16/02/2024
(هيچ گاه به عبادت خود مغرور نشويد)
روزی حضرت عیسی'ع' از صحرایی میگذشت.
در راه، به عبادتگاه عابدی رسید و با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام، جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود،
از آن جا میگذشت.
وقتی چشم اش به حضرت عیسی'ع' و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند.
همان جا ایستاده شد و گفت:
«خدایا!
من از کردار زشت خویش شرمنده ام، اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟!
خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر!»
چشم عابد که بر جوان افتاد،
سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
«خدایا!
مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن!»
در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که:
«به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با آن جوان محشور نمیکنیم.
بخاطریکه، او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است
و تو، به علِّت غرور و خودبینی، اهل دوزخ!«
(هيچ گاه به عبادت خود مغرور نشويد)