حفیظ باور- Hafiz Bawar

حفیظ باور- Hafiz Bawar نگاه انسانیت جهالت مقابل را ذوب می کند، پس مهربان باش

22/10/2024
تصویر حکایت از سرزمین می کند، که مظلوم ترین و فقیر ترین  انسان های جهان را دارد، درود بر کتاب  جغرافیه که از احوالات زمی...
10/06/2024

تصویر حکایت از سرزمین می کند، که مظلوم ترین و فقیر ترین انسان های جهان را دارد، درود بر کتاب جغرافیه که از احوالات زمین افغانستان خبر می دهد(افغانستان سر شار از غنایم و معادن).

اگر ملت های غیر افغانستانی در این سرزمین زندگی می کردن‌نظام داری می کردن، با اطمینان گفته می توانم که ما از کشور های همسایه مهاجر کار گر داشتیم، عکس قضیه ای امروز که ما کار گر جهان هستیم.
اما علل زیاد وجود داشت و دارد، که ما آباد نشدیم،بلکه ویران شدیم.
- قدرت وجا طلبی.
- تعصب قومی.
- ترجیح کوچکترین منافع شخصی بر منافع عامه.
- عدم رعایت حقوق و عدالت اجتماعی.
- افراط و تفریط نظام داران در امور نظام و قوانین.
- نبود همدیگر پذیری، در سطح رهبران.
عوامل فوق به طور نمونه ذکر شده، همه ای این علل تقصیر رهبران رهبران مسؤل پیش خدا و خلق خدا،
حفیظ باور

24/04/2024

This version of Facebook uses less data and works in all network conditions.

11/04/2024

آغاز وانتهای زندگی انسان😥

عید تان مبارک
11/04/2024

عید تان مبارک

در دل نا هنجارها همین گونه هستم 🥰
23/02/2024

در دل نا هنجارها همین گونه هستم 🥰

مولانا عبدالقهار از علماء برجسته،افغانستان است،منتقدین دقت نیاز به دقت بیشتر دارند،کاپیملاحظه ی منصفانه ی محمد عبدالقاهر...
08/02/2024

مولانا عبدالقهار از علماء برجسته،افغانستان است،
منتقدین دقت نیاز به دقت بیشتر دارند،

کاپی
ملاحظه ی منصفانه ی محمد عبدالقاهر عفا الله عنه، بر نقد دوکتورصاحب فقیهی هروی:
فقیهی: ادبیات نبض تفکر جامعه است.
محمد عبدالقاهر: اینکه، ادبیات نبض تفکر جامعه است، اصلا محل نزاع نبوده؛ زیرا مقصد از نقد بنده، بیان نبض تفکر اسلامی بوده، نه تفکرجامعه. مقدمه مشهور جهان منطق است که، در تناقض ۸ وحدت شرط دان.
و یک اصل مهم، در شیوه ی نقد نویسی این است ‌که، هنگام تقابل سخن، شرایط تناقض فراموش نگردد.
جناب دوکتور: بلی، ما در قرن ۲۱ قرار داریم.
شیخ: وجود ما در قرن ۱۵ یا ۲۱ امر اتفاقی آراء بوده است؛ مگر با تاسف، آن بندیکه از نقطه ی آغازین نحوه ی بنطق آمدن انسان صحبت میکند، از مسائل قرن ۲۱ نبوده، بلکه تاریخ کهن دارد. ازینرو، مقاله ی نقدی شما با موضوع سخن بنده، قواعد نقد استوار نبوده است.
فقیهی: یک سال هم، از نسخه ی مدرنِ ساخت هوش مصنوعی نمی‌گذرد.
شیخ: براساس مقدمه ی مشهور دانشمندان جهان قرن ٢١ " لا يجوز الاعتماد في المغيبات على قول أحد غير الأنبياء " ؛ چون هنگام وجود آدم که، پدر بشریت نامیده شده است، هیچ مورخ و اختراع هوشمند مصنوعی وجود نداشت، سخن از نحوه ی نطق و بیان آن، چگونه مورد باور قرار گیرد!؟
فقیهی: آیا برین نظریه اند که، مسلمانان مانند قربانی ایام عید اضحی باشند؟
شیخ: اگر با دید انصاف و دقت تمام در کلیپ تصویری نگاه شود، با نپذیرفتن دیدگاه یک بند از علوم ادبی، به هیچ صورت مسلمانان بسان اضاحیی عید اضحی نمی‌شوند.
فقیهی: اگر چنین پندارند، هم عقل را و هم نقل را تعطیل کرده اند.
شیخ: همانگونه که همه می‌دانند، عقل بزرگترین نعمت الهی و معیار ماموریت در امور تکلیفی و مایه ی رشد امور اختراعی قرن ۲۱ بوده، مگر باورمند بودن به تقدس و قطعیت عقل، به ویژه هنگام تقابل با نصوص قطعی، تعطیل فرامین و احکام تصویب شده ی الهی بوده است.
فقیهی: اما چطور ممکن است، ما از مولوی صاحبان بخواهیم که، به درک قرن ۲۱، یک تفکر کنند.
شیخ: جناب دوکتور صاحب نهایت بزرگوار! پاسخ این پرسش شما را بی درنگ از قرآن باید گرفت؛ خداوند متعال فرموده است : " ... لعلكم تتفكرون، في الدُنيا و الآخرة "
ترجمه: همانا در مصالح دنیا و آخرت بیندیشید!
بادرنظرداشت دستور و اصول مفسران امت اسلامی، آیت فوق همانگونه که، تنها اندیشیدن در امور آخرت را، مورد نقد قرار داده، اندیشیدن در امور طبیعی و ادبیات جناب عالی را نیز، مورد انتقاد قرار داده است، بلکه ماموریت یکایک ما، گام بگام اندیشیدن در امور دنیا و آخرت بوده است؛ اما با توجه به نصوص دیگر، اگر اندیشیدن در ادبیات و امور دنیا بگونه ی باشد که، ثوابت منصوصی ما زیر سوال برود، درین صورت چنین تفکر به هیچ صورت مورد پذیرش نبوده است.
فقیهی: در حالیکه قدیمی ترین و شریف ترین ماده ی درسی که، ادبیات است، نزد آنان بی ارزش باشد؟
شیخ: در عبارت جناب دوکتور صاحب بزرگوار، اگر بصورت منصفانه دیده شود، اسم تفضیل بکاررفته است و برای ادبیات، دو حکم بس مهم را مرتب نموده است: ۱- قدامت از همه ۲ - شرافت از همه؛ مگر با نظرداشت اصول نقد و بررسی، انطباق دیده نمیشود؛ زیرا ادبیات، از دید دستور زبان جمع ادب است و بعداز تفکردقیق معارف اساسی قرآن کریم، آموزش سخن برای انسانیت از نشانی منطق وحی، بعد از وجود در ردیف دوم قرار گرفته است؛ خداوند متعال فرموده است: " خلق الإنسان علمه البيان "
ترجمه: انسان را آفرید و به او سخن گفتن آموخت.
هنگام دقت تمام در آیت مبارک فوق، خداوند متعال قدامت را برای وجود و شرافتمندی را برای نطق بیان نموده است؛ پس شرافتمندی منطق نیز، محل نزاع نبوده است؛ زیرا باتوجه به اصول مناظره، تحریر محل نزاع، نیاز مبرم دو جانب است، من، نعمت نطق و بیان را از بزرگترین نعمتهای الهی میپندارم؛ پس برای نقد درین باره مجال نیست، بلکه محل نزاع معلم و آموزگار نطق و بیان است.
فقیهی: نحوه ی نشو زبان ها.
شیخ: زمانیکه نحوه ی پیدایش زبان ها از منطق قرآن صراحتا ثابت گردد، نیازی به مطالعه ی منابع دیگر نیست؛ زیرا گذارش غیبی منبع مشخص دارد.
فقیهی: در متون مدارس در علوم آلیه یا فنون، مباحثی میابیم که، خود مولوی صاحبان بر عدم سود آن معترف اند، این مباحث عقیم نیستند؟
شیخ: من همانگونه که، بر داشت های غیر مستند در نحوه ی وجود زبانها نقد داشتم، در بیشتر از دو دهه آخرین مساعی را مصرف نمودم تا، نصاب مدارس را عوض شود؛ مگر با تاسف که، بصورت چشمگیری به پیروزی دست یاب نشدم؛ اما آنچه در محدوده ی صلاحیتم بود، از تدریس مسائل عقیم شده، صرف نظر نمودم.
فقیهی: منفعت اسلام و مصلحت جامعه، نقطه ی همه ی مسلمانان است.
شیخ: از جناب عالی یک پرسش محترمانه دارم: هنگام تقابل اصول ادبیات و زبان شناسی با نصوص قطعی، همچون: " و علم آدم الأسماء ". و " علمه البيان ". و " و اختلاف ألسنتكم " پذیرفتن دستور زبان شناسی و ترک نصوص، آیا بمنافع اسلام و مصلحت جامعه بوده است؟
پاسخ: یقینا، همانگونه که اسلام عبارت از پذیرفتن نصوص قرآن و هدایات رسول گرامی بوده، چنین روش نه بمنافع اسلام بوده و نه بمصالح جامعه ی اسلامی.
از بعد دیگر، جناب دوکتور صاحب بزرگوار! بعنوان یک پرسش دوستانه، اگر ملت دانشگاهی و مردان ادیب بدین باور بوده باشند که، انسان ها در شیوه ی آموزش زبانشان برگ درختان، آب‌های طبیعی و... را آموزگار انتخاب نموده اند، درچنین باور، منافع اسلامی و مصالح جامعه کجا است؟ مگر ازین آدرس اقتصاد امت اسلامی رشد می‌گیرد؟ آیا مشکلات ۵۰ ساله ی افغانستان نقطه ی پایان میابد؟
آیا معادن پنهانی افغان ها استخراج شده تصفیه می‌گردد؟ و در عرصه های مهم جهانی در مقابل کشتی ها، هواپیما ها و موشک های دور برد پیشرفته ی جهانی، کارگر بوده است؟ ملت مظلوم غزه را، در حساس ترین نقطه ی امروزی یاری می‌رساند؟ آری، ازدید معارف قرآن و حدیث، هنگام پذیرفتن خداوند بحیث آموزگار همه چیز به ویژه زبان و ادبیات، انسانها خود را ممنون احسان او دانسته و با یک دنیای از اخلاص قدردانی نموده، آرزوهای بیشماری را ازآن مطالبه می‌نمایند.
فقیهی: مگر این سخنرانی شان قابل نقد و خلاف رشته ادبیات است.
شيخ: ازدیدگاه اصول پذیرفته شده ی عالم اسلامی: " و فوق کل ذی علم علیم " همانگونه که، سخنرانی من قابل نقد است، واژه ی قابل نقد شما نیز، قابل نقد است؛ زیرا اگر شما جناب دوکتور صاحب بزرگوار و دوست داشتنی، در سباق ( پیشوند) و سیاق ( پسوند) سخنرانی منِ عاجز منصفانه نگاه می‌کردید، با صراحت درآن گفته شده است که، از ما، باخوبان کاری نیست. به اساس اصول تخصص، مطلق دانشمندان را مقید و یا مقید آنها را مطلق ساختن و آنهم بر خلاف سباق و سیاق آن، بدور از انصاف است. خواستم جمله ی را باتبسم خدمتتان بنویسم: اگر واژه ی قابل را بر قابل نقد، شما نیز اضافه کنید، ممکن به تسلسل و یا مجادله کشانیده شود
فقیهی: و خلاف رشته ی ادبیات است.
شیخ: جناب دوکتور صاحب عزیز و گرانمایه! همانگونه که شما اظهار دوستی کردید، من نیز همه ی متخصصان را از غنیمت های روزگار میدانم؛ مگر در اصول تدریسی من و شما، ترجمه ی باب، موضوع بحث بعنوان حلال همه ی دشواری ها بوده است؛ چون حلقه ی درس تفسیر قرآن بوده است، من دیدگاه قرآن کریم را استوار با اصول معیاری آن بیان کرده ام و نقد شما مبنی بر اصول ادبیات و زبان شناسی بوده است، پس منصفانه خواهد بود که، فیصله را به متخصصانی محول کرد که، مرور می‌کنند.
فقیهی: در حوزه های علمی استادان کم سواد وجود دارد.
شیخ: بازهم اگر منصفانه دیده شود، منظور من و شما به مطلب واحد بر می‌گردد؛ زیرا که، در بندی از سخنرانی گفته شده بود که: از ما با خوبان کاری نیست.
فقیهی: در کتب دینی ما نیز، همچو داستان‌های خلاف واقع وجود دارد.
شیخ: بعد از دقت تمام در بند فوقِ مقاله، دو چیز در ذهنم تداعی نمود: ۱- واژه ی همچو، از دید دستور زبان، کلمه ی تشبیه است، همانگونه که همه میدانند، که در جملات تشبیهی، برای درک مقصد، معرفت چهار چیز نیاز مبرم پنداشته شده است: ۱- مشبه ۲- مشبه به ۳- ادات تشبیه ۴- و وجه شبه. به اساس نکات بلاغي، عطف توجه درینجا وجه شبه قرار می‌گیرد، اگر من در برداشت ازین بند مقاله اشتباه نرفته باشم، چنین برداشته نموده ام که، مشبه به، داستان های بی سند در کتاب‌های دینی بوده و مشبه، نحوه ی وجود نطق و سخن در انسانها بوده است و وجه شبه برخلاف واقع بودن هردو، پس پرسش اینجاست که، جناب عالی نیز پذیرفته است که، داشته های ادبیات در نحوه ی آموزش نطق انسانی از آدرس امور طبیعی برخلاف واقع بوده است.
۲- در طی بیش از دو دهه ی عمرم، بقدر توان بندگی، داستان های اسرائیلی و مسایل مشهور بی سند را، در حلقه های تدریسی، درس های بیداری و خطبه های منبری نیز، به نقد و بررسی گرفته ام.
بازهم به یک مقدمه ی از مقدمات مشهور دانشمندان عالم اسلامی، مقاله را به پایان می‌رسانم:
لا مستند للعادلين عن الكتاب و السنة إلا فلسفة فلان وفلان...
ترجمه: آنانیکه از قرآن و سنت عدول نموده اند، جز از فلسفه گویی فلان و فلان، استناد دیگری ندارند.
باعرض معذرت، من در سفرم بصورت عجاله سطور چندی را نگاشتم، کاسته ها را مورد عفو قرار دهید.
با احترام محمد عبدالقاهر عفاالله عنه.

فضای همدلی، با رفیق ها
14/01/2024

فضای همدلی، با رفیق ها

Address

Faizabad

Telephone

+93781919917

Website

Alerts

Be the first to know and let us send you an email when حفیظ باور- Hafiz Bawar posts news and promotions. Your email address will not be used for any other purpose, and you can unsubscribe at any time.

Contact The Business

Send a message to حفیظ باور- Hafiz Bawar:

Videos

Share