Republic of Hazaristan جمهوری هزارستان

Republic of Hazaristan  جمهوری هزارستان صفحه جمهوری هزارستان تلاش دارد تا صدایی رسایی همه مردم هزاره‌تبار باشد.
سپاسگزاریم از حمایت شما🙏🙏

صفحه ما به هیچ حزب و جریان سیاسی وابسته نیست؛ تلاش ما رساندن صدای مردمانی است؛ که تا حالا گوش شنوا نیافته است. ما بازگو کننده صدای قشر مظلوم این جامعه هستیم.
آدرس تویتر ما است. Repub_Hazara
مقالات و نوشته های تانرا برای ما از طریق ایمیل آدرس [email protected] ویا پیامگیر صفحه ارسال کنید. همکاران ما تلاش خواهد کرد، تا هر چه زودتر به شما پاسخ دهد.
برای حمایت از ما صفجه را لایک و شیر کنید.

هزاره بودن یعنی چه؟امیدواریم مارا حمایت کنید.این کانال منتظر حمایت های تان هستند جای که داستان هزاره ها به زبان انگلیسی ...
20/07/2024

هزاره بودن یعنی چه؟
امیدواریم مارا حمایت کنید.
این کانال منتظر حمایت های تان هستند جای که داستان هزاره ها به زبان انگلیسی نشر می شود، تراژدی که هزاره ها با آن روبرو هستند را برای دنیا مستند کرده و به زبان خود شان توضیح خواهد داد. قابل ذکر است، نوشتن متن ویدیو، ادیت، و جمع آوری معلومات وقت زیادی می گیرد، ما و دوستان ما درین امر مهم؛ نشر پیام هزاره ها، حرف و حدیث هزاره ها از هیچ تلاشی دریغ نخواهیم کرد. آنچه بر ما گذشته است باید مستند و حمایت شود.

https://youtube.com/?si=yvwSw3WLunL07Ceg

Silent Violence and Genocide Against the Hazara People.

In this powerful and somber short film, we delve into the suffering and strength of the Hazara people. From the perpetual mourning of lost lives to the relentless pursuit of greatness, this narrative sheds light on the enduring pain and resilience of a community facing systemic violence and prejudice.

Through harrowing images and compelling storytelling, witness the atrocities committed against the Hazaras, their forced exile, and the silence they are condemned to suffer. Yet, in the face of unimaginable adversity, discover the indomitable spirit of Hazara achievers and community builders who strive for greatness and advocate for change.

Join us in remembering their stories and supporting their struggle. Share this video to raise awareness and honor the resilience of the Hazara people.

11/03/2024

برای دیدن تصاویر زیبای مناطق هزارستان، لباس و فرهنگ هزاره‌گی صفحه #انستاگرام ما را فالو کنید.
سپاسگزاریم 🙏🙏

به مناسبت بیست و نهمین سالروز شهادت شهید وحدت ملی استاد عبدالعلی مزاری "هفته گرامی داشت از بابه" منتظر حضور سبز همه مهما...
06/03/2024

به مناسبت بیست و نهمین سالروز شهادت شهید وحدت ملی استاد عبدالعلی مزاری "هفته گرامی داشت از بابه" منتظر حضور سبز همه مهمانان گرامی در برنامه چهارشنبه ۶ مارچ ۲۰۲۴ از طریق برنامه زوم هستیم.
لینک برنامه (زوم) چهارشنبه ۶ مارچ ۲۰۲۴ ساعت ۲۱.۳۰ به وقت کابل، ۲۰.۰۰به وقت استانبول

https://us02web.zoom.us/j/81599015465?pwd=VUFtdGNSYjFBTlJsdUptc3FjN0Z6UT09

‏اینجا درون سینه‌ی منزخم کهنه‌ ایست که می‌کاهدم مدام...هزاره؛ خار چشم کیستی تو...‎
04/06/2023

‏اینجا درون سینه‌ی من
زخم کهنه‌ ایست که می‌کاهدم مدام...
هزاره؛ خار چشم کیستی تو...

01/06/2023
بیایید برای لحظه‌ای هزاره باشیم.ورق بزنید و پوستر ها را دانه به دانه بخوانید، آنگاه می دانید:" هزاره ها، همان مردم است ک...
01/06/2023

بیایید برای لحظه‌ای هزاره باشیم.
ورق بزنید و پوستر ها را دانه به دانه بخوانید، آنگاه می دانید:" هزاره ها، همان مردم است که بوی خونش به مشام جهان رسیده است."


#هزارستان

23/05/2023

‏‎ #بهسود (هزاره)
بهسودی ها یک بار بیخانید👇🏻

بهسودی یا بهسود یکی از قبیله‌های بزرگ هزاره در افغانستان است.[۱][۲][۳]
امروز قوم بهسود دارای ۷ قبیله، ۲۷ تیره و ۱۱۰ طایفه می‌باشد.

قبایل
ویرایش
بهسود برادر مقصود است؛ دای دهقان جد آنها می‌باشد. قلمرو بهسودی‌ها از دایزنگی تا جلال‌آباد بود. اولاده بهسود شامل بخشی از ولایات میدان‌وردک، بامیان، غزنی و کابل بودند، آنها معروف به شاخه مغربی هستند؛ اولاده مقصود شامل بخشی از ولایات ننگرهار پکتیا و کابل بودند، آنها معروف به شاخه مشرقی هستند. قبر بهسود واقع در کوه قروغ ولایت کابل و قبر مقصود واقع در ولسوالی بهسود، ولایت ننگرهار می‌باشد. شاخه مغربی امروز در دو ولسوالی اصلی حصه اول و حصه دوم بهسود ساکن هستند. شاخه مشرقی امروز اکثریت شان میان پشتون‌ها جذب شده‌اند و اقلیت شان در ولسوالی بهسود ننگرهار ساکن هستند.

شاخه مغربی بهسود
ویرایش
جد این شاخه بابه بهسود است و او هفت پسر داشت:
1دولت‌پای ساکن حصه اول بهسود
2درویش‌علی ساکن حصه دوم بهسود
3ایسم تیمور ساکن حصه دوم بهسود
4قبتستان ساکن حصه دوم بهسود
5زردک ساکن دایمیرداد، جغتوی وردک و جغتوی غزنی
6مراد بیگ ساکن پغمان
7فاضل بیگ ساکن کابل

قبیله دولت‌پای
ویرایش
دولت پای پسر بابه بهسود است؛ او ۶ پسر دارد:
1خالق، دارای ۱ زیرقبیله؛ ولیمه
2درویشان، دارای ۱ زیرقبیله؛ چوکنه
3دوستدار، دارای ۴ زیرقبیله؛ قاسم، سبزی، همت و شاه‌قدم
4میربچه، دارای ۴ زیرقبیله؛ پَرَگ، نورکه، جمشاد و شیرمحمد
5باتور، دارای ۵ زیرقبیله؛ خوشک، جومَی، توبَی، عیدَی و اوغونی
6قول‌خویش، دارای ۵ زیرقبیله؛ چولی، دَیکلانی، میرخانه، ییربَبَه و بُرغسان

تیره دوستدار
ویرایش
دوستدار پسر دولت‌پای است؛ او ۴ پسر داشت:
1شاه‌قدم، دارای ۱ طایفه؛ آدینه
2همت، دارای ۱ طایفه؛ میرجمع
3سبزی، دارای ۲ طایفه؛ ساده‌لی و کته‌کالا
4قاسم، دارای ۴ طایفه؛ اور حاجی‌خان، اور علی‌شیر، اور گل‌محمد و اور نوروزعلی

ساکنین قول خویش
ویرایش
دره قول‌خویش ۴ تیره دارد که مربوط به دولت‌پای می‌شود:
1میرخانه، دارای ۱ طایفه؛ چولی
2ییربَبه، دارای ۱ طایفه؛ دولت قلی
3برغسان دارای ۳ طایفه؛ تور، خوشک و شیرمحمد
4دَیکلانی دارای ۴ طایفه؛ ساقی، یاری، خلقی و دومنی

نکات مهم قبیله دولت‌پای
ویرایش
•ولسوالی حصه اول بهسود تماماً اولاده دولت‌پای است. این ولسوالی سه برابر کوچکتر از ولسوالی حصه دوم بهسود است.
•قبیله دولت‌پای از هفت قبیله بزرگ بهسود و تنها قبیله حصه اول بهسود است.
•قبیله دولت‌پای دارای ۶ تیره و ۴۱ طایفه است.
•طایفه‌های قلندر و نوری هنوز معلوم نیست متعلق به دولت پای است یا خیر.
•آرامگاه باتور، جد تیزکی‌های کجاب در جلگه تیزک بهسود قرارا دارد.
•آرامگاه ییربَبه، جد طایفه دولت قلی قول خویش در قلعه نو بهسود قرار دارد.
•سعید احمدخان، نایب سالار دولت امان‌الله‌شاه از طایفه ساده‌لی، شاخه همت، تیره دوستدار قبیله دولت‌پای است.
•نیک‌محمد شاهنوری فرمانده جهادی حزب وحدت از طایفه ساده‌لی، شاخه همت، تیره دوستدار قبیله دولت‌پای است.
•کریم خلیلی، دبیرکل حزب وحدت از شاخه برغسان قول خویش دولت‌پای می‌باشد.
‏قبیله درویش علی
ویرایش
درویش علی پسر بابه بهسود است؛ او ۴ پسر دارد:
1خُردی، خود زیرقبیله اصلی است.
2اتا، دارای ۶ زیرقبیله؛ بنده‌علی، محمدعلی، قَتیغ، دلخوش، رحیمداد و اور جَلندر
3عبدلعلی، دارای ۶ زیرقبیله؛ جمع‌علی، خوردی، پنجی، تومان، ارب و دوست
4قنبرعلی، دارای ۱۰ زیرقبیله؛ اَبَغه، بابه، باقی، خوشی، شاه‌قدم، عطر، شکور، پیوند، علی‌داد و دوست

تیره عبدالعلی
ویرایش
عبدالعلی پسر درویش علی است؛ او ۶ پسر دارد:
1پنجی، خود طایفه اصلی است.
2تومان، خود طایفه اصلی است.
3ارب، خود طایفه اصلی است.
4دوست، خود طایفه اصلی است.
5خوردی، دارای ۶ طایفه؛ پرده، سبزه، پاینده، موسی، دِلسا و امیر
6جمع‌علی، دارای ۸ طایفه؛ اوتک، اوربای، بیکی، ماکی، میانه، پاینده، چوپان و دادَی

تیره قنبرعلی
ویرایش
قنبرعلی پسر درویش علی است؛ او ۱۰ پسر دارد:
1باقی، خود طایفه اصلی است.
2خوشی، خود طایفه اصلی است.
3شاه‌قدم، خود طایفه اصلی است.
4عطر، خود طایفه اصلی است.
5شکور، خود طایفه اصلی است.
6پیوند، خود طایفه اصلی است.
7علی‌داد، خود طایفه اصلی است.
8بابه، دارای ۲ طایفه؛ خدیر و مونه‌دال
9دوست، دارای ۴ طایفه؛ رشک، قرخ، تاله‌قول و گیدرگان
10اَبَغه، دارای ۵ طایفه؛ نظر، مزید، محب، دولت‌بیگ و غلاشی

نکات مهم قبیله درویش‌علی
ویرایش
•ولسوالی حصه دوم بهسود تماماً اولاده درویش علی است. این ولسوالی سه برابر بزرگتر از ولسوالی حصه اول بهسود است.
•قبیله درویش علی از هفت قبیله اصلی بهسود و سه قبیله بزرگ حصه دوم بهسود است.
•قبیله درویش علی دارای ۴ تیره و ۴۷ طایفه است.

قبیله ایسم تیمور
ویرایش
ایسم تیمور پسر بابه بهسود است؛ او ۶ پسر دارد:
1باتور، خود زیرقبیله اصلی است.
2بایان، خود زیرقبیله اصلی است.
3میرچهلتن، خود زیرقبیله اصلی است.
4چولی، خود زیرقبیله اصلی است.
5بهلول، دارای ۱ زیرقبیله؛ بابکه
6جلیل، دارای ۴ زیرقبیله؛ مَرَگ، یَرَگ، مولی و اسقال

طایفه بابکه
ویرایش
بابکه پسر بهلول و نواسه ایسم تیمور است؛ او ۶ پسر دارد:
1جامی، خود طایفه اصلی است.
2نوری، خود طایفه اصلی است.
3دل‌جمع، خود طایفه اصلی است.
4دل‌بیانی، خود طایفه اصلی است.
5کلان زیی، خود طایفه اصلی است.
6خوردک زیی، خود طایفه اصلی است.

قبیله قبتستان
ویرایش
قبتستان پسر بابه بهسود است؛ او ۸ پسر دارد:
1دهقان، خود زیرقبیله اصلی است.
2میرشادی‌بیگ، خود زیرقبیله اصلی است.
3میزه، خود زیرقبیله اصلی است.
4کلان زیرده، خود زیرقبیله اصلی است.
5خردک زیده، خود زیرقبیله اصلی است.
6نوروز دارای ۲ زیرقبیله؛ جمبود و بهبود
7راموز دارای ۴ زیرقبیله؛ نظر، لاله‌که، شاهی و پیرمحمد
8دامرده دارای ۵ زیرقبیله؛ نیازمحمد، شادمحمد، آقامراد، زولفی و نکر

نکات مهم قبیله قبتستان
ویرایش
•قبیله قبتستان از هفت قبیله اصلی بهسود و سه قبیله بزرگ حصه دوم بهسود است.
•قبیله قبتستان دارای ۸ تیره و ۱۱ طایفه است.

زردک
ویرایش
زردک پسر بابه بهسود است؛ او ۳ پسر دارد:
1خوات؛ ساکن ولسوالی دایمیرداد
2جرغی؛ ساکن ولسوالی جغتوی وردک
3برجگی؛ ساکن ولسوالی جغتوی غزنی
•قبیله زردک سه تیره اصلی دارد.
•قبیله زردک از هفت قبیله بزرگ بهسود است.

قبیله مرادبیگ
ویرایش
طایفه‌های قبیله مراد بیگ روشن نیست اما هزاره‌های آن گدی و در ولسوالی‌های پغمان و ده‌سبز کابل سکونت دارند. این قبیله از هفت قبیله اصلی بهسود می‌باشد.

قبیله فاضل‌بیگ
ویرایش
طایفه‌های قبیله فضل بیگ روشن نیست اما هزاره‌های آن گدی و در حومه کابل سکونت دارند. این قبیله از هفت قبیله اصلی بهسود می‌باشد.
منبع ‎ #ویکیپدیا

بستهٔ تصویری از ویژه برنامهٔ تجلیل از روز فرهنگ هزاره‌گی در هنرستان ملی پاکستان.ورق بزنید◀    عکس ها: انور سعادت یار
20/05/2023

بستهٔ تصویری از ویژه برنامهٔ تجلیل از روز فرهنگ هزاره‌گی در هنرستان ملی پاکستان.
ورق بزنید◀


عکس ها: انور سعادت یار

هنر و فرهنگ نبض زندگی ملت ها است. فرهنگ هزاره ها در بین تمام ملت های دنیا یک از قشنگترین فرهنگ ها است. ‏19 می روز جهانی ...
19/05/2023

هنر و فرهنگ نبض زندگی ملت ها است. فرهنگ هزاره ها در بین تمام ملت های دنیا یک از قشنگترین فرهنگ ها است.
‏19 می روز جهانی فرهنگ هزاره گی برتمام هزاره های جهان مبارگ وخجسته باد
آنکه بشر را دوست بدارند، فرهنگ را هم دوست خواهند داشت.

18/05/2023
رنگ تاکسی‌های شهری ط. به رنگ پوشش چادری مورد پسند شان. 😂😂😂😂
10/05/2023

رنگ تاکسی‌های شهری ط. به رنگ پوشش چادری مورد پسند شان. 😂😂😂😂

‏160 سال گذشت و باز هم همان خرک و همان درک. ای وطن بد قسمت و بدبخت ما...اینها است که عامل اول و اصلی نسل کشی هزاره ها اس...
02/05/2023

‏160 سال گذشت و باز هم همان خرک و همان درک. ای وطن بد قسمت و بدبخت ما...
اینها است که عامل اول و اصلی نسل کشی هزاره ها است. ما دیدیم و تجربه تلخ نسل کشی را با چشمان سر دیدیم. هر انتحاری که می شد یک آوغان/ یک پشتون بمب درکمرش بسته می کرد...
‎ pic.twitter.com/xufUmXyd7R‎‎

01/05/2023

این همه سوالات بدون جواب و ذهن یک هزاره جواب می خواهد.

‏نام گذاری روز ۱۹ می، روز فرهنگ هزاره ها را جهانی میسازیم. ‎  .
27/04/2023

‏نام گذاری روز ۱۹ می، روز فرهنگ هزاره ها را جهانی میسازیم.
‎ .

نخستین خلبان زن افغانستان/ هزاره که پس از روی کار آمدن طالبان، شغلش را از دست داد، آواره شد و حالا در اروپا خلبانی می‌کند.

نشریه تورنتو استار، در مطلبی نوشته که محدثه میرزایی در روز سقوط کابل به دست طالبان در ۲۴ اسد ۱۴۰۰، کابل را به مقصد کی‌یف ترک کرد و دیگر اجازه بازگشت نیافت.

This is Samira, and this is her story.Samira is an Iltalian girl that loves Hazaras. She is well educated and already kn...
24/04/2023

This is Samira, and this is her story.
Samira is an Iltalian girl that loves Hazaras. She is well educated and already knows lots of facts about Hazaras under Persecutions and Genocide.

Samira is her Hazaragi name, that means a women like wheat, or a women like wheat that can be the top reason for humanity to stay alive. She is now so very active on Twitter and writing for Hazaras for

"My heart feels this even my blood isn't hazara. In Italy there are women and people who live with passion the Hazaristan." These words are so powerful for me to hear from a other Hazara girl like Samira. Hazaras are all proud of her, proud nation that can get a heart from a girl that has nothing to worry about, while she thinks about Hazaras. These very first words helped me to focuse more about my goals that is working for Hazaras.

During the conversation, I talked about my story, my friends that we lost them in a su***de during a movement in 2018, our team and 7 years working for Hazaras human. Her words were so very powerful as I felt that my heart could realize that how kind she is, and how her words were relief to me in this crisis term of my life while my live does not matter." Aziz biraar, I read every single word. Do not give up, your live matters." She said.

Hazaras need Samira and the people like her for introducing the proud Hazaras for world that is a pride nation for keeping Afghanistan is track while Taliban introduce Afghanistan as a terrorists land. Hazaras still try to cover this and show the world that still Afghanistan is breathing. She can talk to world like for Hazaras.

Believe me or not, after 7 years all dedicated my entire life for Hazaras, for injured Hazaras, for children in streets, for homelees Hazaras human, for all nation, while I left everything behind and left the country, I could feel that no one is out there in country for taking care of children in streets, injured bodies, families that were and are under poverty line, how

This is Samira, and this is her story.
Samira is an Iltalian girl that loves Hazaras. She is well educated and already knows lots of facts about Hazaras under Persecutions and Genocide.

Samira is her Hazaragi name, that means a women like wheat, or a women like wheat that can be the top reason for humanity to stay alive. She is now so very active on Twitter and writing for Hazaras for

"My heart feels this even my blood isn't hazara. In Italy there are women and people who live with passion the Hazaristan." These words are so powerful for me to hear from a other Hazara girl like Samira. Hazaras are all proud of her, proud nation that can get a heart from a girl that has nothing to worry about, while she thinks about Hazaras. These very first words helped me to focuse more about my goals that is working for Hazaras.

During the conversation, I talked about my story, my friends that we lost them in a su***de during a movement in 2018, our team and 7 years working for Hazaras human. Her words were so very powerful as I felt that my heart could realize that how kind she is, and how her words were relief to me in this crisis term of my life while my live does not matter." Aziz biraar, I read every single word. Do not give up, your live matters." She said.

Hazaras need Samira and the people like her for introducing the proud Hazaras for world that is a pride nation for keeping Afghanistan is track while Taliban introduce Afghanistan as a terrorists land. Hazaras still try to cover this and show the world that still Afghanistan is breathing. She can talk to world like for Hazaras.

Believe me or not, after 7 years all dedicated my entire life for Hazaras, for injured Hazaras, for children in streets, for homelees Hazaras human, for all nation, while I left everything behind and left the country, I could feel that no one is out there in country for taking care of children in streets, injured bodies, families that were and are under poverty line, however, now I am so very happy, al least we can find some other kind hearts that dedicate their life for Hazaras. "Of course will be a large part dedicated to Hazaras." She said these amazing words to me and once more time, I felt I am alive, I am dedicated to Hazaras.

Hazaras are the very nice people around the world, nations across the world, people in coutries have to recognize that this nation is not Afghan, we call Taliban and their nation Afghan. We all are writing on Twitter that Hazaras are not Afghan. "I had, maybe you remember my Tweet, ....I had a relationship with a Hazara boy."

I do not want to figure out that is their reason for breaking up, but I do want to mention that other parts of outcome falling in love with Hazaras. She wrote that:" I'm not the same since that moment..... I saved my love for Hazaristan and hazara."

Hazara community need you all to take care of this nation. Truth be told, even United Nations do not want to take care of Hazaras. Still we can find hope, we can find future. "I tried and trying to live and take care of his communitity." She wrote it.

"the most beautiful thing he could do is somehow bring me here, or rather, my love brought me here. Now I have all of you. A family wondering who this girl is so loving and so in love with Hazaristan. I understand that it is not so easy to understand. I was no longer able to start over, to hope for myself, to "be useful" to myself. But I have tried at least to be of use to you. I'm scared a little. I'm scared that they never will understand totally."

Dear Samira or that Tee phoenix of Bamiyan, we all heared your nice aim. We all heared your kind heart, for all Hazaras this is the most out standing and the most beautiful thing that we see a girl that has no need to us, dedicated her pen to Hazaras. Now a days, she is struggling with Covid_ 19, we all hope that she gets back to her normal life as soon as possible. We all are parying for her. We all thank her, we all really appreciat her.

From centries ago, while Hazaras wanted to get united, all of them by the name of our country men, attacked on Hazaras l...
21/04/2023

From centries ago, while Hazaras wanted to get united, all of them by the name of our country men, attacked on Hazaras land, we call it Hazaristan. They started genocide, and so far, they are continuing killing Hazaras. We want world, United Nations, to . We have this right to live our life in peace.

هر جوان هزاره نیاز دارد چند دقیقه وقت گذاشته این مقاله آقای مهرجو را بخوانند. خیلی حرف های نا گفته و پنهان را ذکر کرده ا...
17/04/2023

هر جوان هزاره نیاز دارد چند دقیقه وقت گذاشته این مقاله آقای مهرجو را بخوانند. خیلی حرف های نا گفته و پنهان را ذکر کرده است.

"مزاری و دعوت به خویشتن خویش؛ عنوان مقاله ای امسال من است که با اندک تفاوت در مراسم سالگرد شهید مزاری در دو شهر واشنگتن دی سی و واشنگتن استت خوانده شده است.
----------------------------------------------------------
بعد ربع قرن سخن گفتن از شهید مزاری کمی سخت و سنگین است بخصوص که در این سال‌ها به همت مردم بیدار وآگاه مان بی‌شمار همایش و سمینار و جلسات مدرن و سنتی در تولد و شهادت بابه گرفته شده است و اندیشمندان زیادی دراین خصوص حرف زده‌اند، تحلیل کردند و تحقیق‌های بسیاری نیز ارائه و عرضه نمودند با این وجود زندگی بابه سرشار از فکت و سوژ‌های مهم است که تا اکنون به خوبی واکاوی نشده است.
منتهی من اما احساس می‌کنم هزاره‌ها بعد از شهادت بابه مزاری درگیر ادبیات احساسی و عاطفی شدند تا خلق ادبیات استراتژیک سیاسی. حس می‌کنم ما در مواجه با روزگار که شهید مزاری در آن زندگی و مبارزه می‌کرد دچار نوعی شاعرانگی شدیم و به جای برجسته کردن سخنان مهم او بلبوردهای خیابانی بزرگی با مصرع "به آفتاب سلامی دوباره خواهیم کرد" طراحی و نشر و پخش کردیم و به جای ادای اصل کلمات و جملات و مطالبات او، درگیر استعاره و ایهام و اشاره شدیم و گاهی هم دچار نوع توهم یا هم وضعیت خلسه گونه ای و در چین و چروک و پهنای پیشانی بابه غرق شدیم و فراموش کردیم او چه درس‌هایی برای تاریخ داشت و بدین سان روزگار را به شب رساندیم.
در مواردی دیگر و به زعم من خطای دیگر، ما با گم کردن راهی که شهید مزاری برای مان ترسیم کرده بود دچار نوع ادبیات حماسی-مذهبی شدیم و خیلی از ستادهای شهید مزاری از 22 حوت عاشورای دیگر با ادبیات درخورش خلق کردند و به جای تحلیل وضعیت، خواسته‌ها و اصرار شهید مزاری بر آن خواسته‌ها، روضه خواندیم و تلاش کردیم مردم را بگریانیم و غمی در تقویم غمبار مردم مان اضافه کنیم.
مهمتر از همه، تا کنون گروهی نیامده است که مجموعه افکار و مطالبات و عملکردهای مزاری را به استراتژی عملیاتی برای مردمان و سران ما تبدیل کند، قسمی که عقب‌گرد از آن ممکن نباشد، مثل گفتمان مهم هویت که مزاری در جایی به آن رسید و با عبور از مذهب بر هویت تاکید داشت و می‌گفت در افغانستان شعار ها مذهبی است و عملکرد‌ها نژادی.
1.

هر جوان هزاره نیاز دارد چند دقیقه وقت گذاشته این مقاله آقای مهرجو را بخوانند. خیلی حرف های نا گفته و پنهان را ذکر کرده است.

"مزاری و دعوت به خویشتن خویش؛ عنوان مقاله ای امسال من است که با اندک تفاوت در مراسم سالگرد شهید مزاری در دو شهر واشنگتن دی سی و واشنگتن استت خوانده شده است.
----------------------------------------------------------
بعد ربع قرن سخن گفتن از شهید مزاری کمی سخت و سنگین است بخصوص که در این سال‌ها به همت مردم بیدار وآگاه مان بی‌شمار همایش و سمینار و جلسات مدرن و سنتی در تولد و شهادت بابه گرفته شده است و اندیشمندان زیادی دراین خصوص حرف زده‌اند، تحلیل کردند و تحقیق‌های بسیاری نیز ارائه و عرضه نمودند با این وجود زندگی بابه سرشار از فکت و سوژ‌های مهم است که تا اکنون به خوبی واکاوی نشده است.
منتهی من اما احساس می‌کنم هزاره‌ها بعد از شهادت بابه مزاری درگیر ادبیات احساسی و عاطفی شدند تا خلق ادبیات استراتژیک سیاسی. حس می‌کنم ما در مواجه با روزگار که شهید مزاری در آن زندگی و مبارزه می‌کرد دچار نوعی شاعرانگی شدیم و به جای برجسته کردن سخنان مهم او بلبوردهای خیابانی بزرگی با مصرع "به آفتاب سلامی دوباره خواهیم کرد" طراحی و نشر و پخش کردیم و به جای ادای اصل کلمات و جملات و مطالبات او، درگیر استعاره و ایهام و اشاره شدیم و گاهی هم دچار نوع توهم یا هم وضعیت خلسه گونه ای و در چین و چروک و پهنای پیشانی بابه غرق شدیم و فراموش کردیم او چه درس‌هایی برای تاریخ داشت و بدین سان روزگار را به شب رساندیم.
در مواردی دیگر و به زعم من خطای دیگر، ما با گم کردن راهی که شهید مزاری برای مان ترسیم کرده بود دچار نوع ادبیات حماسی-مذهبی شدیم و خیلی از ستادهای شهید مزاری از 22 حوت عاشورای دیگر با ادبیات درخورش خلق کردند و به جای تحلیل وضعیت، خواسته‌ها و اصرار شهید مزاری بر آن خواسته‌ها، روضه خواندیم و تلاش کردیم مردم را بگریانیم و غمی در تقویم غمبار مردم مان اضافه کنیم.
مهمتر از همه، تا کنون گروهی نیامده است که مجموعه افکار و مطالبات و عملکردهای مزاری را به استراتژی عملیاتی برای مردمان و سران ما تبدیل کند، قسمی که عقب‌گرد از آن ممکن نباشد، مثل گفتمان مهم هویت که مزاری در جایی به آن رسید و با عبور از مذهب بر هویت تاکید داشت و می‌گفت در افغانستان شعار ها مذهبی است و عملکرد‌ها نژادی.
1. اصلی که برای خیلی ها از درجه اهمیت چندم برخور دار بود و من نیز از آن غافل بودم ولی از سالهای 2013 و بعد از اظهارات تنفرانگیز جنرال طاقت و توهین به اقوام افغانستان که بحث هویت برای من معنای جدی تر پیدا کرد و خواسته یا ناخواسته وارد این ماجرا شدم تا همین اکنون که هیچ قانون اساسی نافذ نیست که تمام ساکنان افغانستان را افغان بخواند، ولی شمار زیادی از هزاره‌ها خودشان را افغان می‌دانند، متوجه می‌شویم که ما کنش‌گران و فعالان فرهنگی و اجتماعی چقدر کم گذاشته ایم و از مهمترین اصلی که شهید مزاری برای ما تعریف کرده بود به چه راحتی عبور کرده ایم
این مورد و خیلی از مواردی که در این مقال نگنجد، همه سبب شد که من یکبار دیگر بدون تعبیر و تفسیر اضافی به متن سخنان شهید مزاری برگردم و سخنرانی های شهید مزاری را بار دیگر مرور کنم تا 28 سال بعد از او بیبینم او چه می‌گفت و ما چه کردیم و میکنیم، چه خواست‌هایی داشت و تا کجا روی خواسته‌ها و طرح و برنامه هایش اصرار داشت و مقاومت غرب کابل را دلیل چه بود که درخشان ترین روزهای مقاومت هزاره‌ها را شکل داد و گوش جهانیان را با واژه و ملت و قومی بنام هزاره آشنا کرد و اصرار داشت که ما هزاره ایم. باید خود را بشناسیم و به جهان بشناسانیم. چون شناخت هزاره به شناخت عمق مشکلات و مصایب افغانستان ره می‌برد. جهان مادامی که هزاره را درست نشناسد، واقعیت افغانستان را درک نمی‌کند. زیرا ما درونی‌ترین لایه مناسبات قدرت در افغانستان و رکن محذوف آن هستیم که همواره سرکوب و انکار شده‌ایم. کنارزدن لایه‌های انکار دشوار اما شدنی است.
پیش از آن به جا میدانم با استناد به کلام دیگری از شهید مزاری که میگفت " حق خواستن به معنای دشمنی با کسی نیست" یاد آوری نمایم که تمام اقوام افغانستان اعم از افغان‌ها، تاجیک‌ها ازبیک‌ها و دیگر اقوام محترم افغانستان برای ما قابل احترام بوده و به تعبیر دیگر شهید مزاری همه مردم افغانستان تاجیک باشد، افغان باشد، ازبیک باشد یا ترکمن همه برادران ما و برابر با ماست.
در استانه 28مین سالگرد شهادت بابه مزاری که سخنرانی‌های رهبر شهید را مرور می‌کردم تا متن این سخنرانی را تنظیم و ترتیب کنم به موارد زیادی از گفته‌های شهید مزاری رسیدم که وقتی اقوام افغانستان را نام می‌برد هزاره و تاجیک و افغان و ازبیک میگوید. وقتی خودش را با سرزمین افغانستان پیوند میزند هم میگوید ما مردم افغانستان که من به دلیل محدودیت زمانی و اندازه مشخصی که میتوانم حرف بزنم به چند پاراگراف محدود از سخنان شهید مزاری بسنده میکنم.
شهید مزاری در یکی از سخنرانی‌های خود در خزان 1371 در کابل در قسمت رعایت حقوق همه‌ی ملیت‌ها چنین میگوید که من نقل به مضمون میکنم:
"ما مردم افغانستانیم، هیچ نژادی را نمیخواهیم نفی کنیم، ترکمن است، هزاره است، تاجیک است، افغان است ایماق است ودیگر اقوام هستند، همه ای آن‌ها بیایند در این مملکت برادروار زندگی کنند و هرکس به حقوق شان برسند و هرکس درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرد، این حرف ماست. اگرکسی بیاید و نژاد خود را حاکم بسازد، دیگران را نفی بکند، این فاشیستی است. این خلاف رسوم بین المللی است". (1)
2. این پاراگراف از سخنان شهید مزاری دارای کلید واژه های مهم و استراتژیک است است که احتمالا سال‌ها از کنارش به سادگی عبور کرده ایم.
خوب دقت کنید که شهید مزاری نمی‌گوید که ما افغان هستیم بلکه میگوید ما از افغانستان هستیم و به خوبی و با درک کامل دارد به من و شما و تاریخ میگوید که لزوما هرمردمی که در افغانستان زندگی می‌کند "افغان" نیستند.
وی در ادامه میگوید: ما هیچ نژادی را نفی نمی‌کنیم و تاکید می‌کند او ترکمن باشد هزاره باشد تاجیک باشد افغان یا ایماق و دیگر اقوام باشد.
این بخش از سخنان شهید مزاری نیز به خوبی مرز میان هزاره و افغان را مشخص می‌کند، او با حفظ احترام به اقوام دیگر تذکر میدهد که اگر کسی بیاید و نژاد خود را حاکم بسازد فاشیستی است و خلاف عرف بین الملل.
شهید مزاری در ادامه ای یکی دیگر از سخنرانی‌هایش میفرماید:
این افتخار بزرگ است برای شما. هرمردم، هر ملت و هر تنطیم سیاسی باید به مسئله خودش فکر کند. برای کس دیگر فکر کردن غلط است. ما با همه تنظیم ها سر جنگ نداریم و می خواهیم دوست باشیم. با همه ملت ها سر دشمنی نداریم و دوست هستیم. وحدت ملی را ما در افغانستان یک اصل می دانیم. چرا ما این مسئله را نگوییم که دیگران در کنار ما باشد خوب است؟ و یا ما در کنار کی باشیم، خوب است. مردم ما مردم سرفرازیست که می خواهد با همه ملیت ها با برادری زندگی کند. چه افغان باشد، تاجیک باشد، ازبیک باشد، همه برادر اند و حقوق مساوی دارند.
هرچند که این یک بحث ثابت شده ای تاریخی است که سراج به خوبی روایت کرده است آنجاهایی که میگوید لشکر افغان برهزارها یورش برد و در جلد چهارم سراج التوارخ بخش اول صفحه ۲۸۴ می‌نویسد:
"...به اعتبار مهر او به مٌهر مهر آثار پادشاهی رسانید که که املاک مردم هزاره را از یک سر به مردم افغان داده در بین محل و موقعی به مردم هزاره نگذارد که هزاره اقامت ورزد تا جایی که مردم مهاجر افغان برسد."
این روایت سراج به صورت واضح حتی از لشکر مهاجر افغان یاد می‌کند. با این وجود در ادامه تاریخ شهید مزاری همواره و هرجایی که قرار باشد خودش را با کشوری پیوند بزند میگوید ما مردم افغانستان و وقتی هم اقوام را با نام و نشان یاد کند مشخص هزاره، تاجیک، افغان=با پشتون یاد میکند تا با این تیز بینی و هوشیاری چند کار را همزمان کرده باشد.
۱- در جنایات بی‌شماری افغان‌ها که از بدو تولد افغانستان تا اکنون کرده اند هزاره‌ها را شریک جرم نکرده باشد.
۲- وظیفه تاریخی خود بعد کاتب را به درستی انجام داده باشد و زحمات و رنج و مشقتی که کاتب متحمل شده بود را با اظهارات ناسنجیده به باد فنا نداده باشد. کاری که شماری ازما انجام میدهیم و نشان میدهیم که تاریخ نخواندیم و اهمیت موضوع را به خوبی درک نکرده ایم.
۳- تاریخ تحریف نشده باشد، تا دوصدسال بعد که همه به تاریخ پیوسته ایم جای ظالم و مظلوم و خادم و خائن در کتاب های تاریخ عوض نشده باشد، که مشخص باشد چه مردمانی افغان اند و با چه رویکرد تاریخی ای وهزاره کی‌هایند و چه سرگذشت تلخ تاریخی را پشت سر گذاشتند و به چه سختی و تلخی و ققنوس وار سربلند کردند و تا اینجای تاریخ آمده اند.
۴- و با عبور از گفتمان شیعی و تاکید برنص صریح هزاره و تکرار و باز تکرار آن قباحت و شرم تاریخی آن را شکسته باشد تا در ادامه تاکید کرده باشد که " من نمیخواهم دیگر هزاره بودن در افغانستان جرم باشد".
آری مزاری تاریخ را خوانده بود و می‌دانیست که حکومت‌های توتالیتر یا همان حکومت های تمامیت خواه با این قوم و ملت و مردم چه کار کرده است و سال‌ها جنگ روانی چه قربانی‌های از این مردم گرفته است، او میدانست که توتالیتریسم قومی در صد سال گذشته چگونه تلاش کرده است که پروژه یکسان سازی را تطبیق و تلاش کرده اند ویژگی‌های هویتی و فرهنگی هزاره را از آنان گرفته در پایان صدسال سکوت هزاره گفتن جرم شده و ننگ پنداشته می‌شود در حدی که خود هزاره‌ها نیز از آن فرار می‌کنند، پروژه یکسان سازی ای که با ماده چهارم قانون اساسی دوره جمهوریت یکبار دیگر بر مردم غیر افغان تحمیل شد. همان ماده ای که میگفت تمام ساکنان افغانستان است الزاما و حتما افغان است. یکسان سازی که هانا آرنت از ویژگی‌های حکومت‌های توتالیتر میداند.
درد اما این است کمتر کسی حاضر شد اصل پیام مزاری را قرائت و متن سراج را به خوانش بگیرد و کمتر کسی حاضر شده است جزئی از قشر خاکستری ای نباشد که توتالیتریزم را تغذیه میکند و همین سبب شده است که خیلی‌ از هزاره‌ها اکنون و بعد سال‌ها هنوز نام تیم‌های ورزشی شان Afghan football federation است و نه جای دور همین شهر بفالوی نیویورک که خودم زندگی میکنم نام کمیونیتی اش Afghan new generation است و همین دیروز پریروز دیدم که جشنواره شهر ملبورن استرالیا که 99 در صد شان را هزاره‌ها تشکیل می‌دهند به عنوان انجمن افغان‌های ویکتوریا تبلیغ می‌شود و فرهنگی‌های ما در گفتگو با رسانه‌ها و نشست‌ها و سمینار‌ها با بی‌خیالی از کنار واژه هزاره گذشته خود را افغان میخوانند. وقتی دیدم در جایی مثل استرالیا که حکومت هزاره‌ها را به رسمیت شناخته و از افغانیت کرده هزاره شناخته‌شده‌تر است با درد و اندوه خیلی از تیم‌های ورزشی پسوند افغان دارند و شماری از نهاد‌های فرهنگی و اجتماعی با شناسه افغان فعالیت می‌کنند احساس کردم ما به عنوان پیروان شهید مزاری در بیداری اجتماعی کوتاهی کردیم و گاهی که نمیتوانم یک جوان هزاره و رهرو شهید مزاری را قناعت دهم که تو افغان نیستی و افغان‌ها یک کتله خاص از مردم افغانستان است به این نتیجه می‌رسم که ما نتوانیستیم پیام تاریخی شهید مزاری را به نسل بعد از مزاری منتقل کنیم.
اجازه دهید گفته ای دیگری از شهید مزاری را نیز به عنوان یک تذکر تاریخی اینجا بخوانم.
بابه مزاری در یکی دیگر از سخنرانی‌ها خود می‌گوید "... این مساله که ما طی سه صد محکوم بودیم در تاریخ افغانستان محو شده بودیم و کسی ما را با هویت هزاره قبول نداشت و هزاره گفتن و هزاره بودن در این مملکت به زعم بعضی‌ها ننگ بود، امروز الحمدلله از بین رفته و مردم ما این افتخار را دارند که با پای برهنه و دست خالی به چهارده سال مبارزه ای آشتی ناپذیر علیه دشمن ادامه دادند. (2)
سخنان شهید مزاری را که مرور کنیم در کمتر جای او به هزاره‌ها هویت مذهبی میدهد، او با وصف اینکه گفتمان هزارگی و تاکیدش بر هزاره بودن تیغ دشمنان درون تشکیلاتی و بیرون تشکیلاتی اش را دسته دار تر و تیز تر می‌کند شیعه را وصف برهزاره قرار داده و اکثرا از هویت هزارگی استفاده می‌کند تا از آنچه در تاریخ شکل گرفته قباحت زدایی کند مثل آنچیزی که شما در میان سیاهان آمریکا شاهد هستید.
او میخواست از شرق تا غرب و شمال تا جنوب افغانستان بداند که ملت قاطع و راسخی است بنام هزاره که مدعی 25 فیصد نفوس در افغانستان است و تا وقتی که سرشماری دقیق صورت نگرفته است سهم کاملش را میخواهد و با توجه به شعاع وجود و نفوذ و نفوس شان میخواهند در اصل تصمیم گیری در افغانستان مشارکت داشته باشند.
مزاری با حفظ همین گفتمان میخواست گوش جهانیان را نیز با واژه " هزاره " آشنا کند که هم خطر حذف و تراژدی نظیر زمان عبدالرحمان به حداقل رسیده باشد و هم مردم دنیا و دولت‌های خارجی چنین مردمی را به رسمیت شناخته و در مطالعات و معادلات و معاملات خود بگنجانند که بخشی از آن مبارزات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با تثبیت نفوس هزاره‌ها و سهم شان در قدرت در کنفرانس بن محقق شد هرچند نه صد در صد.
شاید مقایسه و نتیجه گیری موردی از گفته‌های شهید مزاری از حوصله این بحث خارج باشد و زمان بیشتری را می‌طلبد ولی بصورت کلی اگر نتیجه گیری کنیم به مقدمه سخنان من می‌رسیم که ما از رهنمودی که شهید مزاری برای مان مشخص کرده بود بسیار فاصله گرفته ایم و سالانه ده‌ها همایش و مراسم و سمینار میگیریم و با تعارف و تقیه آن قسمت از سخنان شهید مزاری را برجسته می‌کنیم که گفته بود " ما وحدت ملی را اصل میدانیم "
این در حالی است که شهید مزاری اگر از وحدت ملی سخن گفته از عدالت اجتماعی هم سخن گفته، از مشارکت عادلانه در قدرت هم سخن گفته از توزیع عادلانه امکانات هم سخن گفته، از هویت مستقل هم سخن گفته.
در چند سال گذشته اگر گاهی و جایی مطرح می‌کردیم که الزاما هرکس در افغانستان زندگی می‌کند افغان نیستند شماری فورا ادم را ارجاع میدادند به ماده چهارم قانون اساسی افغانستان که میگفت تمام باشندگان افغانستان افغان هستند، حالا اما که دیگر آن قانون نافذ نیست چه ؟ چرا شماری تا هنوز خود شان را افغان می‌خوانند مگر غیر این است که افغان همان اوغان و به اصطلاح هزارگی اوغویه که مترادف واژه پشتون است همان‌ها که 63 در صد مردم و نیاکان مان را کشتند، سرزمین‌های حاصلخیز مان را غضب و زنان و دختران مان را به بردگی بردند و در کنار خیابان و روی پل و پلچک‌های کابل گاهی به بدل فقط یک افغانی فروختند، همان‌های که کابوس شب‌های من و شما بود و مادران مان وقتی ما را به سکوت دعوت میکرد میگفت گریه نکن که اوغو میایه همان‌های که همین الان زالو وار برسرنوشت انسان افغانستانی خیمه سیاهی پهن کرده است و افغانستان را به زندان بزرگی تبدیل کرده است که قیمت یک جلد پاسپورت برای فرا از آن گاهی بین 5 تا ده هزار دالر می‌رسد.
گاهی به خو برگشتیم که در قانون اساسی که فقط همین مورد قانون نبود، که در همان قانون اساسی، افغانستان دو زبان رسمی داشت و اتفاقا زبان اداری ورسانه ای افغانستان فارسی بود و مراودات روزه مره به زبان فارسی انجام می‌شد ولی در سرود ملی یک کلمه فارسی به کار نرفته بود، گذشته از آن مگر هرچیزی که در قانون اساسی یا فرامین حکومتی آمد قابل احترام است..؟ مگر یادمان رفته که همین لشکریان عبدالرحمان با فرمان رسمی وحکومتی بر هزاره‌ها یورش برد و به گواه تاریخ از 1880 تا 1901 جان هزاره‌ها در کف دست افغان‌ها بود وهرآن و لحظه ممکن بود تصمیم بگیرد نزدیک ترین هزاره اطرافش زنده نباشد و نبود.
وانگهی در چندسالی که افغانیت بر ما تحمیل شده بود و کارمندان حکومت یا کسانی که چشم داشتی به کار حکومتی داشتند حق و نا حق خود شان را افغان می‌خواندند چه امتیازی از آن کمایی کردند، مگر غیر این بود که وقتی در میادین ورزشی و مسابقات بین المللی مدال می‌آوردیم و یا برنده جایزه ای می‌شدیم ونمره اول دانشگاه‌های داخلی و خارجی میشدیم افغان بودیم ولی وقتی پای تقسیم امتیاز وقدرت و ثروت وامکانات می‌شد یکی هزاره بود و یکی تاجیک و دیگری ازبیک وغیره.
بگذارید صریح بگویم: افغان بودن یک سند بیشتر نداشت: قانون اساسی ظالمانه دوره جمهوریت که طالبان آن را ملغا کرد ولی قابل درک است که انسان گیر مانده در بند طالب و سیستم افغانیزه شده در درون افغانستان به شکلی هنوز خودش را افغان بخواند ولی من و مایی که در امریکا و کانادا و استرالیا و حتی ایران و پاکستان هستیم هیچ موجه نیست که خود را افغان خوانده و نهاد و سازمان های خود را پسوند افغانی بدهیم. که برعکس هزاره‌های بیرون افغانستان تلاش کنند در قدم اول هزاره باشند و بعد هزاره همانجا باشند بخصوص هزاره‌های مقیم آمریکا وظیفه دارند با هویت خودشان ظهور و بروز یابند وبا همین نام و عنوان در سرشماری ها و کمپاین ها شرکت نموده تعهد کنند که برای آرامش روح شهید مزاری و همراهانش و تمام قربانیا مسیر مقدس عدالت خواهی از ارزگان و زمین داور گرفته تا یکاولنگ و قزل آباد و افشار و دهمزنگ که همه ای مان هزاره باشیم، تلاش کنیم دیتابیس و دیوان و دستک ایالات متحده آمریکا را با این نام آشنا کنیم و اگر فرصتی داشتیم از رنجی که بر ملت و مردم ما رفته است نیز بگوییم.
اجازه میخواهم با استفاده از همین تریبون به عنوان یک سرباز کوچک شهید مزاری به هزاره‌های مقیم در کشور‌های دیگر نیز توصیه کنم هرچند دیر ولی به ندا و دعوت مزاری به خویشتن خویش که همانا هزاره بودن بودلبیک گفته و در سرشماری‌ها وثبت و ارشیو‌ها در کشور شان نیز این مهم را فراموش نکرده وبه جای هویت تحمیلی تلاش کنند خودشان باشند و در ننگ و جنایت تاریخی افغان‌ها شریک نشوند.
سخنانم را با فرازی دیگری از سخنان رهبر شهید به پایان میرسانم.
"... حالا درست است که ما در اینجا کاری نکردیم، جایی را نگرفتیم، حکومت تشکیل ندادیم؛ ولی با مقاومت به برکت جها، فداکاری مردم خود یک عزت و هویت پیدا کردیم و آن عزت است که میگوییم: ما یکی از اقوام افغانستان هستیم، در این خانه مشترک، دیگر هزاره بودن ننگ نباشد، اگر افغان‌ها تاجیک‌ها، ازبیک‌ها و ترکمن‌ها به اسلام فخر می‌کنند ماهم مسلمان هستیم وبه اسلام فخر می‌کنیم؛ اما اگر آنها به نژاد شان فخر میکنند ما هم یک نژاد هستیم و به نژاد خود فخر می‌کنیم.
مهرجو با مهر.

Address

London

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when Republic of Hazaristan جمهوری هزارستان posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Contact The Business

Send a message to Republic of Hazaristan جمهوری هزارستان:

Videos

Share

  • 457Games

    457Games

    92 the larches, Palmers Green

Other News & Media Websites in London

Show All

You may also like