بدنیا می آورد، احساس سرافرازی و توانا بودن می کند و خانواده ای که دختر بدنیا می آورد احساس سرافکندگی و عدم جایگزینی در اقتدار قبیله را می کند.
از آن زمان تولد نوزاد جهت پیدا می کند و زن و دختری که بدنیا می آورد، سرنوشت متفاوتی
این تقسیم کار و تحولات ناشی از آن، و همچنین میراث تاریخی کشاورز بودن و دامپروی و کوچ نشینی در فرهنگ و آداب و رسوم عرب و دیدگاهش نسبت به زن، تاثیرات خود را تا همین امروز بر زن احوازی گذاشته است. بطور مثال مناطقی که حاصلخیز بودند و مسیر کشاورزی را طی کرده اند نسبت به زن دیدگاه بازتری داشته اند تا قبایلی که بدلیل شرایط خشک و یا غیر مساعد برای کشاورزی مسیر دامپروری را طی نمودند. طبعا سرزمین های خشک و بیابانی که انسان های نسبتا خشک تری را تربیت نموده با انسان هایی که در محیط سرسبز تری تربیت یافته اند، در دیدگاهشان نسبت به جهان پیرامون و مساله زن تاثيرات عميقى گذاشته است. یکی از دلایلی که زن عرب در قبایل مختلف، زندگی متفاوتی داشته را می توان به این پارامتر تاریخی ربط داد. مناطق بین النهرین و احواز و شام و مصر در طول تاریخ، موضع منعطف تری نسبت به زن داشته اند تا مناطق صحرایی، و این دیدگاه تا همین امروز به نحوی از انحاء ادامه همان سیر تاریخی است که صبغه مذهبی به تن کرده و در جاهایی این صبغه مذهبی پررنگ تر شده بطوریکه مذهب نقش اصلی را گرفته است. ولی با همه اینها، دیدگاه جامعه قبیله ای نسبت به زن در چارچوب همان مالکیت و ضرورت حفظ و حراست از آن که ایدئولوژی جامعه مرد سالار است، باقی مانده است.
این ایدئولوژی که برای حفاظت از مالکیت مرد بر زن، و در گذر زمان شکل قوانین و شریعت به خود گرفت، روی "عنصر جنسی زن" سوار شده است. و بر همان اساس به تعریف زن می پردازد و قوانین صادر می کند. به مرور زمان و با آگاهی جامعه و بخصوص در عصر کنونی، بعضی از این قوانین بطور کامل از بین رفته و تعدادی در نقاط دور از مدنیت، هنوز بشکل غیر رسمی به حیات خود ادامه می دهد. اما آنچه باقی مانده است هسته مرکزی همان ایدئولوژی است که عملکرد دارد و خود را در اشکال متعدد نشان می دهد. این هسته مرکزی چیست و چگونه عمل می کند؟ و چرا باید به جنگ آن رفت و به دفاع از شرافت انسانی زن پرداخت؟
ایدئولوژی جنسیتی در نهایت راست ارتجاعی، به زن همچون حیوانات چارپای دیگر نگاه می کند. یکی هست که بار می کشد و با بار و توان باربر بودن تعریف می شود و عنصر وجودی اش در همین است که اگر از دست بدهد دیگر کارایی ندارد و می توان ذبحش کرد و دیگری شیر می دهد و عنصر وجودی اشت در همین است که اگر روزی نتواند این وظیفه را انجام دهد دیگر کارایی اش را از دست می دهد و می توان آن را ذبح کرد.
در ایدئولوژی جنسیتی، زن مجموعه ای است از شکل و شمایل. این اولین سنگ بنا در این دیدگاه است. زن برحسب این شکل و شمایل است که قیمت پیدا می کند.
در این ایدئولوژی، این شکل و شمایل به میزان دست اول بودن است که قیمت دارد، وقیمت درجه دوم بودن آن بسیار با اول آن فاصله دارد. برحسب این ارزش گذاری ها، بقیه مفاهیم شکل می گیرند. یکی از این مفاهیم که ارزش بنیادین در این دستگاه دارد، شرافت زن است که مترادف است با شرف قبیله و خانواده و مرد می باشد. این شرف بر این استوار است که زن باید پاک باشد. این پاکی از جسم زن شروع می شود و در آن خلاصه می شود. اینکه این زن چه میزان خلاق در ذهن و کاراء در عمل و نمونه در اخلاق و منش فردی و جمعی باشد، نمی تواند جایگزین پاکی و یا ناپاکی جسمی آن شود. و بر این أساس برای زن جدا از هویت حقیقی اش که در آگاهی و مسئولیت پذیری اش مستتر است، تعریف دیگری که أساس آن جسمی است و بر پاکی جنسی استوار است داده می شود.
در این دستگاه شرف و پاکدامنی جنسی زن، هویت او را تعریف می کند. و بر أساس این هویت با او تنظیم رابطه و ارزش گذاری می شود. این هویت به معنای ناموس مرد و خانواده و قبیله تلقی می شود و بهمین دلیل حراست از این ناموس از وظایف اولیه قبیله و مرد و بویژه مردان نزدیک می شود. این وظیفه حراست در اشکال مختلف قوانین مربوط به زن و مجازات آن، خود را نشان میدهد.
در دوره های مختلف تاریخی، زن احوازی بوسیله همین قوانین به بردگی کشیده می شد هرچند که در دوره حاکمیت شاه و آخوند بدلایل مختلف از جمله ورود کشور به جامعه جهانی و عصر ارتباطات و ایجاد شهرها و پیدایش جامعه شهری تحصیل کرده و همچنین شکل گیری مبارزات زنان به تدریج از شدت آن کاسته شد و اینک در دوره کنونی با بسیاری از این قوانین بردگی وداع کرده است. اما هسته مرکزی "نگاه" و "تفکر" جنسیتی همچنان باقی مانده و نقش اصلی در تبعیض و زن ستیزی را بازی می کند.
در اینجا نگاهی می اندازیم به برخی تغییرات و پیشرفت های زن در دوره کنونی.
زن احوازی در دوران شاه وابسته به سنت ها بود و با وجود آزادی نسبی که در آن دوران زنان داشتند اما بدلیل تعصب و حاکمیت مطلق قبیله این آزادی نتوانست زنان عرب احوازی را وارد مدار همسان با زنان دیگر کند.
در زمان حکومت اسلامی علاوه بر آداب و رسوم قبیله، ظهور مذهب زن ستیز آخوندی بشکل رسمی در تمام ابعاد زندگی مردم، زنجیر و قید و بندهای خود را بر دست و پای زن انداخت و لکن زن احوازی در مقابل پدیده ای دیگر قرار گرفت که هیچ رسم و آداب مذهبی و سنتی توان مقابله با آن را نداشت و آن ارتباطات با دنیای خارج بود.
در این دوران زن عرب احوازی توانست بر یکسری سنت های ضد زن غلبه کند و گام تازه ای بردارد که به آن اشاره کوتاهی خواهیم نمود .
سنت هایی که در هم کوبیده شدند:
الفصلیة: زمانی که این سنت ننگین بر فرهنگ ملت عرب احواز سنگینی می کند، انسان عرب احوازی بطور واقع در بدویت زندگی می کرد. این رسم هولناک و ضد بشری، امروزه در فرهنگ ملت عرب احواز دیگر جایی ندارد. و بطور واقع از بین رفته است.
النهوة: سنت کثیف و ضد زن النهوه، که در گذشته هر زن و دختری در مواجه با آن، آروزی مرگ می نمود، امروزه هرچند در بعضی از نقاط تاریک روستاها بطور بسیار نادری وجود دارد، اما دیگر بهیچوجه نقش ندارد و یک سنت متروکه بحساب می آید. امروزه اگر زنی با چنین فاکت و نمودی مواجه می شود، در اکثر مواقع حمایت خانواده و بخصوص برادر خود را در کنار خود می یابد.
الشرف و غسل الدم: این سنت وحشی، هرچند گاه بیگاه اخبار پراکنده ای در بقای آن در این یا آن روستا به گوش می رسد، اما در اساس از مناسبات این ملت رخت بربسته است. و مسائل عمدتا در خود خانواده ها و ریش سفیدان و در نهایت بشکل پرداخت مالی حل و فصل می شود.
تحصیل و ادامه تحصیلات عالی: تحصیل و ادامه آن که ابزار اولیه خروج زن از مناسبات سرکوبگر داخل خانه مردسالار است، در میان خانواده های احوازی بوضوح دیده می شود. اکثر خانواده ها خود در این زمینه کمک کار دختران خود می باشند.

کار کردن در ادارات و خارج از منزل: در حال حاضر کار بیرون خانه شکل عام به خود گرفته است. این البته در مناطق شهری بیشتر نمود دارد تا روستاها. بویژه در شرایط سخت اقتصادی، کار کردن زن در بیرون و کمک به خانواده در کسب معیشت خود احترام و ارزش زن را بیشتر کرده است و همین به زن اعتماد به نفس بیشتر بخشیده است.
همچنین زن در این مدت توانست سنت هایی را به چالش بکشد که تا دیروز مرز عبور نکردنی تلقی می شد.
ازدواج: ازدواج در شهر و در نزد خانواده های قدیمی مستقر در شهر، بیشتر جنبه ترقی خواهانه دارد تا در مناطق روستایی. هرچند این امر مطلق نیست. در حال حاضر خواسته های طرفین در نظر گرفته می شود. ازدواج براساس رابطه میان دختر و پسر چه در کار و چه در دانشگاه صورت می گیرد.
در بیشتر حالات هم از طریق خانواده صورت می گیرد که زمانی صورت عملی به خود می گیرد که دختر پذیرا باشد و این حق را به دختر می دهند که خود انتخاب کند.
البته در مناطق فقیر بسیار اتفاق افتاده که دختر را مجبور به پذیرش ازدواج مورد نظر خود نمایند و این البته به دلیل فقر بوده است.
عشق: در حال حاضر اجبار کردن زن به ازدواج با شخص دیگری که مورد نظر دختر نیست تقریبا از بین رفته است. رابطه عاطفی بین دو نفر در محیط دانشگاه و یا کار صورت می گیرد و در این صورت می توانند برای ازدواج اقدام کنند. هرچند هنوز این تعصبات وجود دارد و در مناطق روستایی عمل می کند.

حضور زن در مسائل اجتماعی: زن اینک می تواند در گروه های اجتماعی حضور به هم رساند و این امر فقط در بخش خیلی کمی از خانواده های متعصب با مانع برخورد می کند. با این همه این حضور باید با هماهنگی و صلاحدید پدر یا همسر و یا برادر صورت بگیرد و یا اینکه آنها از این موضوع در آگاهی قرار بگیرند.
زن احوازی اینک در فعالیت های فرهنگی و سیاسی، نقش بسیار پررنگی دارد. زن در کنار مرد، فعالیت یکسانی را دنبال می کنند.

الجناس التام في الفصحى والدارجة الجزء الثالثعلي نعمة الأحوازيبعد بحث طويل وجد المتنبي ضالته عند سيف الدولة الحمداني الذي...
21/03/2020

الجناس التام في الفصحى والدارجة الجزء الثالث
علي نعمة الأحوازي

بعد بحث طويل وجد المتنبي ضالته عند سيف الدولة الحمداني الذي هو، علي بن أبي الهيجاء بن حمدان بن الحارث سيف الدولة التغلبي مؤسس إمارة حلب، التي تضم معظم شمال سوريا وأجزاء من غرب الجزيرة.
كان سيف الدولة قائداً شجاعاً و عربياً اصيلاً، غير متهاون مع أعداء العروبة، و هذا ما كان يريده المتنبي ، لهذا مدح المتنبي سيف الدولة مدحاً قل مثيله منذ أن قيل الشعر و كان داعماً له و لمشروعه السياسي و كان مقاتلاً في جيشه .
و من الروايات الكاذبة التي أرادوا من خلالها التشهير بسمعة و تاريخ المتنبي هو هذا القول الذي ينسب لأبي فراس الحمداني الذي هو ابن عم سيف الدولة، بأنه قال للمتنبي في إحدى المرات عند ما احتدم الخلاف الأدبي بينهما، (ومن أنت يا دعي كندة)!!!
فكيف تصح هذه الرواية و المتنبي يقول في هذه الجلسة التي حصل فيها الخلاف و التي كانت بمجلس سيف الدولة الذي يضم الوزراء والوجها و كبار الشعراء والقوم،
كم تَطْلُبُونَ لَنَا عَيْباً فيُعجِزُكمْ
وَيَكْرَهُ الله ما تَأتُونَ وَالكَرَمُ

ما أبعدَ العَيبَ والنّقصانَ منْ شرَفي
أنَا الثّرَيّا وَذانِ الشّيبُ وَالهَرَمُ

إن كان حساد و اعداء المتنبي يعرفون في نسبه و شرفه نقيصة أو مذمة لذموه بها و لإنتقصوا من قدره و مكانته في قصائدهم ، وإن كان هذا القول الذي ينسب لأبي فراس صحيح لوجدنا له أثراً في أشعاره و هو شاعرا متمكن في قول الهجاء و له قصائد في هذا المجال كما هو المتنبي، و كل أشعارهم موجودة و موثقة في دواوينهم، ولكن حسب رأيي كان خلاف المتنبي و أبي فراس خلاف سياسي .
إن أبي فراس كان شيعياً ويرى على الدولة الحمدانية المواجهة مع الروم و كان يغض الطرف عن تجاوزات البويهيين الذين كانوا يتخذون من التشيع مذهبا لهم و إنه لم يعش في بلاد حدثت بها تجاوزات هؤلاء الفرس ، و المتنبي مع إنه كان علويا ولكنه كان عروبيا وعايش تمدد و تجاوز الفرس و رأى بأم عينه كيف إنهم اجتاحوا البلاد العربية كالأحواز والعراق و سيطروا على القرار في بغداد و كان المتنبي يخاصم قبيلته العلوية بسبب عمالتها لهؤلاء الغزاة .

و بيت أبي فراس الذي يقول فيه ،
و لا خيرَ في دفعِ الردى بمذلة ٍ
كما ردها ، يوماً بسوءتهِ عمرو

و الذي يهين به عمرو إبن العاص الذي كان رجلاً عبقرياً و هو أدهى دهاة العرب يدل على تمايل أبي فراس إلى الطائفية و يثبت لنا بأنه كان متأثراً بكلام الشيعة الفرس الذين كانوا و الى يومنا هذا يطعنون بكل مفاخر العرب و امجادها و بكل شعرائها و فرسانها و قادتها كالمتنبي و ابن العاص و غيرهم.
وقال المتنبي أيضا في نفس المجلس الذي حصل فيه شجار بينه و بين أبي فراس

سَيعْلَمُ الجَمعُ ممّنْ ضَمّ مَجلِسُنا
بأنّني خَيرُ مَنْ تَسْعَى بهِ قَدَمُ
فكيف للمتنبي الذي ينعته أبي فراس بدعي كندة حسب الروايات الكاذبة أن يقول هذا البيت مفتخرا بنسبه إن لم يكون من السادة والنبلاء فما ينسب لأبي فراس فهو كذب.
تطرقت للمتنبي في مقدمة هذا المقال لأنني رأيت تشابه كبير بين أوضاع منطقتنا السياسية والادبية في ذلك الزمان مع ما يجري اليوم .
فهل التاريخ يعيد نفسه؟ أم الصراع مستمر ولم ينقطع ؟
الجواب هو بأن الصراع مستمر و لم ينقطع ابداً.
فنحن نرى تلفيق و زيف و كذب الفرس الذي استعملوه ضد المتنبي اليوم يستعملونه ضد عرب الأحواز و هم يطعنون بعروبتهم و بتاريخهم و باصالة أرضهم العربية .
و نرى استمرار المعركة الدائرة بين جبهة العروبة الخالصة و بين جبهة العمالة الرخيصة بقيادة الفرس الحاقدين على لعرب و استغلال التشيع للضحك على ذقون الساذجين
كما فعل بنوا بويه و غيرهم ،
نرى الشعوبية مستمرة منذ العصر الأموي إلى يومنا هذا فالتاريخ لا يعيد نفسه وإنما الصراع مستمر.
تدور رحى هذه المواجهة في كل الوطن العربية و خطها الأمامي و الأقدم هو الأحواز كما كانت المعارك تدور فيها ، فالمعارك مستمرة ولم تنقطع لكي التاريخ يعيد نفسه وإنما الصراع مستمر.
الأحواز لطالما كانت ساحة ساخنة للمواجهة بين الطرفين فكل الأطراف التاريخية التي كانت تتواجه عند تجاوز الفرس على أراضي العرب هي موجودة على أرض الواقع اليوم، فنحن نرى اليوم وجود البويهيين والشعوبيين و نرى عملائهم الذين ينتمون لهم من أجل المال و اذنابهم الذين يتبعونهم لأسباب مذهبية و طائفية.
و نرى شعراء الاحواز يواجهون هذه القوة العسكرية و الاعلامية الفارسية الكبرى لوحدهم و هم يبحثون عن قائد عربي يقف بوجه المد الشعوبي كما كان المتنبي يبحث عن قائد كسيف الدولة.
نرى أيضا اليوم من يريد ترك ايران تلعب كيف ما تشاء و يرى مواجهة غيرها من الدول أوجب كأبي فراس و نرئ العروبي الخالص لعروبته الذي يرى مواجهة الفرس أولى من مواجهة الروم كالمتنبي.
و أيضا نشاهد اليوم ضعف الدول العربية و موقفها كضعف الدولة العباسية.
الفرس إحتلوا الأحواز لعدة مرات قبل إحتلالهم الأخير لها و لكنها تحررت ، و احتلوا العراق ايضا قبل إحتلالهم الأخير له و تحرر العراق آنذاك، و سوف يتحرر أيضا هذه المرة ، فالصراع مستمر و لم ينقطع .
إن المحتل الفارسي قديماً و حديثاً عند ما ينجح بإحتلال اي منطقة عسكريا يسعى لطمس تاريخ و ثقافة و إسم تلك المنطقة ، و عند ما يفشل يبدأ يعيث فسادا بها و يدمر حضارتها و ينهب خيراتها.
الفرس أطماعهم قديمة و تجاوزوا على مناطق الآخرين و ارتكبوا المجازر فيها قبل كل الأحداث ألتي ذكرتها و التي هي حدثت في زمن الدولة العباسية و في زمن المتنبي ، فالاخميينين هجموا على بابل و سطروا ابشع الجرائم فيها و قتلوا و شردوا اهلها ليخططوا لإحتلال مصر بعدها ، فعداوة العرب و الفرس قديمة جدا ،و في كل مرة كانوا الفرس هم المتجاوزون و بنفس الوقت هم المطرودون المهزومون وإن طال تواجدهم في المناطق التي هي ليست لهم.
ولكن هذه المرة اوقفهم الأدب العربي الاحوازي الشعبي عن إحتلال الأحواز ثقافيا فكان للأدب الدور الأهم بهزيمة الفرس و فشلهم بإحتلال الأحواز ثقافيا، فهم غيروا أسماء المدن العربية الأصيلة بأسماء مزيفة وتمكنوا، سعوا لتغير الديموغرافيا في الاحواز وايضا تمكنوا و جلبوا المستوطنين و شيدوا المستوطنات،
نسبوا الحضارات الاحوازية لحضارتهم ،
سعوا لتغير ثقافة و لسان عرب الأحواز الأقحاح و نعتوهم بعرب اللسان ولكن فشلوا فشلاً ذريعاً ، فهنا الأدب الشعبي الأحوازي كان هو السد المنيع أمام خطط الفرس ، فكيف لهم ان يفرسوا الإهزوجة و يجعلون لها بديلاً في الأحواز؟؟؟
وهل يستطيعون أن يجدون بديلاً للأبوذية التي هي تكتب بالجناس التام الذي هو من المحسنات البديعية في علم البلاغة العربية .
لعمري إنهم فشلوا و سوف يفشلون في الأحواز.

Address


Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when Al Ahwaz News Magazine مجلة الأحواز الأسبوعية posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Shortcuts

  • Address
  • Alerts
  • Claim ownership or report listing
  • Want your business to be the top-listed Media Company?

Share