08/09/2019
The Muslim ummah is like one body. If one part is in pain, the whole body should feel that pain.
Islamic Page ┇ Short Lectures ┇ Posters ┇ Quotes ┇ & More ┇ Official FB Page of The Daily
Islamic Page ┇ Short Lectures ┇ Posters ┇ Quotes ┇ & More ┇ Official FB Page of The Daily Reminder YT Channel
The Muslim ummah is like one body. If one part is in pain, the whole body should feel that pain.
May Allah bless us all with infinite happiness, fulfill all your dreams, aspirations & prayers. May He build a home for you in Jannatul Firdaws.
May you all have a blessed and productive .
نن د شام مظلومان ناهیلي پدې دي چې هغوی یو ریښتني اتل ته لا نمانده انتظار دي هغوی په اسلامي نړی کې سترکې بندې کړي دسوریې له زندانه پیغلې اوس هم دمحمد بن قاسم دراتګ لپاره ورځې شپې سباکوي .نن ته عمر شه ته خالد بن ولید شه ته محمد بن قاسم شه
ویښ شه په تا څه وشول اې د صلاح الدین ایوبي لمسیه ستا رګونو کې د غیریت وینه وچه شوه او که د مظلوم آهونه بې تاثیره شول ستا ضمیر مړ شو که دیتیم وړې سلګئ کمزورې شوې ستا احساس مړ شو که ستا د مسلمانې خور ارمان بې قدره شونن تاته ستا مسلمانه خور چیغه کوي ای معتصمه بس ده راویښ شه.
Bombs are falling all around them yet their faith remains strong.
Zaid Ibn Thabit (may Allah be pleased with him) narrates, “We were with Allah’s Messenger (peace and blessings be upon him) compiling the Qur’an from pieces of cloth, when Allah’s Messenger (peace and blessings be upon him) said:
‘Glad tidings be for Shaam (Greater Syria).’ We asked, ‘Why is that so O Allah’s Messenger?’
He replied, ‘This is because the angels of Allah have spread their wings over it (Shaam).’” - Tirmidhi
📷: Abdulmonam Eassa / AFP
Heart touching Update 02 - [Islamic Nasheed]
(المرئي لأجل محمد)
Mehraab Islamic Reminder .
Share & like For more updates.
Prophet محمد (ص) Said :
"When one of you becomes angry while standing, he should sit down. If the anger leaves him (all well and good) Otherwise he should lie down."
Ya Allah -
Don't let me die, Unless you are satisfied with me.
The Best Zekar (Dhikr) - (Islamic Reminder)
Support the Dawah - Click and donate for more best presentation :
Muslims Scientists Who Changed The World.🌍🏳️🏴
محراب's cover photo
Today the soil is under us.
Tomorrow the soil may be over us.
Turn to the Almighty before you return to the Almighty!
(Persian)
امروز خاک زیر ماست.
فردا خاک ممکن است بالای ما باشد.
قبل از اینکه به الله ج متعال بازگردید به الله ج رجوع کنید.
(Arabic)
اليوم التربة تحتنا.
غدا قد تكون التربة فوقنا.
أنتقل إلى سبحانه وتعالى قبل العودة إلى سبحانه وتعالى!
Allah almighty says in a Hadith Kudsi:
"If you come to Me walking 🏃, I will come to you Running."
[Reference: Sahih al Bukhari]
(E) The sahaba didn't have alarm clocks. their eman woke them up for [Fajar] .
(PE) -
صحابه ساعتهای آلارام را نداشت. ایمان ایشان آنها را به [نماز فجر] بیدار می کرد.
(E) Quran is a friend, which will never let you down in this World & Hereafter.
قرآن دوست است که هرگز شما را در این جهان و آخرت تنها نخواهد ګذاشت: (PE)
قرآن یو داسې ملګری دی، چې هیڅکله به تاسې په دې نړۍ او آخرت کې یواځې پرینږدي:(PA)
دو قطره آب كه به هم نزدیک شوند، تشكیل یک قطره بزرگتر میدهند.
اما دوتكه سنگ هیچگاه با هم یكی نمیشوند.
پس هر چه سخت تر و قالبی تر باشیم،
فهم دیگران برایمان سخت تر، و در نتیجه امکان بزرگتر شدنمان نیز كاهش می یابد.
آب در عین نرمی و لطافت در مقایسه با سنگ، به مراتب سر سخت تر، و در رسیدن به هدف خود لجوجتر و مصمم تر است.
سنگ، پشت اولین مانع جدی میایستد.
اما آب راه خود را به سمت دریا می یابد
وضو میگيری، اما در همين حال اسراف میکنی
نماز میخوانی اما با برادرت قطع رابطه میکنی
روزه میگيری اما غيبت هم می کنی
صدقه می دهی اما منت میگذاری
بر پيامبر و آلش صلوات می فرستی
اما بدخلقی می کنی
احتیاط کن پدر جان!
ثوابهايت را در جیب سوراخ نريز...
#موفقیت
برای موفق شدن هم باید سختی داشت و هم انعطاف، اگر بیش از حد نرم باشید با هر مشكلی متوقف میشوید و نمیتوانید از راه های سخت بگذرید.
اگر انعطاف نداشته باشید با رو به رو شدن با هر مسئله ای كه راه حل آن را نمیدانید خودتان را خواهید دید كه مرتب سر به دیوار میكوبید و به هیچ راه حل دیگری فكر نمیكنید.
#شکرگزاری
پلي است به سوي رهائي از غصه ها.
وقتي که تو شکرگزار باشي، غیر ممکن است که احساس غم و غصه بکني یا هر نوع احساس منفي دیگه اي داشته باشي.
اگر در وضعیتي دشوار هستي ، دنبال چیزي بگرد که بابت آن خدا را شکر کني.
وقتي چیزي را پیدا کردي ، دنبال بعدي بگرد!
چون تک تک چیزهایي که پیدا
مي کني و خدا را به خاطرش شکر مي کني، وضعیت تو را تغییر مي دهد.
#شکرگزاری
پلي است براي گذر از احساسات منفي به سوي نیروی عشق به خالق.
پرونی مسلمان
خالدبن وليد رضی الله عنه کسرا ته خط ليږلی وو چې اسلام قبول کړه روغ به پاتې شې، کنه داسې لښکر به درولېږم چې مرگ ته دومره خوشحالېږي او هوسېږي لکه تاسو چې ژوند ته خوشحالېږئ او هوسېږئ، هغه د چين له پاچا نه مرسته وغوښته؛ د چين پاچا په ځواب کې ورته وویل: مسلمانان داسې خلک دي چې که د غرونو له بېخه د ويستلو اراده هم وکړي، ورته اسانه ده !!!!!
خو افسوس اوس مسلمان د چا نوم دی، د هغه چا چې ټول غم او فکر يې د رزق پيدا کول دي!!
وفا به عهد
سه برادر مردی را نزد حضرت عمر رضی الله عنه آوردند و گفتند اين مرد پدرمان را کشته است.
حضرت عمر رضی الله عنه به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتید؟
آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. يکی از شترهايم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اينها کرد، پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم، او مرد.
حضرت عمر رضی الله عنه فرمودند: حد را بر تو اجرا می کنم.
آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهيد.
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته؛ پس اگر مرا بکشيد آن گنج تباه می شود، و برادرم هم بعد از من تباه می شود.
حضرت عمر رضی الله عنه فرمودند: چه کسی ضمانت تو را می کند؟
آن مرد به مردم نگاه کرد و گفت: اين مرد!
حضرت عمر رضی الله عنه فرمودند: ای ابوذر آيا ضمانت اين مرد را می کنی؟
ابوذر عرض کرد: بله
حضرت عمر رضی الله عنه فرمود: تو او را نمی شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا می کنم!
ابوذر عرض کرد: من ضمانتش می کنم.
آن مرد رفت، روز اول و دوم و سوم سپری شد...و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود...
سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حاليکه خيلی خسته بود، به نزد حضرت عمر رضی الله عنه آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنید.
حضرت عمر رضی الله عنه فرمودند: چه چيزی باعث شد تا برگردی درحاليکه می توانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسيدم که "وفای به عهد" از بين مردم برود.
حضرت عمر رضی الله عنه از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
ابوذر گفت: ترسيدم که "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم برود.
پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتيم...
حضرت عمر رضی الله عنه فرمود: چرا؟
گفتند: می ترسيم که "بخشش و گذشت" از بين مردم برود.
کوشش کنیم وجدان خود را مثل ترازوی طلا فروش عیار نماییم، زیرا با انداختن کوچکترین چیز تغیر میکند؛ اما عده ای آنرا مثل ترازوی چوب فروشی عادت داده اند که با اندختن کنده بزرگ چوب تغیر نمیکند.
خیانت و گناه به هر اندازه که کوچک باشد خیانت و گناه است باید مسلمان را ناراحت کند زیرا این ایمان است (نیکی ات ترا خوشحال و بدی ات ترا ناراحت کند)
حکایت آموزنده
مردی به نزد شیرینی فروشی رفت و گفت:
مقداری شیرینی به من قرض بده.
شیرینی فروش قدری شیرینی برايش در کفه ترازو گذاشت و گفت:
امتحان کن ببين خوب است يا نه.
مرد گفت: بماند به افطار، حالا روزه هستم.
شیرینی فروش گفت: هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده، چطور که حالا روزه گرفته ای؟
مرد گفت: قضای روزه پارسال است.
شیرینی فروش شیرینی اش را از کفه ترازو برداشت و گفت:
تو قرض خدا را به يک سال بعد دهی، قرض من را به اين زودی ها نخواهی داد .
من به تو شیرینی نمی دهم .
قضاوت با شما!
سپین سرې مور
د احصائیې مأمور د کور ور وټکاوه، یوې سپین سرې ښځې ور خلاص کړ.
مأمور پوښتنه وکړه: په کور کې څو تنه ژوند کوئ؟ تذکرې مو راوړئ چې ویې لیکم.
سپین سرې ښځه له کوره راووته او د کوڅې په آخر سر یې سترګې ښخې کړې، په ډکو سترګو او ژړغوني غږ یې وویل: که امکان لري سبا راشه!!! د دې کور حساب سبا ته پرېږده!...
مأمور وویل: مورې څه فرق کوي؟ سبا خو هم د نن په څېر ده، کم او زیاته کېږي خو نه؟
سپین سرې مور وویل: کېږي، زویک مې ۳۱ کاله کېږي چې تللی، شاید نن راشي او سبا درې تنه شوي یو!
دې کور ته نږدې یو دوکاندار ویل: ۲۹ کاله کېږي چې هر کله دغه ښځه له کوره وځي، د کور کیلي ماته راکوي او وايي: شاید زه په کور نه یمه او زوی مې راشي، ډېر به ستړی وي، دا کیلۍ ورکړه چې زما تر راتګ پورې آرام وکړي.
دا دی د اولاد په اړه د میندو د مینې او محبت حال!!! خو د همدغو میندو او پلرونو په اړه موږ څه کوو؟!!!
لږ خپل سر ګرېوان ټیټ کړئ، او فکر وکړئ چې تر ننه مو د مور او پلار څومره حقوق تر پښو لاندې کړي!!
راشئ له نن وروسته ژمنه وکړو چې د خپلو میندو او پلرونو قدر د الله تعالی رضا ګټلو لپاره کوو!
هنگامےکه در زندگیت برای خوشبختے دیگران تلاش میکنے
حتما خداوند کسی را نیز قرار خواهد داد
که برای خوشبختی تو،تلاش کند
چراکه این قانون خداوند است
هل جزاءُ الاحسان الا الاحسان
وقتی باران می بارد همۀ پرندگان به سوی پناهگاه پرواز میکنند، بجز عقاب که برای دور شدن از باران در بالای ابرها به پرواز در می آید.
مشکلات برای همه وجود دارند اما طرز برخورد با آن است که باعث ایجاد تفاوت می شود. بلند پرواز باشید مانند عقاب.
که مؤمن ته ګټه نشې رسولى نو ضرر خو ورته مه رسوه،
که خوشحالي نشى وربخښلى نو غمجن کوه يې هم مه،
که صفات يې نشې بيانولى نو غيبت يې هم مه کوه!
يحیى بن معاذ الرازي
امانتداری عمر فاروق رضی الله عنه
در زمان خلافت عمر فاروق رضی الله عنه شخصی نزد ایشان آمد گفت؛ یا عمر حرفی برای گفتن با شما دارم. حضرت بدون درنگ پرسید حرفت شخصی است یا دولتی؟
گفت نه شخصی است.
حضرت کارش را تمام کرد، شمع را خاموش کرد شمع دیگری روشن کرد و فرمود حالا بگو حرفت را.
شخص حرفش را گفت، مگر یک چیز ذهنش را مخشوش کرده بود و آن را از حضرت پرسید. یا عمر یک چیز را میپرسم چرا شمعی را خاموش و شمع دیگری را روشن کردید، سپس حرفم را گوش گرفتید؟
حضرت فرمود چون آن شمع از پول بیت المال خریده شده بود و با روشنی آن کار های دولت را اجرا میکنم ولی کار تو چون شخصی بود خاموش کردم چون کار شخصی را در روشنی شمعی انجام میدهم که با پول شخصی خودم خریده شده است.
الان من از شما میپرسم کدام رییس جمهور این کار را میکند؟
کدام مالک دیگر این کار را میکند؟
حکایت های حضرت عمر رضی الله عنه حکایاتی اند که اشک از چشمان جاری میکند و قلب را میشکافد.
به این اندازه عدالت؟
به این اندازه دقت؟
آیا زمین نظیرش را دیگر دیده؟
آیا نظیر این شخص را کفار سراغ دارند؟
نخیر!
کره زمین نظیر اینگونه اشخاص را ندید. چه عصر پر افتخار و عزت بود!
عمری که بر نیم جهان حکومت میراند و امپراتور گونه بود به این اندازه امانتدار بود؟
الان حاکم یک قریه به چه غرور و کرشمه قدم میماند.
آری او همان عمری است که با غلامش به خاطر فتح روم به سوی روم در حرکت بود .یک دانه اشتر داشتند اما دو نفر بودند.به خاطری که عدالت را بر قرار کرده باشد در ۱۵ بار سوره یس خواندن یکی آن و در دیگر یس خواندن دیگر آن به اشتر سوار میشدند . وقتی به روم رسیدند نوبت غلام بر اشتر بود مردم روم با دیدن این وضیت حیران مانده بودند .لباس حضرت پینه دوزی بود برایش گفتند تا لباس زیبا پوشیده بعدا روم را تسلیم شود مگر حضرت فرمودند:عزت ما قومی هستیم که خداوند به وسیله اسلام به ما عزت بخشید پس اگر عزت را در غیر آن جستجو کنیم خداوند ما را ذلیل خواهد ساخت . حضرت با همان لباس روم را تسلیم شدند مردم روم با دیدن این وضیت فوج فوج
مسلمان شدند .
الان من از شما میپرسم کدام قدرتمند امروزی این گونه است؟
به این اندازه شکسته نفسی ؟ به این اندازه پاکیزگی؟
عمری که فتوحات دور خلافتش با فتوحات دور امویان یکسان بود. او همان عمر است آیا نظیرش را دیدید؟
نخیر.
کره زمین دیگر نظیرش را ندید.هیچ حکمران امروزی نظیرش نشد.
ای انســــــــــــــــــــــان!
چـرا غم میخوری از بهر مُردن،
مـگـر آنـهـا کـه غـم خـوردنـد نَـمُـردنـد،
بـرو از کـنج قـبرستان گـذر کُن،
ببین آنان که مُردن با خود چه بُردند
اللّه متعال میفرماید:
«کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ...»
«هرنفس مزه مرگ را می چشد»
(سوره آل عمران/185)
رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرماید:
سه چیز، مرده را همراهی می کند: خانواده، مال و عمل او.
دوتا از این ها باز می گردند و یکی با او می ماند؛ خانواده و مالش بر می گردند و عملش با او می ماند.
(صحیح بخاری)
خوشا به آن مسلمانی که با پرونده ای پُر از اعمال صالح پروردگارش را ملاقات میکند.
تصویر سخن می گوید!
تروریست حقیقی کیست؟
۱- جنگ جهانی اول با 17میلیون کشته (بدون دخالت مسلمان ها)
۲- جنگ جهانی دوم با 50-55 میلیون کشته (بدون دخالت مسلمان ها)
۳- بمب اتمی ناکازاکی با 200هزار کشته (بدون دخالت مسلمان ها)
۴- جنگ ویتنام با 5 میلیون کشته (بدون دخالت مسلمان ها)
۵- جنگ در بوسنی با 500هزار کشته (شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
۶- جنگ در عراق با بیش از 1میلیون و 200هزار کشته (شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
۷- جنگ افغانستان و ....(شروع کننده جنگ مسلمان ها نبودند)
حال خود قضاوت کنید، تروریست های جنایت کار حقیقی که هر روزه صدها انسان را به خاک و خون می کشند، کیها اند!!
ربي احشرني مع صاحب النقب
د یوه مخلص مجاهد رښتونې کیسه
په یوې غزا کې مسلمانانو یوه کلا محاصره کړه، د کلا ساتونکي ژر تسلیم نه شول او د حصار شپې اوږدې شوې. د مجاهدینو قومندان (مسلمه بن عبدالملک) اعلان وکړ، چې کلا ته باید د سوري له لارې څوک ننوځي، څرنګه چې د کلا په سوري کې د مارانو او نورو ژویو د شتون وېره وه، قومندان وویل:
که دا کس پدې لاره کې شهید شو؛ نو جنت به وګټي او که د کلا منځ ته ننوت دروازې ته به ځان ورسوي، دروازه به مجاهدینو ته خلاصه کړي او مجاهدین به بریالیتوب ترلاسه کړي.
د لښکر له منځه یو ځوان پورته شو او ویې ویل:
زه کلا ته د دې سوري له لارې ننوتلو ته تیار یم.
ځوان خپل کار په بریالیتوب ترسره کړ او کلا فتح شوه، له فتحې وروسته قومندان اواز وکړ چې د سوري له لارې ننوتونکی مجاهد دې ماته راشي.
شپه تېره شوه؛ خو قومندان ته څوک ورنغلل، بله ورځ یې بیا اعلان وکړ، بیا هم څوک د قومندان څنګ ته ورنغلل، درېيمه شپه یې وویل:
دا کس دې د شپې ماته راشي، په شپه کې یې چې کوم وخت خوښ وي، هغه مهال دې ماته راشي.
قومندان په خپله خېمه کې ناست و چې یو ځوان ورننوت، قومندان ورته وویل:
کلا ته د سوري له لارې ته ننوتی وې؟
ځوان ورته وویل:
نه، بلکې زه همغه شخص رالېږلی یم او ویل یې چې زه به قومندان ته په دوو شرطونو خپل ځان ورښیم.
قومندان وویل:هغه کوم شرطونه دي؟
ځوان وویل: یو دا چې د هغه د نوم پوښتنه به نه کوې او ستاینه به یې نه کوې او بل دا چې کوم انعام به نه ورکوې.
قومندان وویل: د هغه شرطونه منم، ځوان له مخ نقاب لرې کړ او ورته یې وویل:هغه زه یم!
مؤرخین لیکي:
مسلمه بن عبدالملک به تر مرګه دا دُعا کوله:
ربي احشرني مع صاحب النقب.
ژباړه: ربه! د سوري له مجاهد سره مې د اخرت په ورځ ملګری کړې!
د یادونې وړ ده چې تر نن ورځې پورې مؤرخین دا کس نه پېژني.
ګرانو وروڼو!
دا هغه خلک وو چې زړونه یې په رښتیا له خپل رب سره تړلي او هر کار او هره کړنه یې د الله تعالى د رضا لپاره وه.
افسوس زمونږ په حال چې نېک کارونه خو نه کوو؛ خو ګناهونه هم په ډاګه کوو، ځینې خو لا په ګناهونو فخر او ویاړ هم کوي.
راځئ چې هر نېک کار د الله تعالى د رضا لپاره وکړو، نه د ځان ښودنې او ریاکارۍ لپاره!
Crofton, MD
12345
Be the first to know and let us send you an email when Mehraab Islamic posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.
Send a message to Mehraab Islamic: