نە بە اعدام

  • Home
  • نە بە اعدام

نە بە اعدام The campaign "No to Ex*****on, Yes to Free Life" is an initiative opposing the death penalty and supporting the right to life.


فراخوان فوری برای جلوگیری از اعدام سه زن فعال حقوق بشر ایرانیاقدام اضطراری – نه به اعدام فعالان ایرانیگروه «زن، زندگی، آ...
16/05/2025

فراخوان فوری برای جلوگیری از اعدام سه زن فعال حقوق بشر ایرانی
اقدام اضطراری – نه به اعدام فعالان ایرانی

گروه «زن، زندگی، آزادی - مادرید» با انتشار بیانیه‌ای، از برگزاری تجمعی اعتراضی در روز سه‌شنبه ۲۰ مه ۲۰۲۵ در مقابل ساختمان کنگره نمایندگان اسپانیا در مادرید، ساعت ۱۶:۳۰، خبر دادند. هدف این تجمع، محکومیت اجرای حکم اعدام سه فعال حقوق بشر ایرانی به نام‌های وَریشه مرادی، پَخشان عزیزی و شریفه محمدی است.

به گزارش منتشرشده، این سه زن از سال ۲۰۲۳ در بازداشت به سر می‌برند و تحت شکنجه‌های شدید جسمی و روانی قرار گرفته‌اند. اتهام اصلی آن‌ها «دشمنی با خدا» عنوان شده است. طبق آمار، جمهوری اسلامی تنها در سال ۲۰۲۴ بیش از ۹۰۰ نفر را اعدام کرده و در هفته گذشته ۵۲ تن دیگر را به جوخه‌های مرگ سپرده است.

در بیانیه آمده است که این اقدام بخشی از کارزار سیاسی، رسانه‌ای، دیپلماتیک و میدانی علیه مجازات اعدام است که از طرف رژیم نظامی-مذهبی جمهوری اسلامی علیه شهروندان، به ویژه زنان و فعالان حقوق بشر، اعمال می‌شود.

درخواست‌های مشخص این کارزار:
ارسال هیئتی از سوی گروه‌های پارلمانی اسپانیا به سفارت ایران برای مطالبه لغو احکام.

ارسال نامه‌ای از سوی رئیس مجلس اسپانیا به همتای ایرانی خود در حمایت از این سه زن و محکومیت اعدام‌ها.

این فراخوان از عموم مردم خواسته است با اشتراک‌گذاری این بیانیه در شبکه‌های اجتماعی و حضور در تجمع، همبستگی خود را اعلام کرده و فریاد بزنند:

❗ نه به اعدام!
❗ نه به سرکوب زنان و فعالان اجتماعی!

حمید حسین‌نژاد حیدرانلو اعدام شد. مخفیانه. بی‌صدا.حمید، پدر سه فرزند و اهل چالدران، در فروردین ۱۴۰۲ بازداشت شد. او را بد...
21/04/2025

حمید حسین‌نژاد حیدرانلو اعدام شد. مخفیانه. بی‌صدا.

حمید، پدر سه فرزند و اهل چالدران، در فروردین ۱۴۰۲ بازداشت شد. او را بدون وکیل محاکمه کردند، زیر شکنجه نگه داشتند و در دادگاهی چند دقیقه‌ای به اعدام محکوم کردند.

امروز خبرگزاری فارس، اعلام کرد: «مجازات شد»؛ یعنی جانش را گرفتند. نه خانواده‌اش خبر داشتند، نه مردم.

در سکوت اعدام شد... و ما باید سکوت نکنیم.
‌نژاد_حیدرانلو

حمایت نازنین زاغری-رتکلیف از پخشان عزیزی و وریشه مرادینازنین زاغری-رتکلیف، شهروند ایرانی-بریتانیایی که سال‌ها در ایران ز...
12/03/2025

حمایت نازنین زاغری-رتکلیف از پخشان عزیزی و وریشه مرادی

نازنین زاغری-رتکلیف، شهروند ایرانی-بریتانیایی که سال‌ها در ایران زندانی بود، حمایت خود را از پخشان عزیزی و وریشه مرادی، دو زندانی محکوم به اعدام، اعلام کرد. او در بیانیه‌ای از جامعه جهانی و سازمان‌های حقوق بشری خواست تا برای جلوگیری از اجرای این احکام اقدام کنند.

زاغری-رتکلیف تأکید کرد که اعدام این دو زن کُرد نقض آشکار حقوق بشر است و جامعه جهانی نباید در برابر این بی‌عدالتی سکوت کند. او همچنین از نهادهای بین‌المللی، از جمله سازمان ملل و دولت بریتانیا، خواست تا فشارهای دیپلماتیک خود را بر جمهوری اسلامی افزایش دهند.

این حمایت در حالی صورت می‌گیرد که موجی از اعتراضات داخلی و بین‌المللی نسبت به صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی و وریشه مرادی شکل گرفته است. گروه‌های حقوق بشری، فعالان مدنی و سازمان‌های مدافع حقوق زنان نیز با محکوم کردن این احکام، خواستار لغو فوری آن شده‌اند.

08/03/2025

اعلام حمایت گسترده از وریشه مرادی و پخشان عزیزی در راهپیمایی چندین هزار نفره بروکسل

امروز (۸ مارس ۲۰۲۵)، هزاران نفر در بروکسل، پایتخت بلژیک، در یک راهپیمایی گسترده حمایت خود را از وریشه مرادی و پخشان عزیزی، دو زندانی سیاسی کُرد که با خطر اعدام مواجه هستند، اعلام کردند.

این تجمع که به مناسبت روز جهانی زن برگزار شد، با حضور فعالان حقوق بشر، گروه‌های مدافع حقوق زنان، سازمان‌های بین‌المللی و اعضای جامعه کُردی اروپا همراه بود. شرکت‌کنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی با شعارهایی همچون «اعدام را متوقف کنید» و «عدالت برای وریشه و پخشان»، خواستار لغو فوری احکام اعدام این دو زندانی شدند.

برخی از سخنرانان این مراسم از جمله نمایندگان پارلمان اروپا و فعالان حقوق بشر و نمایندەی جامعەی زنان کورد تأکید کردند که اجرای این احکام نه‌تنها نقض آشکار حقوق بشر است، بلکه نمونه‌ای از سرکوب سیستماتیک زنان و اقلیت‌های ملی در ایران محسوب می‌شود.

وبینار: زنان و لغو مجازات اعدامبه مناسبت روز جهانی زنان، در تاریخ ۸ مارس، شما را به دومین وبینار از سلسله نشست‌های ماهان...
27/02/2025

وبینار: زنان و لغو مجازات اعدام

به مناسبت روز جهانی زنان، در تاریخ ۸ مارس، شما را به دومین وبینار از سلسله نشست‌های ماهانه درباره لغو مجازات اعدام دعوت می‌کنیم. این وبینار با حمایت سازمان عفو بین‌الملل کانادا، لابراتوار جوانان و عدالت دانشگاه کارلتون، مرکز پژوهش و آموزش حقوق بشر دانشگاه اتاوا، شورای بین‌المللی کانادا (شعبه ساسکاچوان)، بنیاد مردم، انجمن پیوند، و کارزار «متحد علیه اعدام در ایران» برگزار می‌شود.

آمارها نشان می‌دهند که زنان کمتر از مردان اعدام می‌شوند، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که میزان واقعی اعدام زنان به شدت کمتر از آنچه گزارش می‌شود، منعکس می‌شود.

در نظام‌هایی که تحت سلطه مردان هستند، تبعیض علیه زنان در قوانین، فرهنگ‌ها، و ساختارهای اجتماعی مشهود است؛ قوانینی که صدای زنان را نادیده می‌گیرند، فرهنگ‌هایی که اقلیت‌های قومی را تحقیر می‌کنند، باورهای دینی که زنان را به سکوت وادار می‌کنند و جوامعی که خشونت علیه زنان را بی‌اهمیت جلوه می‌دهند. در چنین شرایطی، جای تعجب نیست که دولت‌ها خود عامل رنج و سرکوب زنان و دختران هستند، و این داستانی ناگفته باقی مانده است.

رژیم‌هایی که زنان را اعدام می‌کنند، از آن سخن نمی‌گویند و گزارش‌های رسمی نیز چندان به آن توجهی ندارند. اما این روند در حال تغییر است و زنان پیشگام این تغییر هستند.

همان‌طور که پروفسور میلانی اشاره می‌کند، زنان نقش رهبری انکارناپذیری در جنبش لغو مجازات اعدام ایفا می‌کنند و با تغییر ساختارهای قدرت در حوزه‌های خصوصی و عمومی، به چالش کشیدن خشونت دولتی را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

📅 تاریخ: شنبه، ۸ مارس ۲۰۲۵
⏰ ساعت: ۱۲:۳۰ تا ۱۴:۳۰ به وقت شرقی (EST)
🔗 به ما بپیوندید و در این گفت‌وگو شرکت کنید!
https://amnesty.ca/activism-guide/webinar-women-and-the-abolition-of-the-death-penalty/

محکومیت سرکوب حقوق بشر در ایران توسط پارلمان اروپاپارلمان اروپا در قطعنامه‌ای(گزارش حقوق بشر و دموکراسی در جهان و سیاست ...
27/02/2025

محکومیت سرکوب حقوق بشر در ایران توسط پارلمان اروپا

پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای(گزارش حقوق بشر و دموکراسی در جهان و سیاست اتحادیه اروپا در این زمینه - گزارش سالانه 2024) که در تاریخ ۲۳ ژانویه ۲۰۲۵ تصویب شد، سرکوب گسترده حقوق بشر توسط رژیم ایران، به‌ویژه هدف قرار دادن فعالان زن را محکوم کرد. این قطعنامه به طور خاص صدور حکم اعدام برای عزیزی، مددکار اجتماعی کرد و ، مدافع حقوق زنان، به اتهام «شورش مسلحانه علیه حکومت» را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی مدافعان حقوق بشر و زندانیان سیاسی، از جمله این دو فعال کرد و دست‌کم ۵۶ زندانی سیاسی دیگر که در صف اعدام قرار دارند، شد.

این قطعنامه همچنین از اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن خواست تا حمایت خود را از مدافعان حقوق بشر ایرانی افزایش دهند و همبستگی کامل خود را با جنبش «زن، زندگی، آزادی» اعلام کردند.

علاوه بر این، پارلمان اروپا از مقامات ایرانی خواست که فوراً تمامی شهروندان اتحادیه اروپا، از جمله الیویه گروندو، سیسیل کولر، ژاک پاریس و احمدرضا جلالی را آزاد کرده و تمامی اتهامات علیه آن‌ها را لغو کنند. همچنین، ایران به شدت به دلیل استفاده از «دیپلماسی گروگانگیری» محکوم شد و از اتحادیه اروپا خواسته شد تا تلاش‌های دیپلماتیک مشترکی برای آزادی این زندانیان انجام دهد.

پارلمان اروپا قتل جمشید شارمهد را محکوم کرده و از رژیم ایران خواسته است که جزئیات شرایط مرگ او را فاش کرده و پیکرش را فوراً به خانواده‌اش تحویل دهد.

همچنین، این قطعنامه بار دیگر از شورای اتحادیه اروپا خواست تا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کرده و تحریم‌های اتحادیه اروپا را علیه تمامی افرادی که در نقض حقوق بشر دست دارند، از جمله رهبر جمهوری اسلامی علی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان، رئیس قوه قضائیه غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، دادستان کل محمد موحدی‌آزاد و قاضی ایمان افشاری گسترش دهد.

در نهایت، پارلمان اروپا از مقامات ایرانی درخواست کرد که دسترسی کامل و بدون مانع را برای گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران و هیئت حقیقت‌یاب سازمان ملل فراهم کنند تا بتوانند مأموریت خود را اجرا کنند.
https://europarl.europa.eu/doceo/document/A-10-2025-0012_EN.html

پکس کریستی آلمان کفالت سیاسی سه زن محکوم به اعدام در ایران را بر عهده گرفتبخش آلمان سازمان صلح‌طلب پکس کریستی اعلام کرد ...
27/02/2025

پکس کریستی آلمان کفالت سیاسی سه زن محکوم به اعدام در ایران را بر عهده گرفت

بخش آلمان سازمان صلح‌طلب پکس کریستی اعلام کرد که کفالت سیاسی پخشان عزیزی، شریفه محمدی و وریشه مرادی، سه زن ایرانی محکوم به اعدام را بر عهده گرفته است.

این سه زن بدون ارتکاب هیچ جرمی و صرفاً به دلیل فعالیت‌های شجاعانه خود در دفاع از حقوق دیگران، به اعدام محکوم شده‌اند.

پکس کریستی یک جنبش بین‌المللی کاتولیک برای صلح است که هدف خود را تغییر دنیای پر از خشونت، تروریسم و نابرابری اعلام کرده است. این سازمان در بیش از ۵۰ کشور فعالیت دارد و متشکل از ۱۸ بخش ملی و ۱۱۵ سازمان عضو است. دبیرخانه آن در بروکسل مستقر بوده و به عنوان یک سازمان غیردولتی دارای جایگاه مشورتی در سازمان ملل متحد فعالیت می‌کند.

بخش آلمان پکس کریستی از همگان درخواست کرده است که با حمایت از کارزارهای عفو بین‌الملل، برای نجات این سه زن و لغو حکم اعدام آن‌ها تلاش کنند.

سه نماینده پارلمان و سنای کانادا کفالت سیاسی سه زن محکوم به اعدام در ایران را بر عهده گرفتنددر کنفرانسی مطبوعاتی در مونت...
27/02/2025

سه نماینده پارلمان و سنای کانادا کفالت سیاسی سه زن محکوم به اعدام در ایران را بر عهده گرفتند

در کنفرانسی مطبوعاتی در مونترال، سه نماینده پارلمان و سنای کانادا اعلام کردند که کفالت سیاسی سه زن زندانی سیاسی محکوم به اعدام در ایران را بر عهده گرفته‌اند.

روز چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳، در نشستی که به همت انجمن زنان ایرانی مونترال، گروهی از فمینیست‌های ایرانی در کانادا و عفو بین‌الملل برگزار شد، روبا غزال (نماینده مجلس از منطقه مرسیه)، الکساندر بولریس (نماینده مجلس از رزومون-پُتیت-پاتری) و جولی میویل-دشن (سناتور کانادایی) اعلام کردند که برای حمایت از ، و ، سه زندانی سیاسی زن در ایران، اقدام به کفالت سیاسی آن‌ها کرده‌اند.

این اقدام با هدف افزایش فشارهای بین‌المللی برای جلوگیری از اجرای احکام اعدام و آزادی فوری این سه زن صورت گرفته است. برگزارکنندگان کنفرانس هشدار دادند که در سال ۲۰۲۴، جمهوری اسلامی دست‌کم ۹۷۵ اعدام انجام داده است که نسبت به سال گذشته ۱۷٪ افزایش داشته است.

آن‌ها بر اهمیت رسانه‌ها در اطلاع‌رسانی و بسیج افکار عمومی تأکید کرده و خواستار لغو مجازات اعدام و آزادی تمامی زندانیان سیاسی در ایران شدند. این کنفرانس در خانه توسعه پایدار مونترال برگزار شد و از حمایت ویژه عفو بین‌الملل فرانکوفون و فرانس-ایزابل لنگلوآ برخوردار بود.

برگزارکنندگان با اشاره به نقش کلیدی رسانه‌ها در بازتاب سرکوب‌ها، تأکید کردند که فشارهای بین‌المللی می‌توانند جان انسان‌ها را نجات دهند.

کارزار سەشنبەهای نە بە اعدام امروز سە شنبە ٧ اسنفند در پنجاه‌وهفتمین هفتە خود ادامە دارد. با پیوستن زندانیان زندان "چوبی...
25/02/2025

کارزار سەشنبەهای نە بە اعدام امروز سە شنبە ٧ اسنفند در پنجاه‌وهفتمین هفتە خود ادامە دارد.

با پیوستن زندانیان زندان "چوبیندر" قزوین، اکنون زندانیان در دستکم ٣٧ زندان در اعتراض بە مجازات اعدام در اعتصاب غذا هستند.

اعضای کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام در بیانیه تازه خود به افزایش شمار اعدام‌ها "پس از پایان مراسم حکومتی بهمن‌ماه" اشاره کرده و نوشته‌اند: "تنها در روزهای اول و دوم اسفندماه، ۱۷ تن از زندانیان اعدام شدند که ۱۰ نفر از آنان در زندان قزل‌حصار به دار آویخته شدند."

در بخش دیگری از بیانیە آمدە است "همزمان، دیوان عالی کشور روز یکشنبه ۵ اسفند، درخواست اعاده دادرسی مهدی حسنی و بهروز احسانی، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام، را رد کرده است. همچنین خطر اجرای قریب‌الوقوع حکم اعدام برای آن‌ها و دیگر زندانیان سیاسی از جمله پخشان عزیزی، وریشه مرادی، و شریفه محمدی افزایش یافته است."

این بیانیە علاوه بر اعدام‌ها، بە افزایش نگرانی‌ها درباره شرایط وخیم بهداشت و درمان در زندان‌ها جلب توجە کردە است. "در هفته گذشته، سه زندانی در زندان‌های اورمیه، لاجوردی ایرانشهر و دهدشت به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست دادند. فعالان حقوق بشر این روند را مصداق «قتل سیستماتیک» زندانیان بیمار توصیف کرده‌اند."

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» با ابراز نگرانی از انتصاب جعفر منتظری، دادستان سابق کل کشور، به ریاست دیوان عالی، هشدار داده است که این تغییر می‌تواند به کانالیزه شدن پرونده‌های زندانیان و تایید سریع احکام دادگاه انقلاب منجر شود.

اعضای این کارزار ضمن دفاع از حق دادخواهی و اعتراض به نقض حقوق بشر، خواستار آزادی فوری زندانیان مدافع حقوق بشر و دادخواهان شده‌اند.

در همین راستا، جمعی از زندانیان زندان قزوین با انتشار بیانیه‌ای اعلام کردند که در اعتراض به آنچه آن‌ها «احکام ظالمانه اعدام» می‌نامند، به کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام خواهند پیوست و اعتصاب غذای خود را تا توقف ماشین سرکوب و اعدام ادامه خواهند داد.

این کارزار کە اکنون با اعتصاب غذای زندانیان در ٣٧ زندان ایران در جریان است،ضمن محکوم کردن تمامی احکام اعدام، صرف‌نظر از اتهامات، از مدافعان حقوق بشر، فعالان مدنی، سیاسی و صنفی در ایران و سراسر جهان دعوت کرده است تا به تلاش‌ها برای لغو مجازات اعدام بپیوندند.

این کارزار تأکید کرده است که تا توقف کامل اعدام‌ها در ایران به فعالیت‌های اعتراضی خود ادامه خواهد داد و به جامعه جهانی هشدار داده است که حق حیات زندانیان نباید بازیچه سرکوب‌های سیاسی شود.

Zeynab Jalalian’s Letter on the 17th Anniversary of Her Captivity"My hands smelled of flowers, yet they convicted me of ...
25/02/2025

Zeynab Jalalian’s Letter on the 17th Anniversary of Her Captivity

"My hands smelled of flowers, yet they convicted me of picking them. But no one ever thought that perhaps I had planted a flower."*

Oppression left a deep wound in my heart, a wound that will never heal. I was a small dandelion, carrying a great message of freedom and liberation. On February 26, 2008, I set out on my journey to the beautiful city of Kermanshah, but the agents of tyranny abducted me along the way and took me to an unfamiliar, foreign place.

The black-clad agents had strange customs. In that dreadful place, no one was allowed to see another. They blindfolded me with a black cloth and kept asking, “What is your name?” I replied, “My name is Zeynab.” They beat me and asked again, “What is your name?” I answered again, “My name is Zeynab.” They beat me more, tortured me, and kept repeating the same question: “What is your name?”

They asked the same thing over and over again. Whether I answered or remained silent, it made no difference—the torture continued. I could not comprehend their sick minds. In that dark place, there was no window to the light because the agents of oppression, like bats, feared the light.

A few months later, they transferred me to prison. The prison guards were women, but their behavior was even worse than those nameless, faceless men—and that was the most painful thing of all.

After months of agonizing and unbearable uncertainty, one day, my name was called from the prison loudspeaker with a voice full of hatred and resentment. They shackled my hands and feet and took me to a sham court. I debated with the judge for three minutes about my mother tongue. He did not know me, nor did he listen to my words. So what did he rely on when he sentenced me to death? I do not know!

Later, they exiled me to Tehran. For six months, I was held in the cells of the intelligence services, enduring unbearable pressure to confess and give forced interviews. After years, they brought my mother to Tehran under threats. My mother’s wailing was beyond comprehension, beyond words. The agony of separation from her child and the weight of a death sentence for her beloved daughter were unbearable for her. My mother suffered more than she endured, yet she never bowed to oppression. My mother was the embodiment of deep sorrow; no words of mine can ever describe her.

After six months, they transferred me back to Kermanshah. I repeatedly requested a transfer to my home province, but for seven years, I remained imprisoned in Kermanshah. Then they exiled me to Khoy prison, where I spent four years under intense psychological pressure.

One night, when the lights were off and the prison was engulfed in a deathly silence, the agents of tyranny came again, chained me, and exiled me to Qarchak prison. They kept me in a temporary ward, and there, I contracted COVID-19. I received no medical care; my lungs were severely damaged. I repeatedly requested a transfer, but no response came. I had no choice but to go on a hunger strike.

After days of waiting, on a night when the prisoners were asleep and only the sound of my coughing broke the silence, the agents of tyranny returned. They handcuffed and shackled me and forcibly exiled me to Kerman. There was no eye to read my pleas, no ear to hear my words, no heart to show empathy or compassion. After months of solitude and isolation, deprived of phone calls, visits, and even the right to buy necessities, in a sorrowful and dust-laden sunset in Kerman, the prison agents, with false oaths and by force, once again exiled me to Kermanshah.

Despite all this forced displacement, with a tired and sick body, I closed my eyes for a moment to find some rest. But the voices of the prison guards stole my slumber. They bound my hands and feet, blindfolded me, and exiled me to Yazd. Years have passed in this darkness, enduring all hardships and deprivations without phone calls or visits. Now, I have been imprisoned in Yazd for four years and four months.

In the darkness of this prison, I close my eyes. A faint image of life outside these walls remains in my mind. I miss my mother’s warm embrace, my father’s loving gaze, my sister’s laughter, and even my brother’s frowns. I miss the warm-hearted and hospitable people of Kurdistan and the melodies of Kurdish songs. I miss the scent of the soil, the inverted tulips, the oak trees, and the squirrels feeding on their acorns. I miss the clear springs, the flowing rivers, the towering mountains and the starry nights.

Through all the pain and longing, seventeen years have passed…
Seventeen years!
The honorable people of Iran!

The officials of this regime are leading our homeland to destruction.
They kill our youth, execute them, or throw them in prisons.
They have plundered our natural resources and national wealth.
They have destroyed the country’s economy. Poverty and hunger are rampant.

How much longer will you remain silent in the face of these ruthless destroyers?!
How much longer will you struggle with poverty and hunger?!
How much longer will you watch the destruction of your country and the future of your children without speaking out?!
Is this humiliating life what we deserve?!
Beloved people of this land!
Let us unite and raise our voices together:
No to murder! No to executions! No to prisons! No to poverty! No to hunger!
"If you tremble with indignation at every injustice, then you are my comrade."

*—Che Guevara

Prisoner in Yazd, February 26, 2025

نامەی زینب جلالیان در هفدهمین سالگرد اسارتشمتن نامە زینب جلالیان بە شرح زیر است: دستم بوی گل می‌داد، مرا به جرم چیدن گل ...
25/02/2025

نامەی زینب جلالیان در هفدهمین سالگرد اسارتش

متن نامە زینب جلالیان بە شرح زیر است:
دستم بوی گل می‌داد، مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند. اما هیچ‌کس فکر نکرد که شاید من یک گل کاشته باشم. *

ستم، زخمی عمیق بر دلم نهاد که تا ابد از یاد نخواهد رفت. من قاصدکی کوچک بودم، حامل پیامی بزرگ از آزادی و آزادگی. در تاریخ ۷ اسفند ۱۳۸۶، سفرم را به شهر زیبای کرمانشاه آغاز کردم، اما گماشتگان ستم، مرا در راه ربودند و به مکانی بیگانه و غریب بردند.

مأموران سیاه‌پوش، رسم و رسومی عجیب داشتند. در آن مکان خوفناک، هیچ‌کس نباید دیگری را می‌دید. چشمانم را با چشم‌بندی سیاه بسته بودند و می‌پرسیدند: «اسمت چیست؟». می‌گفتم: «اسم من زینب است.». مرا می‌زدند و دوباره می‌پرسیدند: «اسمت چیست؟». باز می‌گفتم: «اسم من زینب است». باز هم می‌زدند، شکنجه می‌کردند و باز می‌پرسیدند: «اسمت چیست؟»

بارها و بارها، سؤالی را تکرار می‌کردند. چه پاسخ می‌دادم و چه سکوت، فرقی نمی‌کرد؛ شکنجه‌ها ادامه داشتند. ذهن بیمارشان را درک نمی‌کردم. در آن مکان تاریک، هیچ روزنه‌ای به سوی روشنایی نبود، زیرا مأموران ستم، چون خفاشان از نور هراس داشتند.

چند ماه بعد، مرا به زندان منتقل کردند. زندان‌بانان زن بودند، اما رفتارشان از آن مردان بی‌نام و نشان هم بدتر بود، و این برایم بسیار دردناک بود.

پس از ماه‌ها انتظار و بلاتکلیفی رنج‌آور و طاقت‌فرسا، روزی نامم را از بلندگوی زندان با لحنی پر از کینه و نفرت صدا زدند. زنجیر بر دست و پایم بستند و مرا به دادگاهی فرمایشی بردند. سه دقیقه درباره‌ زبان مادری‌ام با قاضی بحث کردم. او مرا نمی‌شناخت، حتی به سخنانم گوش نداد. پس به چه چیزی استناد کرد و به من حکم اعدام داد؟ نمی‌دانم!

بعدها مرا به تهران تبعید کردند. شش ماه در سلول‌های اطلاعات، زیر فشارهای طاقت‌فرسا برای اعتراف و مصاحبه اجباری بودم. پس از سال‌ها، مأموران، مادرم را با تهدید به تهران آوردند. ناله‌های مادرم، فراتر از درک و غیرقابل‌ توصیف بود. تحمل درد فراق فرزند و حکم مرگ برای رووله‌اش، برای او بسیار دشوار بود و هست. رنج مادرم از صبوری‌اش بیشتر بود، اما در برابر ستم و ستمکاران سر خم نکرد. مادرم، تجلی غمی بزرگ بود؛ بی‌شک کلمات من از توصیفش عاجزند.

پس از شش ماه، مرا به کرمانشاه بازگرداندند. بارها و بارها تقاضای انتقال به استان خود را دادم، اما هفت سال در زندان کرمانشاه محبوس ماندم. پس از آن، به زندان خوی تبعید شدم و چهار سال در آنجا، زیر فشارهای روحی و روانی گذراندم.

شبی که خاموشی داده بودند و زندان در سکوتی مرگبار فرو رفته بود، مأموران ستم باز آمدند، زنجیر بر من بستند و مرا به زندان قرچک تبعید کردند. در بند موقت نگه‌ام داشتند و آنجا به ویروس کرونا مبتلا شدم. هیچ مراقبت پزشکی دریافت نکردم، ریه‌هایم به‌ شدت آسیب دید. بارها تقاضای انتقال دادم، اما جوابی نیامد. ناچار به اعتصاب غذا دست زدم.

پس از روزها انتظار، نیمه‌شبی که زندانیان در خواب بودند و تنها صدای سرفه‌هایم سکوت را می‌شکست، مأموران ستم باز آمدند. مرا با دستبند و پابند، با زور، به کرمان تبعید کردند. نه چشمی بود که تقاضای من را بخواند، نه گوشی که حرف‌هایم را بشنود، نه دلی که همدلی و همدردی کند. پس از ماه‌ها تنهایی و انزوا، محرومیت از تلفن، ملاقات و حتی نداشتن کارت خرید، در یک غروب غم‌انگیز و غبارگرفته کرمان، ماموران زندان با قسم دروغ و با توسل به زور، مرا دوباره به کرمانشاه تبعید کردند.

با این وجود، پس از این همه دربدری اجباری با تنی خسته و بیمار، چشم‌هایم را بستم تا دمی بیاسایم، اما صدای نگهبانان برزخ مجال آرمیدن را از من گرفت. دست و پایم را بستند، چشمانم را پوشاندند و مرا به یزد تبعید کردند. سال‌ها در این ظلمات، با همه ناملایمات و ناراحتی‌ها، بدون تلفن و ملاقات، گذشته است. اکنون، چهار سال و چهار ماه است که در زندان یزد محبوسم.

در این ظلمات زندان، دیده برهم می‌نهم. طرحی محو از زندگی بیرون زندان در خیالم مانده است. دلم برای آغوش گرم مادرم، نگاه پرمهر پدرم، خنده‌های خواهرم و حتی اخم‌های برادرم تنگ شده است. دلم برای مردمان خونگرم و مهمان‌نواز کردستان و آهنگ‌های کُردی تنگ شده است. دلم برای بوی خاک، لاله‌های واژگون، درختان بلوط و سنجاب‌های بلوط‌خورش تنگ شده است. دلم برای چشمه‌های زلال، رودهای جاری، کوه‌های سر به فلک کشیده و شب‌های پرستاره تنگ شده است.

با تمام رنج‌ها و دلتنگی‌ها، هفده سال گذشت…
هفده سال!
مردم شریف ایران!
مسئولان این رژیم دارند سرزمین‌ مادری‌مان را به نابودی می‌کشانند.
جوانان‌مان را می‌کشند، اعدام می‌کنند یا به زندان می‌فرستند.
ذخایر و منابع طبیعی‌مان را به تاراج برده‌اند.
اقتصاد کشور را ویران کرده‌اند. فقر و گرسنگی بیداد می‌کند.
شما، تا کی می‌خواهید در برابر این نابودگران بی‌رحم سکوت کنید؟!
تا کی می‌خواهید با فقر و گرسنگی دست‌ و پنجه نرم کنید؟!
تا کی می‌خواهید نظاره‌گر نابودی کشور و آینده‌ فرزندان‌تان باشید و دم نزنید؟!
آیا حق ما، این زندگی ذلت‌بار است؟!
مردم نازنین این سرزمین!
بیایید با هم متحد شویم و یک‌صدا فریاد بزنیم:
نه به آدمکشی، نه به اعدام، نه به زندان، نه به فقر، نه به گرسنگی…
«اگر تو از دیدن هر بی‌عدالتی، از خشم تکان بخوری، همرزم من هستی.»*
* #چگوارا

زندانی یزد – ۷ اسفند ۱۴۰۳

25/02/2025

In solidarity with , AWID has signed the following statement against state killings and in support of .

“We, the undersigned organizations, call on the Iranian judiciary to revoke the death sentences of Pakhshan Azizi, Varisheh Moradi, and others on death row. We demand fair trials and emphasize that the death penalty is an inhumane form of punishment and an outright breach of human rights that must be abolished from Iran’s legal system.”

Read the joint statement via https://bit.ly/411sCNN in English, Farsi, and Arabic.



Address


Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when نە بە اعدام posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Contact The Business

Send a message to نە بە اعدام:

Shortcuts

  • Address
  • Alerts
  • Contact The Business
  • Claim ownership or report listing
  • Want your business to be the top-listed Media Company?

Share