پیمان پرودکشن

پیمان پرودکشن Sada E Haq

در این روز ها فرصت ها برای جبران گناهان و کسب رضایت الله متعال خیلی زیاد اند👇آنها را از دست ندهید .
25/04/2022

در این روز ها فرصت ها برای جبران گناهان و کسب رضایت الله متعال خیلی زیاد اند👇
آنها را از دست ندهید .

سید الاستغفار بسم الله الر حمن الر حیم(( الهم أنت ربی لا إله إلا انت، خلقتنی و أنا عبدک، و أنا علی عهدک و وعدک ما استطعت...
27/03/2022

سید الاستغفار
بسم الله الر حمن الر حیم
(( الهم أنت ربی لا إله إلا انت، خلقتنی و أنا عبدک، و أنا علی عهدک و وعدک ما استطعت، أعوذ بک من شر ما صنعت، أبوء لک بنعمتک علی، و ابوء بذنبی فاغفر لی فإنه لا یغفر الذنوب إلا انت ))
الهی! تو پروردگار من هستی، جز تو معبود دیگری نیست، تو مرا آفریدی، و من بنده تو هستم، و بر پیمان و وعده ام با تو در حد توان خود پایبندم، و از شر آنچه که انجام داده ام به تو پناه می برم، به نعمتی که به من اعطا فرموده ای، اعتراف می کنم، و به گناهانم اقرار می نمایم، پس مرا ببخشای، چرا که جز تو کسی گناهان را نمی بخشاید.

29/12/2021

سورة النحل 36
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ
ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستاده‌ایم و محتوای دعوت همه‌ پیغمبران این بوده است که الله را بپرستید و از طاغوت (شیطان، بتان، ستمگران، و غیره) دوری کنید
بارک الله فیکم

اگر کمک نمیکنی و دل سنگ داری پس خریداری کن(اینها را):فرش و ظرف کاسه دارم میخریجفت کفش کهنه دارم میخریچیزی به خوردن ندارم...
29/12/2021

اگر کمک نمیکنی و دل سنگ داری پس خریداری کن(اینها را):
فرش و ظرف کاسه دارم میخری
جفت کفش کهنه دارم میخری
چیزی به خوردن ندارم هم‌وطن
کودک یک سال دارم میخری
بهر نان یک شب اولاد خویش
آنچه را در خانه دارم میخری
تا نجات از مرگ کند اولاد من
دختر چون لاله دارم میخری
جای چای صبح و صبحانه رفیق
خون دل در پیاله دارم میخری
فقر تنگ دستی مرا مجبور کرد
شمله‌ای مردانه دارم میخری
در بساطم نیست چیزی هم‌وطن
سوز و آه و ناله دارم میخری
گر بهشت خواهی در همسایه زن
من بهشت در خانه دارم میخری
ثانی امد حج به درب منزل‌ات
کعبه‌ای در سینه دارم میخری

24/12/2021

رمضان المبارک
آیا دقت کرده اید؟!
به رمضان المبارک بخیر 98 روز ها باقی مانده الله رب العزت به برکت رمضان در وطن ما همه مشکلات مادی ومعنوی را حل فرموده وهمه مسلمین را در امن وامان صلح ورفاه وتقوا داشته باشد واین زمستان را بر نیازمندان آسان بگرداند
"اللهمَّ بَلِّغْنَا رَمَضَانَ لا فَاقِدِينَ وَلَا مَفْقُودِينَ".

زندگی نامه امام ابو حنیفه، از پیدایش تا وفات:سال تولد امام ابوحنیفه (رح) ۸۰ھ است اسم مبارک شان نعمان و کنیت شان به ابوحن...
15/12/2021

زندگی نامه امام ابو حنیفه، از پیدایش تا وفات:

سال تولد امام ابوحنیفه (رح) ۸۰ھ است اسم مبارک شان نعمان و کنیت شان به ابوحنیفه (رح) شهرت دارد.

سلسله نسب امام ابو حنیفه(رح):

نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه یا مرزبان، عجمی النسل و از دیار پر افتخار افغانستان می باشد.
خطیب بغدادی(رح) از نواسه امام ابو حنیفه اسماعیل (رح) روایت می کند: که اسماعیل شجره خود را طوری بیان فرمود: اسماعیل بن حماد بن نعمان بن ثابت بن زوطی بن ماه است، جدم نعمان (رح) درسال۸۰ھ در خلافت عبدالملک بن مروان تولد یافته است پدر جدم ثابت در ایام صباوت خویش بشرف لقاء حضرت علی (رض) نیز پیوسته و اونها درحق شان دعا خیر فرموده.

امام ابو حنیفه تابعی است:
تابعی کسی را میگوید که با صحابه رسول الله ﷺ ملاقات و دیدار نموده باشد؛
امام علامه نووی (رح) شارح صحیح المسلم، علامه ذهبی (رح)، حافظ حجر عسقلانی (رح)، خطیب البغدادی (رح)، علامه سمعانی مصنف کتاب الانساب (رح)، زین الدین عراقی (رح)، سخاوی (رح)، ابوالمحاسن دمشقی (رح)، حماد (رح)؛ می نویسند:
شکی نیست که امام ابو حنیفه (رح) در سنه ۸۰ھ تولد شده و در آن ایام بسیاری از صحابه رسول معظم اسلام ﷺ حیات بودند و ابوحنیفه با بسیاری از صحابه رسول الله ﷺ ملاقات شرف حاصل نموده و در تابعی بودن امام ابوحنیفه هیچ شکی نمیباشد، اختلاف فقط در روایت است نی در رویت.
صحابه کرام (رض) که امام ابو حنیفه ملاقات نموده است:
(1) حضرت انس بن مالک(رض)
(۲)عبدالله بن اوفی (رض)
(۳حضرت طفیل (رض)
وغیره صحابه کرام که به روایات مختلف تا ۸۰ تن می رسد. (مقدمه ابن صلاح)

محدث بودن امام ابوحنیفه(رح):

ابو الحفص کبیر در کتاب خود می‌نویسد:
ابوحنیفه (رح) کم از کم از چهار هزار محدث روایت کرده است.
این امر چندان مبهم و پیچیده نیست چون علامه سخاوی (رح) در فتح المغیث به شمار کردن این محدثین پرداخته و نام های شانرا را ذکر نموده.
حافظ ابو المحاسن الشافعی (رح) در کتاب خود عقود الجمان تعداد محدثین و اساتیذ امام صاحب (رح) را سه صدتن ذکر و قید قلم نموده است.
تاریخ مختصر بغداد، تهذیب الکمال، تذکرة الحفاظ، تهذیب الاسماء واللغات، ملخص طبقات حافظ، تهذیب التهذیب، انساب سمعانی، موطا امام محمد، کتاب الاثار امام محمد، اینها همه به روایت محدث بودن امام ابو حنیفه(رح) و اخذ احادیث از محدثین مشهور وثقه که تعداد شان به هزاران می رسد تاید می کنند.

اولاد امام ابو حنیفه(رح):

اولاد حضرت امام ابو حنیفه به روایت نواسه و پسر شان حماد (رح) و اسماعیل(رح) چنین است؛ امام ابو حنیفه فقط یک پسر داشت بنام (حماد) که از مشهور ترین علماء عراق و عصر خود محسوب می شود که در سنة ۱۷۶ھ وفات نموده و چهار پسر از خود گذاشته است؛ ۱. عمر ۲. اسماعیل ۳. ابوحیان ۴. عثمان.

کنیت امام ابو حنیفه(رح):

کنیت امام ابو حنیفه(رح) به اسم اولاد شان ثابت نبوده و هیچ اولاد شان بنام حنیفه نمی باشد.
بلکه کنیت امام ابو حنیفه(رح) به اعتبار معنی وصفی (ابوالملة الحنیفة) است که خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: "واتبعوا ملة ابراهیم حنیفا"؛
پس کنیت امام ابو حنیفه به اساس همین آیة شریف نام گذاری شده.

تصنیفات امام ابو حنیفه(رح):
(۱) فقه اکبر؛
(۲) العام والمتعلم؛
(۳) مسند؛
(۴) کتاب الاثار؛

◀️ ️فقه اکبر: رساله مختصر در عقاید مسایل طبق عقاید (نسفی و شریفی) و دیگر کتب عقاید میباشد مثل محی الدین بن محمد بهاوالدین سنة۹۵۳ مولوی الیاس بن ابراهیم ایسنوبی مولوی احمد بن محمد المغادی حکیم اسحاق شیخ اکمل الدین ملاعلی قاری؛

◀️ العالم والمتعلم: رساله ایست که بیشر شاگردان امام صاحب انرا نقل نموده است.

◀️ مسندات: مسندات امام ابوحنیفه (رح) را ابو المویلد محمد بن محمود الخوارزمی المتوفی سنه ۶۶۵ھ است زمانی جمع آوری کرد که سفر به شام داشت و بعضی از اجهال شامی مانند اجهال امروزی وهابیون میگفتند که امام صاحب از خود هیچ اثری ندارد پس خواستم آثار ابوحنیفه (رح) را جمع آوری کنم:
(۱) مسند امام ابوالقاسم طلحه بن محمد بن جعفر شاهد؛
(۲) مسند حافظ ابوالحسن محمد بن المظفر بن موسی بن عیسی؛
(۳) مسند حافظ ابو نعیم الاصفهانی؛
(۴) مسند حافظ ابو عبدالله بن محمد بن یعقوب الحارثی البخاری المعروف بعبدالله؛
(۵) مسند شیخ ابوبکر محمد بن عبدالباقی بن محمد الانصاری؛
(۶) مسند ابو احمد عبدالله بن عدی الجرجانی؛
(۷) مسند امام حافظ عمر بن الحسن الاشنانی؛
(۸) مسند ابوبکر احمد بن محمد خالد الکلاعی؛
(۹) مسند امام احمد؛
(۱۰) مسند حماد بن امام ابو حنیفه؛
(۱۱) مسند آثار امام محمد؛
(۱۲) مسند امام ابوالقاسم عبیدالله بن العومام العدی، حسین بن محمد ابن خسرو بلخی المتوفی سنة ۵۲۳ ھ مسند حفصکی که بروی ملا علی قاری شرح نوشته و مسند امام وردی و مسند ابن البراز بر آنها شرح نوشته و قلمبند نموده است.

کتاب الاثار:
تالیف امام ابوحنیفه (رح) المتوفی سنة ۱۵۰ھ
روایت محمد بن الحسن الشیبانی (رح) المتوفی ۱۸۹ھ است.

کتاب هایکه در شان و سیرت امام ابو حنیفه (رح) نوشته شده است قرار ذیل است:
(۱) عقود المرجان، امام احمد بن محمد طحاوی (رح) المتوفی سنة۳۲۱ھ؛
(۲) قلائد عقود الدرر والعقبان، امام احمد بن محمد الطحاوی (رح)؛
(۳) الروضة العالیه المنفة، امام احمد ابن محمد طحاوی (رح)؛
(۴) مناقب النعمان؛ امام محمد بن احمد بن شعیب (رح) المتوفی سنة۳۵۷ھ.؛
(۵) مناقب النعمان، شیخ ابو عبدالله الضمیری حسین بن علی (رح)؛
(۶) شایق النعمان فی مناقب النعمان، علامة جارالله زمحشری (رح) المتوفی سنة۵۳۸ھ؛
(۷) مناقب النعمان سیرة النعمان، ابوالعباس بن الصلت الحمانی (رح) المتوفی سنة۳۰۸ھ؛
(۸) مناقب النعمان، موفق الدین ابن احمد الملکی الخوارزمی المتوفی سنة ۵۶۸ھ؛
(۹) کشف الاثار فی سیرت النعمان، امام عبدالله بن محمد الحارثی (رح)؛
(۱۰) مناقب النعمان، امام ظهیر الدین مرغینانی (رح) المتوفی سنة۵۰۶ھ.؛
(۱۱) مناقب النعمان، امام محمد بن محمد الکروری (رح)؛
(۱۲) کتاب الانتهاء فی مناقب الثلاثة الفقهاء قاضی بن عبدالله المتوفی سنة ۴۶۳ھ فی مناقب ابوحنیفه (رح) امام مالم(رح) امام شافعی(رح)؛
(۱۳) مناقب النعمان، ابوالقاسم بن کاس؛
(۱۴) مناقب النعمان، ابوالقاسم بن عبدالله بن محمد المعروف بابن ابی العلوم؛
(۱۵) مناقب الحنفیة وتذکرة الحفاظ، امام ذهبی(رح)؛
(۱۶) المواهب الشریفه المشهور فی تحفة السلطان فی مناقب النعمان؛
(۱۷) بستان فی مناقب النعمان و جواهر المضیه فی طبقات الحنفیة، شیخ محی الدین عبدالقادر القریشی (رح) المتوفی سنه۷۷۵ھ.؛
(۱۸) تبیض الصحیفة، حافظ جلال الدین سیوطی (رح)؛
(۱۹) عقود الجمان فی مناقب النعمان، محمد بن یوسف دمشقی (رح)؛
(۲۰) الخیرات الحسان فی مناقب النعمان، حافظ ابن الحجر المکی(رح)؛
(۲۱) مناقب امام الاعظم (رح) شیخ ابوسعید (رح)؛
(۲۲) رساله فی فضل ابی حنیفة، عتیق بن داود الیمانی (رح)؛
(۲۳) نظم الجمان، شیخ صارم الدین ابراهیم بن محمد بن دقماق المتوفی سنة۸۰۹ھ.؛
(۲۴) مناقب الامام الاعظم، مستقیم زاده سلمان سعید الدین افندی (رح)؛
(۲۵) مناقب الامام الاعظم، مولنا کامی افندی قاضی البغدادی(رح)؛
(۲۶) تحفة الامان فی سیرة النعمان، علامه شبیلی نعمانی(رح)؛
این یک تالیفات اکابرین مشت نمونه خروار است، ورنه هزاران تالیفات موجود است.

تدوین مسایل فقهی امام ابو حنیفه(رح):

امام ابو حنیفه(رح) برای اسباط، استخراج و تدوین فقه اسلامی حلقه را تشکیل داد که بشمول خود امام صاحب، تلامیذ هوشیار ولایق خود را نیز درین حلقه جابجا نمود و به مشوره و تحقیق یک دیگر توانستند که بنیاد فقه اسلامی را نهادینه سازند.
(1) یحیی بن ابی زائد(رح)؛
(۲) حفض بن غیاث(رح)؛
(۳) قاضی ابو یوسف(رح)؛
(۴) داود طائی (رح)؛
(۵) حبان (رح)؛
(۶) مندل(رح)؛
(۷) امام زفر(رح)؛
(۸) قاسم بن معن(رح)؛
(۹) امام محمد (رح)؛
و غیره تلامیذ امام صاحب (رح) که در تدوین فقه با امام صاحب (رح) اشتراک داشتند: که امام طحاوی (رح) به سند متصل از اسد بن فرات روایت می کند، تلامیذ امام ابو حنیفه (رح) که در تدوین مسائل فقه اشتراک و معاونت کرده بودند تعداد شان ۴۰ چهل نفر بود. که ممتاز شان ابو یوسف (رح) داود طائی (رح) زفر (رح) اسد بن عمر (رح) یوسف بن خالد التمیمی (رح) یحیی بن ابی زائده (رح) بود و نیز امام طحاوی (رح) روایت می کند که بخدمات تحریر این مجلس یحیی ابن زائده مأمور بود که تا سی سال آنهم انجام وظیفه خدمت مشاغلت داشت؛ و نیز می فرماید: عافیه (رح) اوزی (رح) عزی (رح) علی مسعر (رح) قاسم بن معن (رح) نیز اهل این مجلس بودند، عقود المرجان لامام الطحاوی(رح)، تلامیذ ارشد امام صاحب (رح) در علم حدیث و فنون؛ حافظ ابوالمحاسن شافعی(رح) اسماء (۹۱۸) تن از تلامیذ ارشد و مشهور امام صاحب (رح) قید نسب و مسکن تحریر داشته است.
امام شافعی میگوید من از نزد شاگرد امام ابو حنیفه (رح) امام احمد یک بارِ شتر علم حاصل نموده ام.

(1) یحیی بن سعید القطان (رح): سلسله فن رجال از او ابتداء یافته است، علامه ذهبی (رح) در تذکرة الحفاظ میفرماید، اولین کسیکه فن الرجال را نوشته یحیی بن سعید القطان (رح) است و بعد از او درین فن شاگردان او یحیی بن معن (رح) علی بن المدنی (رح) امام احمد ابن حنبل (رح) عمروبن علی الفلاس (رح) ابوخشیمه (رح) و بعد از آنها امام بخاری (رح) و امام مسلم (رح) و غیره مذاکرات نموده اند. مراتب آن آنقدر در فن حدیث بالا بود وقتیکه بر مسند تدریس می نشست امام احمد ابن جنبل(رح) و علی بن المدنی و غیره مودبانه در پیشگاه او ایستاده می‌شدند و درس می آموختند.(فتح المغیث وجواهر المضیئة)؛
امام احمد ابن حنبل (رح) در شان او می نوسید:
ما رایت بعینی مثل یحیی بن سعید القطان (رح) یعنی من به چشمانم نظیر او را ندیده ام.
این محدث بزرگ در اکثر مسایل پیروی از امام صاحب می کرد و می‌گفت: قداخذنا باکثر من اقواله؛
ما در بسیاری مسایل پیروی از امام صاحب را بالای خود لازم شمرده ایم.
امام ذهبی (رح) در باره وکیع بن الجراح می فرماید:
(یفتی بقول ابی حنیفة وکان یحیی بن القطان یفتی بقوله) وکیع به قول امام ابو حنیفه فتوی میداد وهمچنان یحیی بن القطان، درسنة۱۲۰تولد و در سنة ۱۹۸ھ در بصره وفات نموده است.

(۲) عبدالله ابن مبارک(رح): امام محدث نووی(رح) در تهذیب الاسماءواللغات می نویسد: عبدالله ابن مبارک آنچنان امامی است که به امامت و جلالت وی در هر باب علی العموم اجماع کرده شده است، رتبه و مقام که عبدالله ابن مبارک در فن حدیث کسب کرده عموم محدثین ایشان را به لقب امیر المومنین درحدیث داده اند.
روزی یکی از شاگردانش برایش در مجلس بنام یا عالم المشرق خطاب کرد، درین مجلس امام سفیان سوری (رح) که محدث مشهور است موجود بود، خطاب درجواب طلبه گفت، ای طلبه چرا روا دار ظلم می شوید که عبدالله را عالم مشرق می گوید حالانکه او عالم الشرق و الغرب است.
امام احمد ابن حنبل(رح) می گفت: بیشتر از عبدالله ابن مبارک احدی در تحصیل احادیث کوشش ننموده است. درصحیح المسلم و بخاری شریف هزار حدیث از وی روایت شده؛ خلاصه تهذیب الکمال، تاریخ ابن خلدون، او از شاگردان ارشد امام صاحب (رح) است.
همیشه می گفت: (لولا ان الله اغاثنی بابی حنیفه وسفیان ثوری) اگر الله دستگیری مرا به ابو حنیفه (رح) و سفیان ثوری نمی کرد من شخصی معمولی می بودم. تهذیب التهذیب در وصف ابوحنیفه.

(۳) یحیی بن زکریا بن ابی زائده (رح): یکی از محدثین مشهور ی بود، علامه ذهبی اینرا نیز در فهرست و طبقه اول محدثین ثقه و حافظ حدیث بیان نموده است.
تذکرة الحفاظ، استاد مشهور امام بخاری (رح) علی بن المدنی می فرماید: در زمان یحیی بر یحیی خاتمه علم بود. (میزان الاعتدال)
درصحاح سته از وی هزاران حدیث روایت شده و نیز از بزرگترین محدث و فقیه عصر خود محسوب می شود.
علامه ذهبی (رح) درباره یحیی (رح)می فرماید:
(احد من الفقهاء والمحدثین الاثبات) وی از ارشد ترین شاگردان امام صاحب (رح) محسوب می شود که مدت مزید وطویلی به صحبت امام صاحب (رح) نایل بود. در تذکرة الحفاظ امام ذهبی (رح) او را به لقب صاحب ابی حنیفه یاد کرده است که در تدوین مسائل فقه نیز شریک امام اعظم (رح) بود.
امام طحاوی (رح)' می نویسد: که وی تا مدت طویلی با امام ابوحنیفه (رح) در ترتیب مسائل فقه شمولیت داشت، خدمت تصنیف و تحریر آنرا بدوش می‌کشید. (جواهر المضیة)در مدائن به منصب قضاء ممتاز بود و در همانجا درسنة ۱۸۲ھ به عمر۶۳سالگی وفات نمود.

(۴) وکیع بن الجراح (رح): وی از ارکان فن حدیث و محدث بزرگ پنداشته می شود، یحیی بن معین یک رکن اعظم فن رجال بود می‌گفت، من چنین شخصی را ندیدم که او را بر وکیع ترجیح دهم، اکثر محدثین در باره وی چنین نظر داشتند.
بخاری و مسلم شریف از وی روایات متعددی کرده اند و او از مشهور ترین و مستند ترین شخص در فن الرجال پنداشته می‌شود. یکی از شاگردان خاص امام صاحب (رح) محسوب می شود که از وی احادیث بسیاری را روایت کرده در اکثر مسائل تقلید امام صاحب (رح) را می‌نمود و بر قول امام صاحب (رح) همواره فتوی میداد.
خطیب بغدادی(رح) می‌نویسد: (کان یفتی بقول ابی حنیفة وکان سمع منه شیئا و حدیثا کثیرا؛ (تاریخ خطیب بغدادی)
علامه ذهبی (رح) نیز در تذکرة الحفاظ به تاید این قول پرداخته است.
امام احمد ابن حنبل (رح) به شاگردی وی فخر می کرد وقتیکه از وی حدیثی را روایت می کرد قبل از روایت می‌فرمود این حدیث از شخصی روایت شده که چشمانم تا حال نظیر وی را ندیده است. (تهذیب الاسماء واللغات نووی) اودر سنة ۱۹۷ھ وفات نموده است.

(۵) یزید بن هارون (رح): امام مشهوری است در فن حدیث وائمة بزرگی مانند امام احمد ابن حنبل (رح) علی بن المدنی (رح) یحیی بن معین (رح) و ابن ابی شیبه (رح) وغیره محدثین به شاگردی وی افتخار می نمودند.
علامه نووی (رح) می‌نویسد: ممکن نیست که تلامیذ وی حساب کرده شود.
یحیی ابن ابی طالب (رح) می‌فرماید: من در حلقه تدریس وی نشستم خواستم تخمین تلامذه او را بکنم آنها را هفتاد هزار کس قیاس نمودم.
علی بن المدنی (رح) میفرماید: من هیچ کس را از وی حافظ الاحادیث ندیده ام خودش اظهار می داشت که من بیست هزار احادیث را به یاد دارم.
اما ذهبی (رح) وی را از ممتاز ترین شاگردان امام صاحب (رح) پنداشته که بسیاری احادیث را از امام صاحب (رح) اخذ کرده. (تذکرة الحفاظ)
یزید بن هارون (رح) می فرماید: من با بسیاری از اساتذه و شیوخ ملاقی شده ام مگر احدی را بیشتر از امام صاحب ابی حنیفه (رح) که صاحب علم و کمال باشد نیافته ام. (تهذیب الاسماء اللغات)
در سنة ۱۱۷ھ تولد و در سنة ۲۰۶ وفات کرده است.

(۶) حفص بن غیاث (رح): محدث بزرگی بود خطیب البغدادی (رح) او را کثیر الحدیث می‌گوید.
علامه ذهبی (رح) اورا بهترین حفاظ حدیث می نامد.
امام احمد ابن حنبل (رح) و علی بن المدنی از ایشان روایات متعددی نموده است، تمامی احادیث در حافظه آن موجود می بود و حاجت به قلم و کاغذ نداشت تقریباً چهار هزار حدیث می رسید.
(میزان الاعتدال)
شهرت علم و زیرکی وی او را مشهور ساخت تا آنکه در سنة ۱۷۷ھ از طرف خلیفه هارون الرشید به منصب قضا متمکن نمود.
قاضی ابو یوسف (رح) می‌فرماید: باحفص تأیدأت خداوندی رفیق است، درسنة ۱۱۷تولد ۱۵سال در منصب قضاء بود و درسنة ۱۹۶ھ وفات نمود.
مراجعه شود تاریخ مختصر بغداد و جواهر المضیه.

(۷) ابوعاصم النبیل (رح): نام اصلش ضحاک بن مخلد است از مشهور ترین محدثین وثقه ترین اشخاص در علم حدیث ازیشان نام برده شده.
امام ذهبی (رح) می‌فرماید: وی بسیاری احادیث روایت شده و بر توثیق وی تمامی علماء متفق اند.
(میزان الاعتدال)
امام بخاری (رح) درباره وی می‌فرماید: یک محدث ثقه بود و چنین روایت میکند که خود ابوعاصم بیان نموده از وقتیکه دانستم غیبت حرام است من در زندگی غیبت کسی را نکرده ام.
لقب نبیل از طرف شعبه (رح) بر او داده شده در آزادی غلام که در بدل قسم شعبه (رح) انجام داد، شعبه (رح) برین شوق همت و فیاضی او تعجب کرد و حیرت زده گفت (انت نبیل) جواهر المضیه ترجمه ابوعاصم)
خطیب بغدادی (رح) در تاریخ بغداد نقل نموده است، روزی کسی از وی پرسید: سفیان ثوری فقیه تر است یا امام ابوحنیفة (رح)؟؟؟؟؟
فرمود موازنه در اشیایی می‌شود که یک چیزی با چیزی دیگری تعلق و مناسبت داشته باشد، ابوحنیفه (رح) بنیاد فقه را گذاشت است و سفیان ثوری یک مرد فقیه بود. (تاریخ البغداد) در سنة ۲۱۲ھ به عمر ۹۰ سالگی وفات یافت.

(۸) عبدالرزاق بن همام (رح): علامه ذهبی (رح) می‌فرماید: احد من الاعلام الثقات محدث ناموری بود بخاری مسلم و غیره کتب احادیث از روایات او مالا مال است.
از امام احمد (رح) پرسیدن که آیا شما بزرگتر از عبدالرزاق کسی را در علم حدیث سراغ دارید؟ گفت نخیر؛ ائمه بزرگ مانند سفیان بن عینیه یحیی بن معین علی بن المدنی امام احمد در فن حدیث شاگردان وی بودند. (ترجمه عبدالرزاق در کتاب معانی الاثار وتاریخ یافعی) در فن حدیث تألیف بزرگ او بنام (جامع عبدالرزاق مشهور است).
امام بخاری (رح) معترف است که من از آن کتاب استفاده اعظمی کرده ام.
امام ذهبی (رح) در تعریف کتاب مذکور در (میزان الاعتدال می‌نویسد: خزانه علم است وی در فن حدیث التلمیذ از شاگردان امام صاحب (رح) بود
وی بیشتر در صحبت با امام صاحب (رح) مانده است چنانچه می فرماید: من احدی را بیشتر حلیم و بردبار از امام اعظم (رح) ندیده ام. عقود الجمان
در سنة ۱۲۶ھ تولد ودر سنة ۲۱۱وفات یافته است.

(۹) داود طائی (رح): الله (ج) به وی عجب حسن و زیبایی عطا نموده بود، صوفیه او را مرشد کامل خویش میدانند در تذکرة الاولیاء مقامات عالیه او مذکور است.
فقهاء تماما به علمیت و تفقه او تاید کرده اند و محدثین نسبت به شان او می‌فرمایند(ثقة بلازیغ)
محارب بن دثار (رح) محدث مشهور نسبت به وی می‌فرماید: اگر داود در زمانه سابق می گذشت همانا که ایزد پاک (ج) قصه او رادر قرآن می‌فرمود.
خطیب البغدادی (رح) و علامه ذهبی (رح) به وصف وی پرداخته و ویرا بخصوصیات تام یاد کرده است. (تاریخ البغداد جواهر المضیه میزان الاعتدال)
یکی از شاگردان ارشد امام صاحب (رح) می‌باشد که در سنه۱۶۰ھ وفات کرد.

(۱۰) علاوه برین محدثین دیگر ی نیز از جمله تلامیذ امام صاحب (رح) است که تعداد شان به هزاران می‌رسد:
مانند فضل بن وکیع، حمزه بن عبدالزیاد، ابراهیم بن طهمان، سعد بن اوس، عمرو بن میمون، فضل بن موسی و غیره...
این شاگردان امام صاحب (رح) مشت نمونه خروار است.

وفات امام صاحب (رح):

وفات امام صاحب (رح) بعد از سلسله دوبار محبوسیت و عدم قبولیت عهده قضاء را حسب الحکم خلیفه منصور که درسال۱۴۶ھ بوقوع پیوست زندانی شد وچون منصور دریافت که امام صاحب به سخنش بی اعتناء است توسط یک جاسوس خود که این خبیث خود را شخص نیک برای امام صاحب (رح) جلوه داده بود در طعام برایش زهر قاتل نوشانید وقتیکه امام صاحب (رح) اثر زهر را در وجود خود حس کرد شهادتین بر زبانش جاری گشت سر به سجده نهاد و در سنة ۱۵۰ھ جانش را به جان آفرین تسلیم نمود. (انالله وانا الیه راجعون)
حسن بن عماره (رح) وی را غسل و تکفین نمود در حین تکفین میگفت؛ والله شما از همه فقهاء وعابدان برتر إ ید.
نعش مبارک امام صاحب (رح) قریب عصر حسب وصیت امام صاحب (رح) در موضع شرقی (حیزران) بغداد که حسب مفکوره امام صاحب (رح) زمین مغصوبه نبود دفن گردید.
خطیب بغدادی می نويسد: شش بار نماز جنازه اش نسبت به کثرت مردم ادا شده که در هربار تقریبا پنجاه هزار نفر شرکت نموده بود همچنان خطیب مرقوم داشته است که بعد از تدفین امام صاحب (رح) تا بیست روز دیگر مردمان جوق جوق آمده بر مقبره شان نماز جنازه ادا می‌نمودند. (تاریخ البغداد خطیب البغدادی)
بعد از رحلت امام صاحب (رح) شاگردش عبدالله ابن مبارک (رح) قصد زیارت مقبره امام صاحب(رح) را نمود زار زار گریسته می‌گفت خداوند متعال ترا مورد انعام و اکرام خود گرداند.
حینی ابراهیم نخعی (رح) وفات کرد بجا نیشینی خود حماد (رح) را گذاشت و حماد (رح) بعد از رحلتش شما را جانشین خویش ماند و اسفا که شما بیدون ازینکه نائب و خلیفه از طرف خویش برای ما می گذاشتید جان بجانان تسلیم کردید.
تفصیل این واقعه در (عقود الجمان) دیده شود.

از شما عزیزان التماس دعاء خیر دارم✍

نشرمطلب صدقه جاریه برای آخرت | شیر کنید...
--------------------------------------------------------------------------
گاه: عشاء، ۲۹-۷-۱۴۰۰
کاپی

12/12/2021
03/12/2021

در حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است که در روز جمعه وقتی هست که دعاء در آنوقت مستجاب هست، و فرمودند: " فِی الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ لَا یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ قَائِمٌ یُصَلِّی فَسَأَلَ اللَّهَ خَیْرًا إِلَّا أَعْطَاهُ (متفق علیه)، یعنی: " در روز جمعه وقتی هست که هر مسلمانی که در دعاء کند و از خداوند طلب خیر میکند به او عطا میکند ".

و در تعیین این وقت علماء اختلاف نظر دارند، که ارجحترین اقوال دو قول هست:
1- از وقت نشتستن امام بر روی منبر تا انتهای نماز، بدلیل روایت أَبِی بُرْدَةَ بْنِ أَبِی مُوسَی الْأَشْعَرِیِّ که گفت: عبدالله ابن عمر به من گفت که آیا شنیده ای که پدرت در مورد وقت استجابت دعاء در روز جمعه سخنی بگوید؟ گفت: بلی، شنیدم که میگفت: از پیامبر صلی الله علیه و سلم شنیدم که فرمود: " آن وقتی هست که امام بنشیند تا وقت انتهای نماز " (صحیح مسلم 853)، ولی مقصود این نیست که هنگام خطبه نماز خودش را مشغول دعاء کند، بلکه هنگامی که خطیب دعاء میکند در قلبش آمین میگوید، و همچنین هنگام نماز جمعه در سجود و قبل از تشهد دعاء میکند.
2- بعد از نماز عصر تا اذان مغرب: و این بهترین و راجحترین قول هست، که یکی از دلایل این قول روایتی است که پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: " یَوْمُ الْجُمُعَةِ اثْنَتَا عَشْرَةَ سَاعَةً، لَا یُوجَدُ فِیهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ شَیْئًا إِلَّا آتَاهُ إِیَّاهُ فَالْتَمِسُوهَا آخِرَ سَاعَةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ " (روایت ابوداود (1048) و نسائی (1389)، شیخ البانی این روایت را صحیح دانسته است)، در این روایت پیامبر صلی الله علیه و سلم اشاره فرموده است که دعای مستجاب آخر رز جمعه هست، مخصوصا اندکی قبل از اذان مغرب.
بنابراین این دو قول از راجحترین اقوال هست، هر چند قول دوم یعنی آخر روز جمعه صحیحتر هست, ولی برای اینکه از فضیلت آن بی بهره نمانیم، بهتر است هم در نماز جمعه در سجود و قبل از تشهد دعاء کرد، و هم در آخر روز جمعه که قبل از اذان مغرب میباشد.
و اگر شما سر کار باشید و نتوانید دستتان را بلند کنید میتوایند با زبان و یا در قلبتان دعاء کنید، زیرا دست بلند کردن هنگام دعاء سنت و بهتر هست، ولی اگر امکان پذیر نباشد اشکالی نیست که فقط با زبان و یا در قلبتان دعاء کنید.
کاپی

23/11/2021
14/11/2021

احکام ستره وعبور ازپیش روی نمازگذار

ر نمازگزار واجب (یا مستحب) است که در وقت نماز خواندن، ستره‌ای در جلوی سجده‌گاهش قرار دهد تا مانع عبور دیگران از جلو نمازگزار و مانع نگاه کردن او به آن سوی ستره شود:
از سهل بن ابی حثمه روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :
(إذا صلی أحدکم فلیصل إلی سترة، ولیدن منها، لایقطع الشیطان علیه صلاته). ص. نسایی 722
«هرگاه یکی از شما خواست نماز بخواند، رو به ستره نماز بخواند و به آن نزدیک شود تا شیطان نمازش را قطع نکند».
از ابن عمر روایت است که پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم فرمود : (لاتصل إلا إلی سترة، ولاتدع أحدا یمر بین یدیک، فإن أبی فلتقاتله، فإن معه القرین) [صفة الصلاة 62]،
«نماز نخوان مگر رو به ستره و به کسی اجازه نده که از جلوی نماز شما عبور کند و اگر اصرار بر عبور (از جلو نمازت) کرد با او بجنگ چون شیطان با اوست».
ستره، با دیوار یا ستون یا عصایی که در زمین فرو برده شده و یا وسیله‌ی سواری (مانند شتر را) اگر در مقابل خود قرار دهد و نماز بخواند تحقق پیدا می‌کند، و کمترین اندازه ستره شرعی به اندازه پشتی پالان شتر است.( پشتی پالان شتر به اندازه یک ذراع می‌باشد یعنی ارتفاع ستره باید از یک ذراع کمتر نباشد)
به دلیل حدیث موسی بن طلحه که از پدرش روایت کرده : پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود :
(إذا وضع أحدکم بین یدیه مثل مؤخرة الرحل فلیصل، و لایبال من مر وراء ذلک)مسلم
«هرگاه یکی از شما چیزی به اندازه پشتی پالان شتر را روبروی خود قرار دهد نمازش را بخواند و کسی که از آنسوی آن عبور می‌کند توجه نکند».

اما در مقدار مسافت ستره بین علما اختلاف است:
برخی علما آنرا بمقدار سه ذراع می دانند.
در "الموسوعة الفقهیة" (24/184) آمده:سنت است برای کسی که نماز می خواند که به سمت ستره ای که تا سه ذراع جلوی خود قرار دارد نماز بخواند و آنرا بیشتر نکند بدلیل حدیث: (أن النبی صلی الله علیه وسلم صلی فی الکعبة وبینه وبین الجدار ثلاثة أذرع)(بخاری) یعنی: پیامبر صلی الله علیه وسلم در کعبه نماز خواند در حالیکه بین وی و دیوار سه ذراع فاصله بود.
و این رای حنفیه و شافعیه و حنابله است و همچنین مفهوم کلام مالکیه نیز همین رای است.

برخی از علما (همانند امام نووی) مقدار مسافت ستره را به اندازه ای می دانند که یک گوسفند بتواند از میان نمازگذار و ستره اش عبور نماید.به دلیل حدیث : (کَانَ بَیْنَ مُصَلَّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَبَیْنَ الْجِدَارِ مَمَرُّ الشَّاةِ )(متفق علیه)
یعنی: بین مکان نماز پیامبر صلی الله علیه وسلم و دیوار به اندازه عبور گوسفندی بود.

البته برخی علما این دو حدیث را جمع کرده اند.مثلا شیخ البانی رحمه الله در کتاب "صفت نماز پیامبر" می گوید:
" رسول‌الله صلی الله علیه وسلم چنان نزدیک ستره می‌ایستاد، که فاصله ایشان با دیوار، به اندازة سه ذراع بود (بخاری و احمد) و هنگام سجده، این فاصله، به حدی می‌رسید که یک گوسفند می‌توانست از آنجا عبور کند.( بخاری و مسلم) "

و اما اگر کسی از جلوی نمازش عبور کرد نمازگذار می تواند با دستش مانع عبور وی شود:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«لاتصلّ إلاّ إلی السّترة، و لاتدع أحداً یمرّ بین یدیک، فإن أبی فلتقاتله؛ فإنّ معه القرین» ابن خزیمه در صحیحش (1/93/1)
(بدون اینکه ستره‌ای در پیش رو داشته باشید، نماز نخوانید و نگذارید کسی از مقابل شما عبور کند، اگر اصرار ورزید (خواست از جلوی شما بگذرد) با او درگیر شوید زیرا شیطان همراه اوست).

همچنین رسول‌الله صلی الله علیه وسلم در این مورد فرموده است: هر گاه یکی از شما برای ادای نماز، ستره‌ای بگذارد تا مردم نتوانند از مقابل او عبور کنند، با وجود این اگر کسی خواست از میان او و ستره‌اش عبور کند، با زدن دست بر سینه‌اش، او را باز دارد. (و در روایتی چنین آمده است: که تا دو بار او را از این کار منع کند) اگر باز نایستاد، این بار به شدت او را از مقابل خود دور کند زیرا او شیطانی بیش نیست. بخاری و مسلم

عن أَبی سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ رضی الله عنه : أَنَّهُ کان یُصَلِّی یَوْمِ جُمُعَةٍ إِلَی شَیْءٍ یَسْتُرُهُ مِنَ النَّاسِ، فَأَرَادَ شَابٌّ مِنْ بَنِی أَبِی مُعَیْطٍ أَنْ یَجْتَازَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَدَفَعَ أَبُو سَعِیدٍ فِی صَدْرِهِ، فَنَظَرَ الشَّابُّ فَلَمْ یَجِدْ مَسَاغًا إِلا بَیْنَ یَدَیْهِ، فَعَادَ لِیَجْتَازَ، فَدَفَعَهُ أَبُو سَعِیدٍ أَشَدَّ مِنَ الأولَی، فَنَالَ مِنْ أَبِی سَعِیدٍ، ثمَّ دَخَلَ عَلَی مَرْوَانَ فَشَکَا إِلَیْهِ مَا لَقِیَ مِنْ أَبِی سَعِیدٍ، وَدَخَلَ أَبُو سَعِیدٍ خَلْفَهُ عَلَی مَرْوَانَ، فَقَالَ: مَا لَکَ وَلابْنِ أَخِیکَ یَا أَبَا سَعِیدٍ؟ قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه وسلم یَقُولُ: «إِذَا صَلَّی أَحَدُکُمْ إِلَی شَیْءٍ یَسْتُرُهُ مِنَ النَّاسِ، فَأَرَادَ أَحَدٌ أَنْ یَجْتَازَ بَیْنَ یَدَیْهِ، فَلْیَدْفَعْهُ، فَإِنْ أَبَی فَلْیُقَاتِلْهُ، فَإِنَّمَا هُوَ شَیْطَانٌ». (بخاری:509)

از ابوسعید خدری روایت است که وی روز جمعه، چیزی را بین خود و مردم سُتره قرار می داد و نماز می‏خواند. یکی از جوانان قبیله بنی معیط، ‏خواست از جلویش بگذرد. ابو سعید با دست به سینه اش زد و او را عقب راند. وی به اطرافش نگاه کرد (تا از جائی دیگر برود) اما چون راهی جز گذشتن از جلوی ابو سعید نیافت، دوباره سعی کرد تا از آنجا بگذرد. این بار ابوسعید با شدت بیشتری او را عقب راند. جوان، به ابوسعید ناسزا گفت. سپس نزد مروان رفت و از او شکایت کرد. ابوسعید بدنبال آن جوان، نزد مروان آمد. مروان به او گفت: ابوسعید! بین تو و برادرزاده ات (این جوان) چه نزاعی در گرفته است؟ ابوسعید رضی الله عنه گفت: شنیدم که رسول ‏الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «هرگاه، یکی از شما، چیزی را بین خود و مردم، ستره قرار داد و نماز خواند و شخصی خواست از جلویش بگذرد، او را دفع کند. و اگر نپذیرفت، با وی بجنگد زیرا او شیطان است».

اما حکم کسانی که از جلوی نمازگذار عبور می کنند (البته ما بین نمازگذار و محل سجده یا ستره اش)،این عمل حرام است حال چه نمازگذار ستره قرار داده باشند یا خیر:
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:
«لو یعلم المارّ بین یدی المصلّی ماذا علیه؛ لکان أن یقف أربعین خیراً له من أن یمرّ بین یدیه» (کسی که از مقابل نمازگزار عبور می‌کند اگر می‌دانست که چه جرم بزرگی مرتکب می‌شود، چهل (روز یا سال) همان‌ جا می‌ایستاد ولی از جلوی نمازگزار، عبور نمی‌کرد). بخاری و مسلم

ولی اگر شخصی از جلوی نمازگذار عبور کند ولی از محل سجده او دور باشد و مابین وی با محل سجودش (که به اندازه سه ذراع است) نیست، دو حالت خواهد داشت:

اول) اگر نماز گذار برای خود ستره ای قرار داده باشد در اینصورت عبور از جلوی (ستره)نمازگذار با هر مسافتی جایز است و این عمل حرام نیست زیرا شخص از جلوی خود نمازگذار عبور نمی کند بلکه از جلوی ستره اش عبور می کند.

دلیل حدیثی که ابن حجر در بلوغ المرام آورده است:
وعن أبی هریرة أن رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم قالَ : « إذَا صلی أحدُکم فَلْیجعل تِلْقاءَ وَجْهِه شَیئاً، فإن لم یجد فلینْصِب عصا، فإن لمْ یکُن فلْیَخُطَّ خطَّاً، ثمَّ لا یضُرُّهُ منْ مرَّ بین یدیْه ». أخرجهُ أحمد وابنُ ماجهْ وصحّحهُ ابنُ حِبّان ولمْ یُصِبْ من زعمَ أنَّهُ مُضطَربٌ بل هو حسنٌ.

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:« هر گاه یکی از شما خواست نماز بخواند، جلویش چیزی (ستره ای) قرار دهد، اگر چیزی برای ستره پیدا نکرد؛ عصایی (چوب دستی) نصب کند، اگر اینهم برایش ممکن نشد، جلویش خطی بکشد،( و سپس نماز بخواند ) در این صورت عبور از جلوی نمازش هیچ خللی بر نمازش وارد نمی کند».
(ابن حجر می گوید:)احمد و ابن ماجه روایت کرده است، و ابن حبان این روایت را صحیح قرار داده است، و کسی که این حدیث را مضطرب دانسته، نظرش درست نیست، بلکه این روایت حسن است.

دوم) اگر شخص نمازگذار برای خود ستره ای قرار نداده باشد، در اینصورت بنا به اقوال علما جز تا محل سجودش که همان مکان ستره اش نیز خواهد بود (تا سه ذراع)، گناهی بر شخص عبور کننده نیست و شخص مختار است که تا هر اندازه بعد از مکان سجده اش از جلوی نمازگذار عبور کند زیرا نهی از عبور جلوی نمازگذار برای مکانی است که مابین نمازگذار و محل سجده یا ستره اش است. و بعد از این مکان حکم جلوی نمازگذار را ندارد.شیخ ابن عثیمین نیز این رای را انتخاب کرده و گفته است که مابین پاهای نمازگذار و محل سجده اش برای عبور حرام است ولی بعد از آن نمازگذار حق ندارد مانع عبور دیگران از جلوی خود شود. الشرح الممتع ( 3 / 340 )

بنابراین اگر کسی هنگام نماز برای خود ستره گذاشت، در اینصورت عبور از جلوی وی (یعنی جلوی ستره اش) در هر مسافتی بدون اشکال است. ولی اگر ستره قرار نداد، تا مکان سجده اش عبور برای دیگران حرام است اما از بعد از محل سجده که تقریبا سه ذراع است، عبور برای دیگران جایز است و قبل از آن حرام است.والله اعلم

04/11/2021

غسل جنابت طبق سنت

برای شخصی که می خواهد سنت رسول اللّه
(صلی اللّه علیه و آله و سلم)را در غسل جنابت رعایت کند به شرح زیر است:

1-ابتدا نیت غسل جنابت را در قلبتان میکنید.

2-هر دو دست را میشویید.

3-آلت تناسلی خود رامیشویید.

4-وضوی کامل را(مانند وضوی هنگام نماز)میگیرید.

5-شروع به غسل میکنید و ابتدا اطراف راست خود را میشویید و سپس اطراف چپ و همراه آن زیر بغلها و داخل گوش و ناف و لای انگشتان پا و بر اندامها دست بکشید.

»لازم به ذکر است:
این موارد بالا فقط سنت هستند و انجام دادنش بسیار ثواب دارد.
فرایض غسل:
۱ شستن دهان
۲ شستن بینی
۳ شستن تمام بدن

1-در قلبش نیت غسل داشته باشد.
2-آب را به تمام نقاط بدنش برساند.
غسل کردن زیاد پیچیده نیست، فقط کافیست در قلب نیت غسل داشته باشید سپس آب را به تمامی قسمتهای بدن برسانید. همین مقدار کافیست و اگر اینگونه عمل شود، غسل شما صحیح است و نیاز به چیز دیگری ندارد.

اما اگر بخواهید سنتهای غسل گرفتن را رعایت کنید کافیست بمانند غسل پیامبر صلی الله علیه وسلم عمل نمایید نه بیشتر و نه کمتر:

از عایشه (رضی الله عنها) روایت است : (کان رسول الله صلی الله علیه وسلم إذا اغتسل من الجنابة یبدأ فیغسل یدیه، ثم یفرغ بیمینه علی شماله فیغسل فرجه، ثم یتوضا وضوءه للصلاة ثم یأخذ الماء فیدخل صابعه فی أصول الشعر، حتی إذا رأی أن قد استبرأ حفن علی رأسه ثلاث حفنات،ثم أفاض علی سائر جسده، ثم غسل رجلیه) «پیامبر صلی الله علیه وسلم بهنگام غسل جنابت ابتدا دستهایش را می‌شست، سپس با دست راستش بر طرف چپش آب می‌ریخت و شرمگاهش را می‌شست. آنگاه وضویی همچون وضوی نماز می‌‌گرفت و آب برمی‌داشت و با انگشتانش بین موهایش را خلال می‌کرد تا مطمئن شود که آب به پوست رسیده است سپس سه مشت آب بر سرش می‌ریخت و بدنبال آن بر سایر بدنش آب می‌ریخت سپس پاهایش را می‌شست». متفق علیه.

این حدیث چگونگی یک غسل کامل بر طبق سنت نبوی را شرح می دهد، پس شما نیز می توانید اینگونه عمل نمایید.

اما همانطور که گفته شد، اگر در قلب نیت غسل بیاورید و بعد تمام آب را به بدنتان برسانید، باز غسل شما صحیح است.

و استفاده از آب گرم یا ولرم یا سرد به میل خودتان است و مانعی در هیچکدام وجود ندارد.

و نگرانی شما از بهم خوردن ترتیب مهم نیست، قرار نیست که هنگامی طرف راست خود را می شویید، آب به طرف چپ برخورد نکند، اصلا این امر کاملا عادی است و ایرادی ندارد و در شرع چنین شرط نشده که هنگام شستن طرف راست یا چپ نباید طرف دیگر خیس شود!

شما هر گونه که بتوانید آب را به بدنتان برسانید، مجاز هستید و ایرادی ندارد.

در ضمن منی نجس نیست ولی خروج منی همراه با لذت یا اح**ام باشد، موجب غسل خواهد بود. لطفا در سایت جستجو نمایید تا سوالات زیادی در این زمینه بیابید.

اما شک در غسل گرفتن چگونه ایجاد می شود؟ آیا جز این نیست که باید آب به تمام بدن برسد؟ پس اگر چنین است و آب را به تمام بدن خود رساندید، دیگر شک معنایی ندارد و اگر وسواس داشتید کافیست همان لحظه یکبار دیگر خود را زیر دوش بگیرید و تمام.

مخلص کلام اینست که شما در غسل گرفتن دو امر واجب را باید رعایت کنید و مابقی واجب نیستند:

1- در قلب نیت غسل داشته باشد

2- آب را به تمامی قسمتهای بدن برساند.

و اگر می خواهید سنت را هم رعایت کنید بصورت زیر عمل کنید ( هر گونه که توانستید):

1- ابتدا نیت غسل جنابت را در قلبش میکنید.

2- آلت تناسلی خود را میشویید..

3- وضوی کامل را (مانند وضوی هنگام نماز) میگیرید.

4- شروع به غسل میکنید و ابتدا اطراف راست خود را میشویید و سپس اطراف چپ.

والله اعلم

Address

Kabul
1006

Telephone

+93795985655

Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when پیمان پرودکشن posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Share