03/02/2024
نشنلیزم
نشنلیزم| کلمه انگلیسی "Nation" از کلمه لاتین "Natio" مشتق گردیده و با کلمه "Natus" دارای عین ریشه است که در زمان رومن ها به گروهی از مردمانی اطلاق می گردید که دارای محل تولد مشترک بوده و به اساس آن با هم مربوط می شدند. معادل فارسی این کلمه "ملیت" است. نشنلیزم نوعی آگاهی جمعی بوده؛ یعنی آگاهی تعلق به ملت که آن را "آگاهی ملی" نیز می گویند. این آگاهی اغلب پدیدآورنده ی حس وفاداری، شور و دلبستگی افراد به عناصر تشکیل دهنده ملت؛ مانند: نژاد، زبان، سنت ها، عادات و فرهنگ است و گاه موجب بزرگ داشت مبالغه آمیز از آن ها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملی دیگر ملت ها می شود. بناً در این جا می خواهم به چگونه گی پیدایش این پدیده و تأثیرات آن بالای جهان بپردازم.
در سال ۱۰۹۵م مجلس عالی کلیسا به رهبرب پاپ اوربان، جنگی را علیه مسلمانان زیر عنوان "جنگ مقدس" به هدف اشغال بیت المقدس راه اندازی نمود که ما مسلمانان آن را بنام جنگ صلیبی می شناسیم؛ این جنگ تقریباً دو قرن طول کشید و در طی این مدت نُه جنگ صلیبی رخ داد؛ طوری که جنگ اول صلیبی با قتل عام مسلمانان توسط "فرای بولونی" فرمانده صلیبی ها به نفع آنان به پایان رسید؛ اما در جنگ های بعدی مسلمانان همیشه پیروز میدان بودند و به این ترتیب جنگ های صلیبی به نفع مسلمانان به پایان رسیدند. سال ها از حاکمیت کلیسا به رهبری پاپ بر اروپا گذشت و در طی این مدت کلیسا، برای بدست آوردن ثروت بیشتر دست به انجام خرافات زیادی زد؛ مثلاً آن ها در برابر مقداری پول، بخشش نامه گناهان مردم را برای شان می دادند؛ اما در اوایل قرن شانزدهم میلادی این کار کلیسای کاتولیک توسط شخصی بنام "مارتین لوتر" مورد اعتراض قرار گرفت. او در ۱۳ اکتوبر سال ۱۵۱۷م یک نامه اعتراضیه که مشتمل بر ۹۵ ماده بود، نوشت و بر دروازه کلیسای قلعه ویتنبرگ آویزان کرد. بعد از این حادثه اعتراضات پاپ در این مورد افزایش یافت و از لوتر خواست که از عملکردش باز گشته و در برابر کلیسا عذر خواهی کند، در غیر این صورت او را تکفیر خواهد کرد؛ اما لوتر به تهدید های پاپ اعتنای قایل نشد و به اعتراضاتش ادامه داد تا این که پاپ او را تکفیر کرد.
اختلافات این دو مذهب هر روز بیشتر می شد و جنگ های زیادی اتفاق می افتاد که از جمله می توان از جنگ های سی ساله مذهبی قرن هفدهم میلادی که بین این دو مذهب کاتولیک و پروتستانت رخ داد نام برد. این جنگ یکی از طولانی ترین و مخرب ترین جنگ ها در تاریخ اروپا به شمار می رود تا این که سرانجام با امضای "معاهده وستفالیا" در سال ۱۶۴۸م پایان یافت. بسیاری از مورخین بدین باور اند که "معاهده وستفالیا" اولین معاهده ای بود که بر مبنای آن مفکوره ملت به جای هویت کلیسا-که مردم اروپا بیشتر خود را "کاتوليک" و یا"پروتستانت" تعریف می نمودند- ایجاد گردید، از این رو نشنلیزم را می توان مولود این عصر شمرد.مهم ترین عامل رشد ملی گرایی، ایجاد یک آرمان و هویت برای ملل بود. انسان بدون آرمان نمی تواند زندگی کند. در قرون وسطی آرمان مسیحیت در اروپا رواج داشت؛ اما با تضعیف کلیسا عملاً چیزی وجود نداشت که موجب رستاخیز مردم شود و آنان را در برابر دشمنان متحد گرداند. بناً نشنلیزم عامل دیگری برای دادن انگیزه به سربازان و تقویت روحیه ی آنان برای فداکاری در راه میهن بود. نشنلیزم به عنوان مفکوره ی جهان شمول، بعد از انقلاب فرانسه و در طی فتوحات ناپلیون قد علم کرد. این ایده همراه با فتوحات ناپلیون در سراسر اروپا گسترش یافت تا آن جا که حتی از دموکراسی و آزادی خواهی هم زودتر به مشرق زمین صادر شد. بناً نشنلیزم ابتدا در قرن هفدهم ۱۶۴۸م در اروپا شکل گرفت و بعد از انقلاب فرانسه به سایر نقاط جهان حمل گردید. قرن ۱۹ را باید عصر طلایی ملی گرایی نامید. جفرسون و پین، نشنلیزم امریکایی را پایه گذاری کردند. در انگلیس بنتام و گلادیستون نشنلیزم انگلیسی را به اوج رساندند. در ایتالیا گاریبالدی و مزینی که از بزرگ ترین تیوریسین های مکتب نشنلیزم بودند، قد علم کردند، هم چنان ویکتور هوگو در فرانسه و بیسمارک در آلمان از پرچم داران ملی گرایی بودند. به همین ترتیب در این قرن اکثریت کشورهای اروپایی متأثر از این ایده شده که در نتیجه هر ملیت یک کشور جداگانه برایش ایجاد کرد. در سرزمین های اسلامی ملی گرایی در قرن ۱۹ ظهور کرد. با رشد این مفکوره در اول سرزمین های اسلامی که جزء اروپا بودند، متأثر از این ایده شدند؛ به طور مثال می توان از یونان و کشورهای شرق اروپا و شبه جزیره بالکان نام برد که رشد پدیده نشنلیزم در بین این کشورها به دلیل نزدیکی با اروپا خیلی زیاد بود، به نحوی که جنگ ها و قیام های زیادی علیه دولت عثمانی برای جدایی از خلافت را ایجاد کردند؛ از جمله یونان که در سال ۱۸۳۰م توانست استقلال اش را از خلافت عثمانی بگیرد، اقوام سلاو در شبه جزیره بالکان نیز در سال ۱۸۵۷م به کمک روسیه توانستند
دولت عثمانی را شکست داده و در نتیجه امضای معاهده استیفانو با خلافت عثمانی کشور جدیدی را بنام بلغارستان ایجاد کنند.
هم چنان مصر و ترکیه نیز در این زمینه پیشتاز بودند. مصر و عربستان در سال ۱۸۵۰م درچارچوب خلافت عثمانی به خود مختاری رسیدند.ناپلیون شخصاً مووسسه ای با نام "بنیاد مصر" بنا نهاد که هدفش تقویت مصری گرایی بود. سیلوستر دوساسی و برخی دیگر از پژوهشگران فرانسوی نیز درباره ی عظمت تمدن فراعنه(فرعونیان) کتاب های نوشتند. رفاعه طهطاوی نشنلیزم مصری را مطرح کرد، طه حسین و لطفی السید از رهبران حزب وفد، یعقوب یصنوع، نحاس پاشا و بسیاری از اشخاص دیگر از سیاست مداران مصری ملی گرا بودند. هم چنان پس از مصر، لبنان و سوریه پیشتاز عربی گری بودند. یکی از بارز ترین نمونه ها نجیب عازوری است که در سال ۱۹۰۴م کتابی بنام "بیداری ملت عرب" نشر کرد، وی در پاریس ماهنامه ای به نام "استقلال عرب" منتشر می ساخت که با همکاری اروژن یونگ صورت می گرفت. یونگ در کتابی با نام "قیام عرب" قوم گرایی عرب را مورد ستایش قرار داد. غیر از عازوری مسیحیانی؛ مانند: پطرس بستانی، ناصف الیزحی، ابراهیم الیزحی، نوفل نوفل،سلیم نوفل، میخاییل شمحاده، سمعان کلهون، جرجیس فیاض، رسلان و مشیقه که وابستگان استعمار بودند که تلاش گسترده در احیای ملی گرایی عربی داشتند تا این که سرانجام شریف حسین قیام ملی عربی را آغاز کرد و امپراتوری عثمانی تجزیه شد.
ترکیه نیز از سرزمین هایی است که از ملی گرایی متأثر شد. آرترلملی داوید با نگارش کتابی بنام "بررسی های مقدماتی" که پیرامون برتری نژاد ترک بر عرب و سایر ملل شرقی نوشته شده بود؛ شدیداً احساسات نشنلیستی ترک ها را شعله ور ساخت. داوید لیون کهن هم با انتشار کتابی بنام "دیباچه ای بر تاریخ آسیا" در ملی گرایی ترک سهم به سزایی داشت؛ ولی کسی بیش از دیگران در ایجاد نشنلیزم ترک و عرب نقش داشت، آرمینیوس وامبری که درباره ی احیای ملت ترک کتاب های بسیاری منتشر کرد. بنابرین نهضت نشنلیستی "ترکان جوان" ایجاد گردید که به برتری نژادی ترک معتقد بودند و در نتیجه انقلاب سال ۱۹۰۸م و عزل سلطان عبدالحمید را باعث گردیدند. همین ها بودند که با حس جاه طلبی دولت عثمانی را به ورطه ی جنگ جهانی اول کشانیدند و ضربه مرگباری را بر خلافت عثمانی وارد ساختند. سرانجام در نتیجه اقدامات ملی گرایانه شخصی بنام مصطفی کمال، خلافت عثمانی عملاً سقوط کرد و کشوری بنام ترکیه در سال ۱۹۲۴م ایجاد گردید. در مورد خراسان و ماورالنهر باید گفت که این مناطق بعد از قرن سوم هجری تقریباً خود مختار شده بودند؛ اما باز هم زیر دولت اسلامی قرار داشتند. بعد از حمله مغول ها به سرزمین های اسلامی و از بین رفتن خلافت عباسی این مناطق به دست بازمانده گان چنگیز خان مغول؛ از جمله تیمور، شاه رخ و میران شاه افتاد، سپس حکومت های صفوی، شیبانی و گورگانی در این مناطق حاکم شدند؛ اما در قرن هجدهم میلادی تغییرات زیادی در خراسان به وجود آمد؛ از جمله بعد از بین رفتن صفویان ایران توسط هوتکیان افغان، مردم ایران در برابر افغان ها با هم متحد شده و افغان ها را از ایران خارج ساختند و به این ترتیب دوباره حکومت های مستقل ایرانی را ایجاد کردند. مردم قندهار در سال ۱۷۴۷م دست به ایجاد یک حکومت جدیدی را بنا ساختن هم چنان هند با تضعیف حکومت گورگانیان تحت استعمار انگلیس در آمد تا این که در سال ۱۹۴۷م این مناطق هم استقلال شان را از انگلیس گرفته و به دو کشور هند و پاکستان تقسیم شدند. نا گفته نماند که در این مناطق هم همزمان با دیگر کشورها مفکوره نشنلیزم رو به رشد نهاد و باعث تجزیه این مناطق به چندین کشور گردید.
نشنلیزم باعث ایجاد بحران های زیادی در جهان گردید؛ به طور مثال جنگ اول جهانی برخواسته از این مفکوره بود که باعث کشته شدن بیش از ۹.۱ ملیون سرباز و جراحت بیشتر از ۲۱میلیون نظامی شد؛ اما آمار غیر نظامیان به مراتب بیشتر از این است. در نتیجه بحران های زیادی که از این پدیده در اروپا ایجاد کرد، در نیمه دوم قرن بیستم میلادی سران کشورهای اروپایی بر سر نظریه اتحاد ملت های اروپایی با هم به توافق رسیدند، اتحادی که در آن تمام این کشورها دارای واحد پولی و اردوی نظامی مشترک باشند. اما در سرزمین های اسلامی این بحران تا هنوز ادامه دارد؛ طوری که آن ها را به بیش از ۵۷ کشور تقسیم نموده است. امت اسلامی امروزه بر اساس این پدیده به یک وضعیت ناهنجار قرار دارد.
حال آن که مفاهیم اسلامی و نصوص شرعی دیدی متفاوتی میدهد به امت اسلام الله سبحانه وتعالی می فرماید:
﴿اِن هٰذهِ اُمَّتُکُمْ اُمَّةٌ وَّاحِدَة وَ اَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوْنْ﴾[انبیاء: ۹۲]
ترجمه: این امت امت واحد بوده و من پروردگار همه شما هستم؛ پس تنها من را بپرستید.﴿فَاَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إخْوَانَا﴾ [آل عمران: ۱۰۳]
ترجمه: سپس شما را توسط نعمتش(عقیده و نظام واحد) باهم برادر ساخت. هم چنان رسول الله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «ان المسلمین والمؤمنین امة واحدة من دون الناس»
(سیرت النبی ابن هاشم)
ترجمه: هر آیینه مسلمانان و مومنان بغیر از سایر مردم امت واحد اند.
https://t.me/jangfakri63