25/09/2023
متنِ فتوای تکفیر مردمِ هزاره توسط امیرعبدالرحمن:
چون کفر اشرارِ هزارهیِ دایه و فولاد و زاولی و سلطان احمد و اُرزگان و غیره بهجایی رسید که بر جمیع غازیان مسلمان حکم کفر نمودند و سرکار اعلی در قلع و قمعِ بنیاد این بیدینان که اثری از ایشان در در آن محال و خلال جبال نماند، و املاک ایشان در بین اقوام غلجایی و دُرانی تقسیم شود، چنین سررشته و تجویز فرمودند که سپاه نصرتپناه نظامی و اُلوسی از هر سمت و جانب دولتِ خداداد آنچنان در خاکِ طوایفِ باغیهیِ هزارهجات جمع شوند که نفری از آن طوایف گمراهان جان بهسلامت نبرد و رها نشود و کنیز و غلام از طوایف مذکور به دستِ هر نفری از اقوام مجاهدین افغانستان بوده باشند.
بنا بر آن در نفری اُلوسی افغانستان تقسیمی شده است که داخل اشتهارات بهتفصیل میباشد و از آن جمله در حصهیِ قندهار تعلقهی حکومت سردار عبداللهخان دههزار نفر مقرر گردیده که چیزی از جملهی دههزار سواره بوده، باقی پیاده باشد و همانقدر نفری پیاده و سواره رسانیدنِ غلهی خوراکهیِ دوماههی ایشان نیز بر ذمهی خود نفری مذکور میباشد که همراه خود برسانند، و در جمعآوری تقسیم نفری سواره و پیاده بر ایشان سررشته چنین است که مَلِکان و معتبران قوم و ملایان مساجدها را که شمار نفوسشماری اقوام را کردهاند،
جمع نموده تقسیم نفریِ مذکور و خوراکهیِ ایشان دوماهه بوده باشد بنمایند، و بعد از علمِ تقسیم محصلها مقرر نموده، جمعآوری آنها را در جایی که نزدیک کلیهی اقوام باشد خواه یک جا و خواه دو جا و سه جا شود سانِ آنها را دیده، به خیریت به سرکردگیِ خود سردار عبداللهخان در سر حد تعلقهی خود که نزدیک ملکهای هزارهجات کفارِ اشرار باشد، رسیده معطل بدارد و از رسیدنِ خود در سرحدی آن کفارِ اشرار بهحضور اطلاع داده، آنچه در وعدهیِ حرکت و کوچنمودن ایشان امر شد در همان وقت حرکت کند، زیرا که سرکار اعلی چنین مقرر فرمودهاند که بعد از آنکه رپوت (راپور) جمعآوری نفری و غلهی خوراکهی ایشان را حاکمها به حضور انور برسد، بعدها آن موکب مسعود همایون هم از راه راست میان هزاره بهخیریت نهضتفرما میشود،
در آنجا و آن وقت از برای حرکتکردن از هر طایفهی از اُلوسات بهجهت حاکم شان فرمان کرده میشود که بههمان قرار حرکت کنند، و بر سردار عبداللهخان امر است که بعد از رسیدن همین فرمانِ مسعود و اشتهار اولاً، اشتهار را در بازار نصب بکند، بعد آن مَلِکان و معتبران و ریشسفیدان اُلوسات و امامان مساجدهای هر قوم را جمع نموده، تقسیم شان را در بین شان نموده حوالهدار مقرر میکند که نفری شان همراه غلهی خوراکهی شان سررشته و جمع کند و رپوت(راپور) تقسیم نفری و غلهی خوارکهی شان را آنقدر که جمع شود، در هر داک ارسال حضور بدارد و تقسیم نفری اقوام که میشود، اگر چنین شد که حبه و دیناری به رشوه و مهلتانه گرفته شده بود، از شخصِ وجهگیرنده و رعایتکننده و مهلتدهنده بازخواست بسیار سخت خواهد شد،
و چنین نیز نشود که در نفریانداز قوم، نفری در عوض خود وجه داده دیگری را مقرر کند، زیرا که «اغوای آن طایفهی کفارِ اشرار هم ملتی است و قتل و تاراج آنها نیز لازم است که به طریق ملتی شود، و در غزای ملتی دفع و قتل اشرار کفار موافق شرع شریفِ غرا بر هر نفری از مسلمانان لام است» که به سر خود دفع آن را نمایند.
این جمعیت که دههزار نفر بر قندهار، و دههزار نفر بر پشترود و فراه، دههزار نفر بر هرات، و دههزار نفر بر بلخ و دههزار بر قطغن، و دوهزار سوار بر بدخشان، و دو هزار نفر بر کهمرد و سیقان، و البته دههزارنفر از توابعات دارالسلطنه و سههزار نفر از میمنه مقرر شده است، سر رشتهی نفری اُلوسی میباشد.
سررشتهی فوجی علیحده میباشد، که لشکرهای جرارِ نظامی و توپخانه و جبهخانههای کامل از سمتِ ترکستان بهسرکردگی غلامحیدرخان سپهسالار بهادر و از سمت قطغن به سالاری جرنیل کتالخان و از سمتِ میمنه به سرکردگی برگد رحمتخان، و از سمتِ دارالسلطنه بهسرکردگی عالی جاهان جرنیل میر عطاخان و جرنیل شیرمحمدخان مقرر گردیدهاند که قریبِ «یک لگپیاده و بیستهزاره سواره از مردم الوسات و قریبِ چهل پلتن و دههزار سواره رساله و یکصد ضرب توپ با جبهخانههای بسیار از فوجی نظامی شود، زیرا طغیان سخت را که جماعهی کفار اشرارِ هزاره نموده، بر مسلمانان حکمِ کفر کردهاند، جزای سخت و سزای درست لازم است تا که در صحفهی روزگار جزادادنِ آنها یادگار بماند.
نویسنده متن:حسن علی عدالت
“سراج التواریخ”