Aazien آذین

Aazien آذین Contactgegevens, kaart en routebeschrijving, contactformulier, openingstijden, diensten, beoordelingen, foto's, video's en aankondigingen van Aazien آذین, Krant, Noordhoven 2, Roermond.

آتشفشانِ شعرنویسنده: داکتر عبدالقیوم قویم می سوزد آستینم، چشمم، دلم، جبینمآتشفشانِ شعرم، راه دیگر ندارم   خالده فروغ جای...
28/02/2023

آتشفشانِ شعر

نویسنده: داکتر عبدالقیوم قویم

می سوزد آستینم، چشمم، دلم، جبینم
آتشفشانِ شعرم، راه دیگر ندارم
خالده فروغ
جایگاه خالده فروغ، در روند شعر امروز فارسی‌دری، در فرازین پله‌ها قرار دارد. پوهندوی داکتر خالده فروغ، استاد اسبق دیپارتمنت فارسی‌دری، دانشکده‌ی ادبیات دانشگاه کابل، فعلاً مقیم کشور ناروی، از آن شاعر زنانی است که در کاجستان شعر امروز فارسی‌دری، به مثابه‌ی کاجی بلند، قامت افراخته است. کمتر شاعر زنانی را می شناسیم که چون او دفترهای متعدد شعری را چاپ کرده باشند. از خامه‌ی داکتر خالده فروغ تا کنون این مجموعه‌های شعری چاپ شده است:
۱- قیام میترا
۲- سرنوشت دست.های نسل فانوس
۳- پنجره‌ای بر فصل صاعقه
۴- عبور از قرن قابیل
۵- در خیابان‌های خواب و خاطره
۶- همیشه پنج عصر
۷- کوچه.های خالی دنیا
۸- رمان پایان‌نا‌پذیری‌ست گورستان
۹- فردای من اتفاق می‌افتد در دی‌روز
۱۰- مریم، مقدس بودنت یک جو نمی‌ارزد
من فکر می.کنم، بازتاب فرازهای نوشته‌ی استاد واصف باختری به عنوان «اقلیم شعر و بیم عسس» که بر پیشانی دفتر دوم شعر خالده فروغ نقش بسته است، در این.جا برای توضیح برخی از ویژه‌گی‌های شعر او مناسب است:
«... آیا خالده فروغ که دومین گزینه‌ی شعرهایش را فرادست داریم، در زمینه‌ای که شب بر واپسین سنگرها سایه می‌گسترد، «همه ز آفتاب» نگفته است؟ آری، می‌توان با نگاهی هر چند گذرا بر شعرهای خالده فروغ، بدین باور رسید که فریادش را مانند سیلی پولادین بر روی پر آژنگ و تاریک تاریخ، فرو کوبد تا نقش آن به آفتابی، هر چند خونین، مبدل شود.
خالده فروغ با مادر فرهنگی خویش رابعه، انس شگرف دارد و هم با خواهر معنوی خود فروغ فرخ‌زاد، بسیار صمیمی است. در سرایش غزل با شگردهای نوآیین، میان همگنان خویش کم‌همال ست و بر گستره‌ی آزمون‌های شاعرانه در عروض نیمایی، به ویژه در میان بانوان شاعر، از چهره‌های مطرح به شمار می‌آید.»
استاد باختری گفته است: «بارها گفته‌ام و بار دیگر می‌گویم که اگر به هیچ چیز امیدوار نباشم به ام‌روز و فردای شعر زبان فارسی‌دری باوری ژرف دارم و این باور به کارنامه‌ی سخته و پخته‌ی شاعرانی استوار است که هفت مضایق و دقایق سخن را با سخت‌کوشی، یکی پس از دیگری، فتح می‌کنند. خالده فروغ از شمار این پوینده‌گان راستین حقیقت و زیبایی است که با هنجاری رازجویانه هر روز به کشفی تازه در زاویه‌های رمزآمیز زبان می‌رسد.»
ما سروده‌های بانو خالده فروغ را از چند بُعد می‌توانیم از پرویزن سنجش بگذرانیم:
نخست از جهت ویژه.گی‌های گزینش واژه‌ها و ترکیب‌سازی آن‌ها به منظور تتمیم روند آفرینش شعر. برای توضیح چگونه‌گی بافت شعری به مدد گزینش واژه‌های لازم، اینک به یک نمونه از اشعار خالده فروغ که چند سال قبل و در شرایط ویژه سروده شده بود، توجه می‌کنم:
دختران! شبانه‌های بی‌امید
دختران شکست‌های بی‌صدا
ای چراغ‌های آسمان سوخته
با من از سپیده‌های گم‌شده
عشق سر کنید
دختران! اساس‌نامه‌های‌تان
شام‌نامه‌ی عداوت است
این‌چنین اگر غروب چشم‌های‌تان ادامه یافت
این‌چنین اگر وفای‌تان به جوی‌های کوچک حقیر
پوست داد
این‌چنین اگر یقین‌تان سیاه ماند
سنگ‌فرش می‌شوید.
این شعر که در گرینه.ی «سرنوشت دست‌های نسل فانوس» آمده و در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسیده است، از لحاظ کاربرد واژه، ویژه‌گی خاص دارد. مثلاً واژه‌های شکست «بی‌صدا» و «بی‌امید»، برای بافت شعر، ظریفانه و هنرمندانه و با رعایت تناسب و پیوند شکلی واژه‌گانی و رابطه‌ی معنایی واژه به کار گرفته شده‌اند. واقعاً کسی که بی‌امید با ناامید است، می‌تواند تعبیر گردد که وی با شکستی مواجه بوده است. به عبارت دیگر خود بی‌امیدی می‌شود نشانه‌ای از شکست و یا حاصل آن باشد و شخصی که در بند شکست می‌افتد ناامیدی بر او سایه می‌افگند. مبرهن است که شکستن مستلزم صداست، مانند شکستن آیینه، چینی و نظایر آن، ولی شکست در این شعر، در یک افاده‌ی ظریفانه و برای بیان یک حالت خاص، بی‌صدا شده است و شاعر این واژه را در یک پیوند خاص آورده است. رابطه‌ی معنایی و مفهومی کلمه‌های «دختران»، «بی‌امید»، «شکست» و «بی‌صدا»، مبین حقیقتی است که آن را باید از بیان ظریفانه و سمبولیک شاعر که آرزوی پاک و والایی در حرف حرف آن نهفته است، در پیوند با همه اجزای شعر درک کرد. بدون شک شاعر، دقایق واژه‌گزینی و موقعیت‌های کاربرد واژه‌ها را به نیکویی در نظر گرفته است.
اتکا به اهمیت گزینش و کاربرد مناسب واژه‌ها در شعر بوده است که رضا براهنی، منتقد ادبی بلندآوازه‌ی روزگار ما، با ابرام و اصرار خاطرنشان ساخت که : «تنها وسیله‌ای که شاعر برای انجام امر مهمی در اختیار دارد، واژه است. شعر جاودانه‌گی یافتن استنباط و احساس انسانیت است از یک لحظه از زمان گذرا در جامه‌ی واژه‌ها...»
دیگر از رهگذر آرایش دادن و زیبا ساختن شعر به مدد قوت تخیل و تصویرسازی و اسطوره‌پردازی است، از این جهت خالده فروغ تشبیهات، استعاره‌ها و دیگر آرایه‌های شعری را با چیره‌دستی به کار می‌برد. به اسطوره‌سازی علاقه‌ی زیاد دارد و می‌کوشد تا از نیروی مردان و زنان شهیر که دنیای اسطوره را رونقی بخشیده‌اند، برقوت تأثیرانگیزی اشعارش بیفزاید. زال، رودابه، رستم، سهراب، تهمینه، سیاووش، فرنگیس و نظایر این‌ها، از چهره‌های آشنای اسطوره‌ای اشعار خالده فروغ اند. این حقیقت را مثلاً در شعر «صدای آزادی» او که در سال ۱۳۷۵ سروده شده بود و در دفتر شعری وی به‌نام «عبور از قرن قابیل» چاپ شده است، بدین‌سان می‌یابیم:.. ابلیسان سرگردان بدبختی
مؤمنان خوشبختی را
دیوانه‌های بی‌بازگشت می‌خوانند
بادهای بدگمان زمان
موسیقی برگ را
می‌ریزانند
برکسوت خاک
کوچه‌های هستی را
ازمن تهی می.کنند
و طبیعت را از من می‌دزدند
رستمستانی به سلام سیمرغ عشق
بر نمی‌خیزد
سیاوشستانی سوار بر آفتاب
نمی‌گذرد
اگر تهمینه‌ی شیکبا
و فرنگیس ویرا را
راهی به شاهنامه‌ی روزگار نباشد.
در این شعر علاوه بر اسطوره‌سازی، کار ساختن تشبیهات زیبا نیز شعر را زینت زیاد بخشیده است.
سه دیگر از جهت درونمایه‌های قابل توجه، اشعار خالده فروغ در خور تمجید است. خالده فروغ به وطن خود، مردم خود، به کوه و دشت و داشته‌های فرهنگی میهن خویش سخت دلبسته‌گی دارد. از آزاد بودن وطنش دفاع می‌کند و مردم را در واژه واژه‌ی شعر خود برای حصول آن فرا می‌خواند:.. کوچه‌های شرق دلتنگ‌اند
آرزوهای بزرگ ذهن‌ها سنگ‌اند
دانش آواره‌ست، تبعیدی‌ست
پنجره رسواست
مهره‌های پشت شب از هم گسسته
ماه بیمار است
درد هندوکش دو چندان است
خواب آزادی پریشان است
گرچه در این فصل‌ها از عشق بابی نیست
از شهامت بازتابی نیست
من ترا می‌خواهم ای پامیر
یار دریاها
آشنای سرفراز مهربان باران
من ترا
می سرایم سبز
ای بلند آواتر از ناجو
خشم چین را در جبین بشکن
خامشی‌ها را نگین بشکن
با من از انگشتر تاریخ
جلوه کن در کلک‌های روزگار
من ترا می‌نالم ای پامیر حیران، ای تماشاگر
فارسی تنها نمی‌ماند.
خالده فروغ غم ملت در عشق جوانمرگ خویش را در دل دارد و می‌داند که «گلوگاه درخت آزادی قطره قطره خون می‌شود» ولی او به خاطر این حالت گریه نمی‌کند، بل‌که برای آشفته کردن گیسوان شرق، از انگشتان خویش مشعلی را می‌درخشاند. او باور دارد که ملتش هرگز فراموش نمی‌شود، بل.که چشمان سیاه آن، در قلب فرهنگ‌های سفید جای می.گیرد. شاعر هزاران هزار ستاره را در می‌نوردد و این «زادگاه آواره‌گان زمین» را با خودش آواره می‌سازد:
ملت من در عشق جوانمرگ است
گلوگاه درخت آزادی قطره قطره خون می‌شود
نمی.گریم
مشعلی می‌درخشانم از انگشتانم که گشوده استند
تا گیسوان شرق را
آشفته کنند
ملت من فراموش نمی.شود هرگز
بر نمی‌گردم
هزاران هزار ستاره را در می‌نوردم
اما ای زادگاه آواره.گان زمین
ترا با خود آواره می‌سازم
در این شکی نیست که یک آرایه، گاهی به خاطر آمدن توأم با آرایه‌ی دیگر، زیبایی ویژه به شعر می‌بخشد. چنین حالتی در شعر سبب ستیز آرایش‌ها نمی‌شود، بل‌که رونق مضاعف هنری و زیبایی به آن می‌بخشد. به گونه‌ی مثال در این بیت‌ها:
جنازه‌ی دریا دوش ساحل را آزرده‌ست
قیاس کن این، من تا کجا گریسته‌ام
خوشم نمی‌آید خنده‌های زودگذر
اگر گریسته‌ام تا خدا گریسته‌ام
تمام میهن من خالی است و من تنها
برای خالی بی‌انتها گریسته‌ام
خالده فروغ از فضای پر آشوب وطن سخت به شِکوه بوده است. با کاربرد برخی از آرایه‌ها و گزینش واژه‌های ویژه، از خودش و آرامان خود، تصویر زیبایی ارائه می‌دارد. او می‌بیند که میهنش از آتش جنگ و جنگ‌افروزی، نوحه‌های تلخی را فریاد می‌زند. از نام دروغین خود به حیرت فرو می‌رود و برای یافتن نام مناسبی دلش را بر خراسان می‌سپارد. او این حقیقت را به مدد تشبیه، استعاره، کنایه و تلمیح، تصویر وترسیم می‌کند. بشنویم این مسأله را از زبان آهنگ قلم خودش:
رفتم که خود را بیابم، خود را به درمان سپردم
دیدم که نفعی ندارد در عاقبت جان سپردم
رفتم به جنگ سکوت و تاریکی از من نیاید
چون خود چراغ صدا را بردم به باران سپردم
میهن شنیدم که می‌گفت: هی جنگ هی جنگ هی جنگ
دخت مسلمان خود را در کافرستان سپردم
نامم دروغین و باطل حیران شدم که چه باشم
جستم صف نام‌ها را دل بر هراسان سپردم
از این فضای پرآشوب که آتشش بی‌خدایی‌ست
دیگر زرهی ندیدم ،خود را به قرآن سپردم
شاعر ازجنگ، انفجار، انتحار، دشمنی سخت نکوهش می‌کند، از وضع ناهنجار قلم نیز گلایه دارد وضعی که اگر مولانا دوباره بیاید، به وحشت می‌افتد:
اگر دوباره بیاید دوباره مولانا
به وحشت افتد زین وضع که قلم دارد
در غزلی به نام «سرزمین جادو» نکته‌های جالبی را ارائه می‌دارد که بی‌مورد نیست آن را مرور کنیم:
درد تاریخی که هردوییم
گر بدانیم خویش جادوییم
من و تو سر نوشت یک دریا
من و تو مویه‌های آموییم
من و تو رودکی و رابعه‌ایم
من و تو سرزمین جادوییم
فارسی و دری و تاجیکی
یک ابر شهر با سه تا کوییم
ما زبان بزرگ مولانا
حافظ و مهستی و خواجوییم
خالده فروغ در زمان و زمینی می‌زیَد که به قول استاد واصف باختری، [شرایط خاص]، زن را حتی در سکوت سنگین مانند سکوت (شاهمامه = شارمام) بر نمی‌تابند، چه رسد به لحظه‌ای که این تندیسه‌ی کبود، از پشت میله‌های تاریک سیاه سرنوشت خویش به مویه‌ای بغض بترکاند.
خالده فروغ خود از پشت چنین میله‌هایی گواه عینی رگبار تازیانه بر پیکر زیبایی بوده است. و از این روست که از بند بند سروده‌های او، خون فواره می‌زند، خون گاه فصیح و گاه الکن‌وار. باید به گفتار خون، به فریاد خون ونیز به لابه‌ی خون گوش فرا داد. از بیت غزل‌هایش نیز ترنمی تلخ بر گوش جان می‌نشیند، اگر نیوشا باشیم و رازجو.
خالده فروغ از شمار پوینده‌گان راستین حقیقت و زیبایی‌ست که با هنجاری رازجویانه هر روز به کشفی تازه در زاویه‌های زیاد که نظریه‌ی «ویران کردن زبان» در نبشته‌های پسین نوگرایان را از ریشه غلط استنباط کرده‌اند، بیش‌ترینه با زبان برخوردی، به هنجار دارد...» (پنجره‌ای بر فصل صاعقه، ص الف – د)
خالده فروغ در شعر «سفرنامه» در دفتر شعر «عبور از قرن قابیل» واصف باختری را دریا شکوهی می‌خواند و می‌گوید که توقف نکردن را از صدایش فراگرفته‌ام و شعری که در دوران مهاجرت در پاکستان (۱۳۷۶) سروده شده چنین است:
ویرانه‌ها را گذاشتیم
ما آمدیم آمدیم آمدیم آمدیم و رسیدیم تا جنگل شیشه‌های شکسته
و دریایی از سنگ
ما پنج بازار آئیینه را تیر کردیم و خود را ندیدیم
ما گم شدیم و درین عصر وارونه هرگز نخواهیم یافت
استاره‌های گرامی چشمان افلاک، گرمی دوشینه‌ها را ندارند
این گریه‌ی سرد بر شانه‌های هراسان ما از چه چشمی‌ست
می‌ریزد این گونه نجواکنان و شتابان...
آن چهره‌های بزرگ محبت که از آتشستان رویایی می‌گذشتند با رخشی از نور
نمرودهای غریبی شگفتند و پیراهن باغ تاریخ سبز خدا را
پر از داغ کردند...
آخرین مجموعه‌ی شعر داکتر خالده فروغ «مریم، مقدس بودنت یک جو نمی‌ارزد» است که در آن نود و سه پارچه شعر جا داده شده است. در این دفتر از لحاظ وزن، شعرهای مختلف چون غزل، نیمایی و سپید دیده می‌شود، البته تعداد غزل های آن بیش‌تر از سایر اشکال شعری است. شاعران امروزی ما به سرودن غزل علاقه‌ی بیش‌تر دارند. خالده فروغ نیز در این مجموعه‌ی شعری در همین حال و هواست. او روی همین علاقه‌مندی پایان‌نامه‌ی داکتری‌اش را در باره‌ی غزل نوشت. در اشعار مندرج در این گزینه‌ی شعری، از لحاظ واژه‌گزینی، ترکیب‌سازی، تصویر‌پردازی، بیان عاطفی، تعبیرهای انسان‌مدارانه، توجه به احوال زنان، احوال وطن و مردمش، نوآوری.هایی می‌توان یافت.
شعرهای مجموعه‌ی «مریم، مقدس بودنت یک جو نمی‌ارزد»، از لحاظ تصویر‌سازی در مرتبه‌ی بالا قرار دارد. هر یکی از اشعار این مجموعه، به‌سان تابلوی نقاشی، دل‌ها و دیده‌ها را به خود می‌کشاند. داکتر خالده فروغ برای تحقیق تصویر‌سازی، از آرایه‌های گوناگون استفاده می‌کند. هر یکی از آرایه‌ها را از پرویزن سنجش می‌گذراند، بعد، از مصداق کاربردی آن متیقین می‌شود و آن‌گاه به کشف و شهود زیبایی آن، ایقانش به حصول می.پیوندد. این آرایه‌ها شامل تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز، تشخیص، حس‌آمیزی، پارادوکس و نظایر آن‌هاست. چنان‌که در این غزل شاعر خود را به اسطوره، قصه، افسانه و کوچه‌ی ویرانه، هم‌سان انگاشته و با این هم‌سان‌انگاری، منِ خویش را با من چیزهای دیگر، به مقایسه‌ی گرفته است:
او خواست در روی زمین افسانه‌ای باشم
اما حقیقت این که من دیوانه‌ای باشم
دیوانه چه در یک روایت باشم اسطوره
در روی دیگر قصه و افسانه‌ای باشم
فرجام سخن این‌که داکتر خالده فروغ، یکی از شاعران مطرح روزگار ماست. از او طوری‌که گفتیم گزینه‌های شعری فراوان را خوانده‌ایم و محظوظ شده‌ایم. باور داریم که او «آتشفشان شعر» است، آن‌سان که خودش گفته است:
می سوزد آستینم، چشمم، دلم، جبینم
آتشفشان شعرم، راه دگر ندارم

03/10/2022
09/09/2022

آذین را حمایت کنید

هم‌وطنان گرامی به برگه‌ی آذین خوش آمدید.
آذین در کنار انتشار گزارش‌های خبری به نشر نوشته‌ها، سروده‌ها، آفریده‌های هنری و دیگر آثار خلاقانه و تحقیقی ارزشمند شما مبادرت می‌ورزد.

آذین شبکه‌ای است که در فیس‌بوک، انستاگرام، تویتر و یوتیوب فعالیت می‌کند. آثار شما را گرداننده‌گان آذین سانسور نمی‌کنند و به آزادی و سلامت دیدگاه‌های شما آسیبی وارد نمی‌کنند.

آذین، به کمک، حمایت و تشویق شما می‌تواند به دریچه و بستری مبدل شود که بیننده‌ها و خواننده‌های زیادی از تمام حوزه‌ی زبان فارسی، پشتو و اوزبیکی داشته باشد و به مرجعی برای استناد دیگردیس شود.

از شما شاعران، داستان‌نویسان، طنزنگاران، منتقدان، پژوهشگران، نقاشان، آوازخوانان، سینماگران و اهالی دانش، سیاست و فرهنگ خاضعانه تمنا داریم که آذین را به عنوان رسانه‌ای متعلق به خودتان صمیمانه حمایت کنید و برای بهتر شدن فعالیت‌ها، رویکردها و برنامه‌هایش مشوره‌ها و رهنمودهای آموزنده و روشنگرانه ارایه فرمایید.

آذین را آثار شما آذین می‌بخشد.

08/09/2022

Adres

Noordhoven 2
Roermond
6042NW

Meldingen

Wees de eerste die het weet en laat ons u een e-mail sturen wanneer Aazien آذین nieuws en promoties plaatst. Uw e-mailadres wordt niet voor andere doeleinden gebruikt en u kunt zich op elk gewenst moment afmelden.

Delen

Type


Andere Roermond mediabedrijven

Alles Zien